تقديرات الهى با حفظ اختيار - معارفى از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارفى از قرآن - نسخه متنی

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تقديرات الهى با حفظ اختيار

نگو اين جبر است، جبر نيست بلكه با اختيار يعنى مقدر چنين شده است كه مثلاً فلان كس در فلان تاريخ بلند مى‏شود و ماشين خودش را آماده مى‏كند در فلان جا مى‏رود، سرعت مى‏گيرد و واژگون شده و مى‏ميرد. جبر نيست تقدير با حفظ اخيتار است هر چه پيش مى‏آيد همينطور تقدير شده است يعنى خودش براى شكمش مى‏خورد و اين بلاها بر سرش خواهد آمد. انواع مرضهائى كه پيش مى‏آيد الا فى كتاب من قبل ان نبرأها ان ذلك على الله يسير مقدرات هر فردى قبلاً در لوح نقش باشد چيز سهلى است.

تا بر گذشته اندوه نخوريد

چرا مقدرات قبلاً معين شد؟ لكيلا تاسوا على مافاتكم ولا تفرحوا بما آتاكم اينكه شما اهل عقل و ايمانيد. اين مطلب امروز را از خدا و رسول شنيديد يعنى يقين كرديد درست است ديگر از امروز كه از مسجد جامع بيرون رفتيد، هيچ وقت غصه به خودتان راه ندهيد لكيلا تاسوا على مافاتكم اگر چنانچه عزيزترين مالتان گم شد، هيچ باكى نداريد زيرا مى‏گوئيد مقدرم بود عزيزترين افرادت مرد، خدا مقدر كرده است. آيه قرآن باورت بشود مثلاً اشخاصى هستند كه مى‏گويند مسلمانيم و اما قضا و قدر خدا اعتراض دارند. اگر كسى از افرادش بميرد چه اوضاعى در مى‏آورد، مى‏گويد كاش نرفته بود اين كاشكيهاى شما كفر است، در سوره آل عمران مى‏فرمايد(417): شما كافرهاى بى خبر نباشيد. مى‏گويد:

اگر پيش ما مانده بود كشته نمى‏شد، اگر در ميدان نبرد نرفته بود كشته نمى‏شد، تقدريش چنين كرده است، تقدير با حفظ اختيار است فراموش نكنيد، تقدير پسر من اين بود كه در سن 24 سالگى برود ديگر من چكاره هستم، عالم صاحب دارد، مدبر دارد. مدير دارد، رب دارد، خودت هم مربوبى، خودت هم مقدر دارى، بالاخره اين قلدريها مال استقلال است، تو چه استقلالى دارى كه قلدرى مى‏كنى، مگر چيزى دست تو هست لو كانوا عندنا ماماتوا اگر پهلوى ما بودند نمى‏مردند، تو اگر پهلوى كسى باشى نمى‏ميرى؟! در هر آنى در خطر هستى نفس برود پائين و برنگردد.

شادى بر امر مادى نيز غلط است

لكيلا تاسوا على مافاتكم - اسى‏(418) يعنى حسرت كش شدن، خودتان را حسرت كش نكنيد، از اينكه ماتى پيش آمد مالك عالم خودش مى‏داند و آنچه را كه تقدير فرموده است. لكيلا تاسوا مسلمان نبايد غصه بخورد، از آنچه از او فوت شود، خواه امر عالى باشد يا جسمى يا روحى فرقى نمى‏كند، چنانچه هرگاه به ناز و نعمتى رسيدى ولا تفرحوا بما آتاكم يك دفعه غرور نكنى، رئيس جمهورى با رفتگرى چه فرقى مى‏كند؟! غرضم فرح، غلط است چه اشخاصى كه مال و ثروت به دستشان آمد ولى بهره‏اى از آن نبردند، پسرى گيرشان مى‏آيد شادى مى‏كنند مغرور نشو، چه اشخاصى كه پسرشان برايشان بلا شد، اگر مى‏خواهى شادى كنى به نعمت و امانت خدا(419) خيلى خوب است نه به خودت و به نفس نعمت معجب گردى.

ما اصاب من مصيبة فى الارض ولا فى انفسكم الا فى كتاب هر چه مى‏بينيد اينجا پيدا مى‏شود زير پرده جلو جلو نقش بوده.

رؤياى صادقانه دليل مقدرات

يكى از شواهد اين قاعده كه قرآن فرموده است خوابهاى صادقه است. شايد خود شماها هم در عمرتان برايتان پيش آمده باشد، مكرر اشخاص نقل كرده‏اند مثلاً يك سال جلوتر در خواب مى‏بينند كه به مكه معظمه مشرف شده، چنين و چنان يك سال بعدش به مكه مى‏رود اين حوادثى است كه تمامش ثبت است در عالم رؤيا ممكن است آدمى اتصال پيدا كند به آن لوح و حوادث آتيه رافى الجمله درك نمايد گاهى خواب به همان ظرافتش در ذهن مى‏ماند و بيدار مى‏گردد و گاهى به مثلش و گاهى به سندش و گاهى هم سخنش در خيال مى‏ماند، مثلاً گاهى خواب مى‏بيند رفته است در مسجدى و آن عالم به او شير مى‏دهد، شير كه همان علم باشد يادش مى‏دهد، چنانكه شير كثير النفع است ماده طبيعى غذائى آدمى است، علم هم، غذاى روح است.

/ 173