خداوند چند اولاد به فاطمه زهرا عليها السلام داده تمام كارهاى خانه به عهده ايشان است از جاروب تا آرد كردن جو و پختن. بالاخره اميرالمؤمنين پيشنهاد فرمود از پدرت رسول الله كنيزى بخواه تا به تو كمك نمايد فاطمه زهرا عليها السلام (حاصل روايت شريفه) چادر سر كرد پيش پدر آمد و جريان را عرض كرد. فرمود برو خودم مىآيم. فاطمه رفت منزل بعد رسول خدا تشريف آورد فرمود: فاطمه جان بچش تلخى زندگى دنيا را تا ببينى شيرينى زندگى آخرت را، فاطمه جان بهتر و بالاتر از كنيز مىخواهم چيزى يادت بدهم بعد از هر نماز فريضه صد مرتبه ذكر، كه سى و چهار مرتبه الله اكبر، سى و سه مرتبه الحمدلله، سى و سه مرتبه سبحان الله باشد - اين تسبيح فاطمه زهراست. فرمود اين را بخوان تا عطاى باقى نصيب تو گردد(152) غرضم مسأله باقى است خدا بخواهد عطا بدهد بايد عطاى باقى بدهد.بعضى هستند مىگويند خدا چرا يزيد را مهلت داد؟ اگر خدا بخواهد مجازات كند در دنيا نمىشود فوقش خدا او را بكشد. بايد مجازات در عالمى بشود كه هر لحظه كه بميرد باز زنده بشود كلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غيرها(153) مىسوزد و خاكستر مىشود دوباره درست مىشود و همچنين و مالكم لا تؤمنون بالله و الرسول يدعوكم لتومنوا بربكم و قد اخذ ميثاقكم(154) .
ايمان هم مراتب دارد
مفسرين فرمودهاند اين خطاب به مومنين است نه به كفار آمنوا يعنى اى مومن، بيا ايمان بياور و ما لكم لا تومنوا چه مىشود شما را اى مسلمانها كه ايمان نمىآوريد ما لكم لا تومنون در حالتى كه پيغمبر ما يدعوكم لتومنوا بربكم شما را مىخواند مىفرمايد: بيائيد ايمان بياوريد و قد اخذ ميثاقكم همان روزى كه ايمان آوردى مگر عهد نكردى بنده خدا بشوى؟ لازمهاش اين است كه خدا بشود معبود و محبوب و تو بشوى بنده و مطيع و فرمانبردار او، خاضع و خاشع براى او. آن روزى كه گفتم اشهد ان محمداً رسول الله يعنى حاضر شدم حرف محمد را بشنوم، پيغمبرى كه شما را به توحيد دعوت كرد چرا دعوت پيغمبرتان را نمىپذيريد؟اينجا جاى سوالى است چگونه به مسلمان بگويند بيا مسلمان بشو، به مومن بگويند بيا مؤمن بشو (تحصيل حاصل است) جوابش آن است كه ايمان مراتب دارد. اى كسى كه درجه ضعيف از ايمان را دارى، بر تو واجب است جلو بروى ايمان بيشترى پيدا كنى. ايمانى كه الان تو دارى ضعيف است معلوم نيست در گور با تو باشد ايمانى كه عمل خيز نباشد، ترس خيز نباشد اين چه ايمانى است!! مىگوئى معاد حق است، و ان الساعة آتية لا ريب فيها حساب، قيامت، ميزان، صراط، حق است اين تنها ايمان به آخرت نيست، ايمان به آخرت اينست كه الجنة حق مىگويد بترسد و شبانه روز ضجه زند كه نكند من بدبخت از بهشت محروم باشم و النار حق كه مىگوئى بلرزى، نكند پايم بلغزد بيفتم در آتش سوال منكر و نكير فى القبر حق(155) به زبان گفتن كه ايمان نشد، ايمان آن است كه تا مىگوئى لرزشى در تو پيدا بشود.