تشرف مقدس اردبيلى خدمت ولى عصر (عج) - معارفى از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارفى از قرآن - نسخه متنی

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تشرف مقدس اردبيلى خدمت ولى عصر (عج)

شنيده‏ايد داستان مقدس اردبيلى اعلى الله مقامه كه واقعاً از سابقين والاحقين مثلش كم پيدا گرديده است جناب محدث جزائرى از جانب فاضل محترم ميرعلام اين داستان را نقل كرده خيلى اسباب عبرت است.

مير علام از فضلاء و تلاميذ اردبيلى است در حجره‏اى داخل صحن اميرالمؤمنين سرگرم تحصيل بوده است شب درهاى حرم را بستند، درهاى صحن هم بسته شد چراغها خاموش گرديد. گويد مقدارى از شب گذشت براى انجام حاجتى از حجره‏ام بيرون آمدم ديدم يك نفر از در قبله صحن مقدس وارد شد، رفتم نزديك ديدم استاد بزرگوار جناب ملا احمد اردبيلى است محقق روزگار، مقدس بى‏نظير ازدرى كه قفل بود و باز شد آمد من هم عقب سرش رفتم. در اول رواق كه رسيد دست به در زد در باز شد من هم حيران عقب رفتم در دوم هم باز شد. رفت توى حرم ايستاد مقابل قبر اميرالمؤمنين زمزمه كرد من نفهميدم چه گفت و چه شنيد خودم را پنهان كردم ديدم پس از لحظاتى برگشت.

عقب سرش بودم آمدم توى صحن. ديدم اين دفعه از در شرقى صحن مقدس بيرون آمد تا رسيد به دروازه، دروازه كه قفل بود باز شد رفتش، من هم عقب سرش رفتم رو به كوفه تا كوفه پياده رفت تا رسيد مسجد كوفه من هم عقب سرش رهايش نكردم ديدم مستقيم به محراب على (عليه السلام) رفت آنجا زمزمه هائى داشت من هم گوشه‏اى خزيدم تا برگشت در برگشتنش عقب سرش بودم و نمى‏فهميد تا نزديك دروازه نجف، سرفه‏ام گرفت. يك دفعه مقدس اردبيلى متوجه من شد از من پرسش كرد اينجا چه مى‏كنى؟ من هم صريحاً برايش گفتم امشب از ورود به صحن تا كنون با شما بوده‏ام آقا مى‏شود منت بر من بگذارى و بگوئى با على (عليه السلام) چكار داشتى؟

اجمالاً اردبيلى خيلى متستر بوده ولى ديد گذشته است. از ميرعلام قول مى‏گيرد كه تا زنده هست به كسى نگويد بعد فرمود: حقيقتش آن است كه مشكلى داشتم رفتم با حلال مشكلات در ميان گذارم به اميرالمؤمنين عرضه داشتم حضرت فرمود (منظور من اين جمله بود) آيا نمى‏دانى امام هر زمانى مرجع اهل آن زمان است. (اى كسى كه در زمان مهدى (عليه السلام) هستى، مشكلات را بايد پيش مهدى (عج) بياورى. امام زمان است هر كس در هر دوره‏اى به امام زمان خودش بايد مراجعه كند.) عرض كردم آقا امام زمان را كجا ببينم، به من فرمود الان در مسجد كوفه است اين بود كه خودم را در مسجد كوفه به مهدى (عليه السلام) رساندم مشكلم را عرضه داشتم، آقا مشكلم را حل فرمود(436).

اين را گفتم كه شما را آماده كنم، امروز دست به دامان امام زمان بشويد. مشكلاتتان را از امام زمان بخواهيد كه نزد خدا واسطه شود خدائى كه هر مشكلى را حل مى‏كند، مشكلات فردى و مشكلات اجتماعى فعليتان، يابن العسكرى مى‏بينى كه شيعيانتان در چه گرفتارى هستند؟

39

لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط و انزلنا الحديد فيه بأس شديد و منافع للناس و ليعلم الله من ينصره و رسله بالغيب ان الله قوى عزيز(437)

معجزه پيغمبران دليل صدق آنها است

هر آينه فرستاديم پيغمبران خود را با بينات يعنى گواه آشكار، دليل واضح، پيغمبر يعنى كسى كه از طرف رب العالمين قيام مى‏كند مى‏گويد من رسول خدايم از نزد رب العالمين. اينها همه رشحه‏اى است از قدرت بينهايت خداى تعالى. آنگاه اين بشر ضعيف ادعا مى‏كند كه من از طرف خداى شما پيغام آور هستم. صرف ادعا كه بگويد من پيغمبر از طرف خدا هستم، عقل نمى‏تواند بپذيرد. اين شخص و ساير افراد از حيث بشر بودن مثل هم هستند وقتى مثل هم شدند ترجيح بلامرجع غلط است - تا بينات، گواهيهاى حق نباشد علم آور كه آدمى يقين كند او بپذيرد. از جمله شواهدى كه دلالت مى‏كند بر اينكه اين شخص از طرف رب العالمين است. يكى آنكه رشته‏اى از رشته‏هاى قدرت وقتى كه ادعا مى‏كند از او بخواهند دليل كجاست؟ آن قدرت حق كه خرق عادت است يعنى آنچه را كه بر سبيل عادت محال است، اسباب عادى تا نباشد نمى‏شود بدون اسباب عادى خرق نواميس طبيعت كند از قبيل شق القمر به انگشت مباركش.

خاتم انبياء محمد مصطفى (صلى الله عليه و آله و سلم)(438) ماه را دو نيم كرد كه از اين پيغمبر مكرم مطالبه كردند معجزات نمى‏خواهيم، آسمانى بايد باشد لذا رسول خدا در شب چهارده در وقتى كه ماه بالا آمده بود، با انگشت مبارك اشاره كرده ماه شكافته شد و بين دو قطعه‏اش فاصله‏اش فاصله افتاد بعد هم به اشاره كرد ماه شكافته شد و بين دو قطعه‏اش فاصله افتاد بعد هم به اشاره حضرتش متصل شد. شق القمر از معجزات مشهور و متواتر رسول خدا است. رشته قدرت الهيه است كه آشكار كند اين محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) بشر هست، اما بشرى كه متصل به عالم اعلا است دليلش اينكه قدرتى از قدرتهاى بى نهايت حق به دست او آشكار مى‏گردد. هر پيغمبرى معجزه‏اى داشته است يعنى رشته‏اى از قدرت خدا كه جناب موسى عصا بيندازد اژدها شود. اين خرق عادت است آن هم چه اژدهائى.

عصا وقتى انداخت فرعون كه ادعاى خدائى مى‏كرد و به مصريها مى‏گفت شما بايد بنده دليلش اين است كه ملك مصر مال من است‏(439) اين فرعون كذائى كه موسى در لباس چوپانى را راه نمى‏داد كه موسى بيايد نزديكش به اين اندازه ديكتاتور(440) و بى حيا بود، جناب موسى كارى كه كرد كه عصا را در قصر فرعون انداخت اژدهاى عظيمى شد كه يك لب پايين قصر و لب ديگرش را بالا قصر گذاشت كه يك دفعه فرعون ديد از دهان اژدها التهاب مثل شعله‏هاى آتش به طرفض پرتاب مى‏شود همين قدر بدانيد در زير جامه‏اش كارى كرد كه رسوائى بار آورد فرياد كرد از موسى بخواهيد كه از من بگذرد.

اين خرق عادت است، اهل كار، يعنى ساحرهاى روزگار آنها خوب مى‏فهميدند كه خرق عادت است اين سحر نيست.

/ 173