ديگر آنكه واجب است انسان يقين كند كه پروردگارش هميشه و همه جا با اوست، اينكه مىفرمايد قرآن بخوانيد برنامه اسلام تلاوت مقدارى از قرآن در شبانه روز است دو جاى از قرآن مىفرمايد(378) مسلمانان! شبانه روزى قدرى قرآن بخوانيد منتهى براى اينكه عسر و حرج پيش نيايد نفرمود يك جزو يا بيشتر بلكه هر چه مىتوانى، هر مقدار توانائى داشته باشى چرا. براى اينكه توحيدش، ايمانش را يادآورى كند شبانه روز قرآن بخواند، اقلاً اين آيه را و هو معك اينما كنتم اينها يادآورى قرآن مجيد است، اس مسلمان بايد بدانى هر كجا بروى خدا با تو است، در آيه ديگر مىفرمايد: اگر سه نفر در يك اطاق دربستهاى هستند خدا، چهارمين آنها است(379) اگر يك جا پنج نفرند خدا ششمى آنها است نه كمتر از اين و نه بيشتر از اين خدا با آنها است علم او اشياء را فرا گرفته(380) و نزد هر چيزى حاضر است(381) اين معناى توحيد است، معناى مسلمان تنها اين نيست كه بگويد خدا يكى است.مسلمان كسى است كه خدا را همه جا حاضر و پاسدار خود ببيند قيوم، قيم، رب، رازق، مربى خود بداند و لمن خاف مقام ربه جنتان اگر مسلمان شدى و خدا را همه جا حاضر و ناظر ديدى در مواردى كه پيش آمد ملاحظه حضور خدا كردى و گناه نكردى خدا دو بوستان در بهشت به تو مىدهد، يكى در برابر عقائدت ديگرى در برابر اعمالت اگر كسى مسلمان شد، حيات ديگرى پيدا مىكند. لنحيينه حيوة طيبة در چند جاى قرآن اين حيات را ذكر كرده است. بشر بىايمان در همان حد حيوانى است اگر نور ايمان حيات ديگرى و آثار ديگرى دارد كه در قرآن مىفرمايد: به ريسمان محكم چنگ زده است(382) قدرت ديگرى پيدا مىكند، آنكه ايمان ندارد در برابر كوچكترين شهوتى ذليل مىشود در برابر پول و خصوصاً رياست ذليل مىشود زير بار هر خيانتى هم مىرود(383) مؤمن است كه به عزت خدائى عزيز است ايمان باشد و آنگاه با برنامههاى اسلامى آن را تقويت نمايد يعنى شبانه روزى ترگ نگردد، تلاوت قرآن مجيد ترك نگردد تا خوب ايمان در قلب جا كند.
ايمان يك ساعته از فحشاء باز مىدارد
برايتان شاهد بياورم در اوائل بعثت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) يك نفر به نام فضيل بن عمير مردى دانا بود ولكن كثافتكارى داشت از ابتداء نسبت به رسول خدا هم خيلى بدبين بود تا جائى كه تصميم گرفت به ناگهانى رسول خدا را در مسجد الحرام بكشد تا با پيغمبر در مسجد برخورد كرد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود انت فضاله، فان، نعم فرمود: ماذا قصدت در چه خيالى هستى؟ چه تصميمى دارى خواست به او بفهماند كه خيال كشتن من را دارى آنچه را داشت وارونهاش كرد گفت: بله آمدهام طواف بكنم، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) تبسمى كرد فرمود: استغفرالله، توبه كن، چه خيال شيطانى است، كشتن، كار وحشى است، اين را كه فرمود دلش لرزيد، خود رسول خدا دست مباركش را روى قلبش گذاشت از تپش افتاد فوراً گفت: اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله ايمان حقيقى آورد.اين است حقيقت ايمان و مؤمن، نه آنهائى كه مىگويند ما مسلمانيم آنگاه مسلمان مىكشند... اگر كسى گفت لا اله الا الله يعنى از حال ديگرى بى بند و باز نيستم انا لله و انا عليه راجعون من مسئولم من اگر گناهى بكنم پيش خداى خودم شرمسارم، تو خيال كردى با گفتن يك كلمه لا اله الا الله كار تمام است؟ همه چيز در لا اله الا الله است بسيارى از ظاهر مسلمانها خودش را به بندگى نشناخته است، مسؤوليتى براى خودش قائل نيست كه يك مقام بالاترى هم هست، خدا.غرضم اين مرد شريف از روى صدق ايمان آورد بعد از اسلامش در كوچههاى مكه كه مىرفت رفيقهاى داشت يكى از فاحشههاى مكه كه با اين فضاله سابقه رفاقت داشت يك دفعه در راه به آن معشوقه رسيد فضاله رويش را برگرداند، نظر را تكرار نكرد، زن صدايش زد، اى فضاله چه بر سرت آمده؟ مگر تو رفيق قبلى نيستى؟ گفت حالا ديگر نه به راهى رفتم كه ملاقات من با تو، با آن راه منافات دارد.گفت چكار كردهاى؟ گفت من تابع محمد مصطفى (صلى الله عليه و آله و سلم) شدهام اگر كسى پيرو محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) شد ديگر با فاحشه سر و كار ندارد(384) اگر ايمان آمد قدرت فوق را باور مىكند(385) .