لكن برخى از محققين خصوصاً صاحب كتاب آلاء الرحمن فاضل بزرگوار نراقى اعلى الله مقامه اين بزرگمرد مجتهد عظيم الشأن در مقدمه تفسيرش خوب بيان كرده است. مىفرمايد قرآن يك حرف زيادى ندارد آنچه مفسرين مىگويند ما و لاء زائده يا براى تأكيد نفى، اشتباه مىكنند در چندين جا لا اقسم بيوم القيمه - لا اقسم بالنفس اللوامه مىگويند لاء زائده است - ايشان مىفرمايد: زائده با قرآن جور در نمىآيد، زائده منافى با فصاحت و بلاغت است.يك حرف زيادى در قرآن نيست اى كسى كه مىگوئى لاء زائده است بايد معنى را بفهمى، نه چون معنايش در ذهنت نمىآيد بگوئى زائده است، كمى دقت كن، تا معنى لاء را بفهمى، خلاصه تمام لاء هائى كه گفتهاند زائده هست، ايشان مشروحاً مىفرمايد: معنيهاى صحيح دارد از آن جمله همين آيه است لئلا يعلم اهل الكتاب مىفرمايد: لاء نافيه است صاحب الميزان هم همين را مىفرمايد:يعلم به معنى اعتقاد و زعم است لئلا يعتقد اهل الكتاب لئلا يزعم اهل الكتاب تا اينكه گمان نكنند، خيال نكنند اهل كتاب (يعنى يهود و نصارا) كه مىگويند مسلمانان از فضل خدا بى بهرهاند بنابراين اگر لاء نافيه باشد لا يقدرون ضمير برمىگردد به مؤمنين لئلا يزعم اهل الكتاب الا يقدر المؤمنون على شىء من فضل الله يعنى ما به مسلمانها قرار داديم، نور داديم، معرفت داديم تا اينكه يهود و نصارا خيال نكنند اينها چيزى ندارند، خيال نكنند كه از مقام نبوت بى بهرهاند، به عكس است نه چنين است هر چه فضل است پيش خدا است، خدا هم به هر كه خواست مىدهد.ان الفضل بيد الله يؤتيه من يشاء تو كه مىگوئى ما اولياء الله هستيم، ابناء الله هستيم، اينها خيالهاى تو خالى خودتان هست، خيال هائى هست كه خودتان بافتهايد.
كمالات معنوى با پندار درست نمىشود
در آيهاى، خوب اين معنى را آشكار فرموده است(477) اى يهوديها هر چه مىخواهيد بگوئيد ما اولياء الله هستيم، اى مسيحىها هر چه مىخواهيد بگوئيد ما احباء الله و ابناء الله هستيم.(اى مسلمان هر چه مىخواهى بگو: من شيعه على هستم، من نوكر اما حسينم) تمامتان بى ربط مىگوئيد، نه شما مسلمانها و نه نصارا و يهوديها تمام اين حرفها بى منطق است، برهان ندارد.شتر در خواب بيند پنبه دانه خواب براى خودتان مىبينيد دلتان را خوش مىكنيد كه ما شيعه هستيم، آنها دلشان را خوش مىكنند كه ما تابع عيسى هستيم، يهود هم دلشان را خوش مىكنند كه ما تابع موسى هستيم تمامتان بى خود مىگوئيد.اصل مطالب من يعمل سوءا يجزبه هر كدام از شما كه گناه كرديد جزايش همراهش هست، اگر دزدى كردى خواه مسلمان، خواه يهودى، خواه نصرانى باش، عذاب خدا پشت سرش هست، نمىتوانى بگوئى من شيعه على هستم، هر كس مىخواهى باش، گناه كه كردى جزايش سر جايش هست اثر وضيعتش هست آيا مىشود مال يتيم بخورى آتش نشود؟! اثر وضعى است، شراب بخورى مست نشوى، هر چند مىخواهى بگو من شيعه هستم هر كس كار بدى كرد جزايش ثابت است هر كه مىخواهد باشد، مسلمان، يهود، مسيحى، شيعه، هيچ تفاوتى ندارد در برابر عدل الهى، در قانون عدل الهى هيچ چيز فاصله نمىتواند بشود، تبعيض در برابر قانون الهى نيست.روايتى دارد كه دزدى پس از ثبوت دزديش در حضور پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) حكم حدش جارى شد، به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) اعتراض شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) (حاصل روايت منقوله) فرمود اگر دخترم فاطمه هم دزدى كند دستش را مىبرم(478) يعنى در برابر قانون خدا اولاد پيغمبر، شيعه على، حسين حسين - گو، سيد، آشيخ، اين حرفها نيست، همه يكنواخت است در برابر قانون الهى - مثلاً غيبت، لاشخورى است، آتش زننده است تهمت هلاك كننده است غرضم غرور نصارا است، غرور مسيحين است كه اينها مغرور بودند مىگفتند فضل خدا پيش ما است هر عطائى از عطاهاى خدا مال ما است، بهشت مال ما است.