خليفه درمان خدا
انفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه مستخلف از خليفه است انفاق كنيد از آنچه كه شما را خليفه قرار داد. اينجا دو احتمال در مستخلفين داده شده است. احتمال اول: اينكه مراد خليفه از طرف رب العالمين باشد از جمله آيه شريفه انى جاعل فى الارض خليفه از همان اول خدا آدم ابوالبشر را خليفه قرار داد يعنى كره خاك و هر چه در او پيدا شود عاريه و به عنوان امانت از طرف خداست كه آدم و اولادش در آن تصرف كنند خلافة عن الله ملك از خداست، اين معدنها، زراعتها، حاصلها و ميوهها مال خداست. آدم خليفه است يعنى از طرف خدا مامور است در زمين تخم بريزد، آب بدهد بقيهاش با خداست مثلاً زمين را شخم كند تخمى كه خدا آفريده بريزد، آبى هم كه خدا آفريده به آن برساند همين مقدار خلافت و نيابت از طرف حق دارد يعنى آقاى مالك، زمين زراعتى نه ملك تو است و نه ملك ديگرى است، ملك خداست و هكذا هر چه كه تصور كنيد، احتمال دوم: مستخلف از نسل پيش است، مستخلف از مورث مثلاً خانهاى كه تو در آن نشستهاى پيش از پدرت بوده پس شما خليفه از طرف پدرت هستى، شما كه مرديد سر جاى شما هم اولادت، قومى سر جاى قوم ديگر.
اى كه بر روى زمينى همه وقت آن تو نيست
ديگران در رحم مادر و پشت پدرند
ديگران در رحم مادر و پشت پدرند
ديگران در رحم مادر و پشت پدرند
دل، آنجاست كه مال است
يك نفر خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد عرض كرد آقا چطور است كه ما از مرگ بدمان مىآيد؟ در حالتى كه مرگ بلاشك براى آدمى بزرگترين سعادت است و بعدش هم رسيدن به سعادتهاست مرگ به اين خوبى چرا ما از آن منزجر هستيم.پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) پاسخ داد بگو ببينم الك مال مالى هم دارى؟ گفت آقا پول و مال فراوان دارم. فرمود هر جا مالت است، دلت هم آنجا0 است(146) شكى نيست اگر مال تو در دنيا و در بانكها است غير ممكن است كه دل كنده شود و برود به عالم اعلى و اگر مالت را جلوتر فرستادى دلت هم از دنيا كنده مىشود و مىرود به عالم اعلى در حساب خدا.جوابى ديگر شيخ در كشكول از آقا نقل كرده: حضرت نسبت به كسى كه مىگفت من از مرگ وحشت دارم فرمود:حق دارى وحشت داشته باشى چرا؟
لانكم عمرتم الدنيا شما يك عمر است چسبيدهايد اينجا را آباد كنيد نه آخرت هيچ عاقلى نمىخواهد از آبادى به خرابى برود آن وقت اينجا آباد و آنجا خراب. قربان كسى كه به عكس شد آخرتش را درست و آباد كرد تمام ميل و علاقهاش آنجا است يقيناً دلش مىخواهد از اين وحشتكده دنيا زودتر خلاص شود و برود به عالم اعلى(147) خواهى نخواهى بايد آدمى از اينجا برود چه بهتر كه خودش به دست خودش مالش را جلوتر بفرستد طولى هم نمىكشد كه به آن ملحق مىشود.يك نفر در شيراز در پنجاه سال قبل از اعيانهاى مشهور فارس بود علاوه بر اينكه ملكهاى زياد داشته مثل اينكه گنجى هم پيدا كرده بود مكرر مىگفته من تا هفت پشتم كه بخورند دارم، تا هفت نسلم حساب كردهام دارائى من تمام شدنى نيست. باور كنيد پشت اولش خود بنده مشاهده كردم بيچاره فقير شد خانه و زندگى و وسايل رفت، سيد هم بود بنده ماهى شصت تومان براى خوراكش به او مىدادم اينطور سرش آمده بود همان كسى كه پدرش ادعا داشت تا هفت پشت مال دارم پشت اولى گدا شد.
عجائبى كه در تاريخ ذكر كردهاند بسيار است.