رفتار مهاجرين در برابر نجاشى - معارفى از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارفى از قرآن - نسخه متنی

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رفتار مهاجرين در برابر نجاشى

اول اسلام، مسلمان گرفتار مشركين بودند ناچار شدند هجرت كردند، به حبشه پناهنده شدند و نجاشى كه پادشاه مهربانى بود مسلمين را پناه داد، اهل مكه هم عمروعاص و عماره را پيش نجاشى فرستادند كه مسلمانها را تحويل آنها بدهد اين دو نفر به نمايندگى از طرف مشركين آمدند حبشه پيش نجاشى، عمروعاص راست نشست و عماره هم طرف چپ از جمله آداب سلطنتى حبشه اين بود كه هر كس كه وارد مجلس مى‏شد بايد سجده بكند، عمروعاص و عماره مقابل سلطان سجده كردند و نشستند.

جناب جعفر بن ابى طالب برادر اميرالمؤمنين (عليه السلام) به اتفاق مسلمانها وارد شدند فقط گفتند السلام على من انبع الهدى‏(386) بدون اينكه ذره‏اى خم شوند رفتند گوشه‏اى كه جا بود نشستند.

عمروعاص شيطان گفت: جناب نجاشى به شما عرض نكردم كه مسلمانها با شما بد هستند، ديديد سجده نكردند اينها را يا بكشيد يا تحويل ما بدهيد تا بكشيم، نجاشى هم گفت از اين چند مسلمان بپرسيد شما چرا رعايت ادب ملوكانه را نكرديد؟ از جعفر پرسيدند چرا رعايت ادب ملوكانه نكردى؟

گفت ما مسلمانيم، مسلمان حق ندارد براى غير خدايش سجده كند(387) سلطان كوچكتر از آن است كه ما براى او سجده كنيم چكاره است آن هم بشر عاجزى است مثل ما، هر دو از خاكيم، هر دو محكوم احكام هستى هستيم و هر دو آخرش در محكمه عدل الهى حاضر خواهيم شد، حرام است بر مسلمان كه سجده كند در برابر غير خدا، هر كس ملاحظه خدا كرد هم ملاحظه او را مى‏كند، نجاشى را مرعوب كرد، فى المجلس منقلب گرديد، اسلامى كه اينها مى‏گويند دين راستين است حقيقت از اينجا آشكار است بعد هم اظهار اسلام كرد، هر چه آن دو ملعون كوشيدند مسلمانان را ببرند نگذاشت بلكه علاوه بر نگهدارى برايشان خانه تدارك كرد معيشتشان را تأمين نمود(388) .

حبات طيبه ايمان، قدرت است مؤمن در برابر هيچ چيزى نمى‏لرزد نه در برابر خوشى تعظيم مى‏كند و نه براى فرار از زحمت، از زير بار حق بيرون مى‏رود هر چه به او فشار بيايد حق را رها نمى‏كند از زن و پول و رياست، شهرت، خوشگذرانى از همه مى‏گذرد براى خدا، كتك مى‏خورد تا پاى جانش هم حاضر است.

سحره فرعون و قدرت ايمان

سحره فرعون هفتاد نفر بودند شغلشان سحر بود فرعون هم به آنها قول داده بود اگر بر موسى غلبه پيدا كردند، شما را منصب‏ها مى‏دهم، تا روز موعد كه شد، موسى كه عصايش را انداخت و تمام سحرها را بلعيد، فهميدند حق با موسى است‏(389) فرعون بدبختى كه منتظر است موسى را مغلوب كنند و از بين ببرند، يك دفعه به عكس شد، عزت موسى ظاهر شد فرعون هم ذليل و بدبخت گرديد و همه ساحران ايمان آوردند. آنها را احضار كرد و گفت:

چرا بدون اذن من ايمان به خداى موسى آورديد؟ من غير از خودم خدائى براى شما سراغ ندارم‏(390) گفتند حق بر ايمان آشكار شد كارى هم به تو نداريم ديد وعده هائى كه داده بود در آنها اثر نگذاشته از راه تهديد وارد شد گفت‏(391) اگر گفتيد خدا، اگر غير از من اسم خدائى آوريد، شما را به دار مى‏زنم تا متلاشى شويد آنها هم گفتند(392) تو چه مى‏گوئى؟ ما را از كشتن مى‏ترسانى؟ كشتن در راه خدا زهى سعادت، هر كارى مى‏خواهى بكن كه ما آماده‏ايم. استقامت در برابر امر الهى، به اصطلاح نه به لذت و نه به نقمت، زير بار تو نمى‏رويم، نه وعده و نه وعيد در ما اثر ندارد.





353) و ما الحيوه الدنيا الا متاع الغرور . سوره آل عمران، آيه 1/font>

354) قل ان الاولين و الاخرين لمجموعون الى ميقات يوم معلوم . سوره واقعه، آيات 49 و 50

355) غررالحكم، ج 2، ص 625.

356) اصول كافى، ج 2، ص 88، باب الكون و المكان.

357) يسئلونك عن الروح من امر ربى و ما اوتيتم من العلم الا قليلاً . سوره اسراء، آيه 87

358) هل تحس به اذا دخل منزلاًام هل تراه اذا توفى احداً بل كيف يتوفى الجنين فى بطن امه ايلج عليه من بعض جوارهاام الروح اجابته باذن ربهاام هو ساكن معه فى احشائها كيف يصف الهه من يعجز عن صفه مخلوق مثله .

نهج البلاغه، خلطبه 112، صبحى صالح، ص 167

359) آيات بينات.

360) سرابيلهم من قطران و تغشى وجوههم النار سوره ابراهيم، آيه 51 .

361) لا تلهكم امولكم و لا اولادكم عن ذكر الله سوره منافقون، آيه 9 .

362) الهيكم التكاثر حتى زرتم المقابر سوره تكاثر، آيات 2 و 3 .

363) فلا تغرنكم الحيوه الدنيا و لا يغرنكم بالله الغرور سوره لقمان، آيه 33 .

364) بارى مزيد اطلاع خوانندگان و ثبت در تاريخ - اين سخنرانى پس از دو هفته تعطيل و بستن درب مسجد جامع عتيق شيراز و كشتار خونين پنجم رمضان 98 توسط رژيم سفاك پهلوى بوده و حضرت آيت الله دستغيب بيانات وافى درباره مسأله شهادت و تهييج مردم به مقاومت نمودند كه چون بحث از بحث تفسير خارج بود مقدارى بطور خلاصه ذكر شد و بقيه حذف گرديد.

365) ما نعبدهم الا ليقربونا الى الله زلفى سوره زمر، آيه 4 .

366) الا الى الله تصير الامور سوره شورى، آيه 53 .

367) لئالى الاخبار، ج 5، ص 472.

368) هو يطعمنى و يسقين سوره شعراء، آيه 79.

369) لا تفتح لهم ابواب السماء سوره اعراف، آيه 38 .

370) ان الله لا يغفر ان يشرك به (((سوره نساء، آيه 51))). 371) و لمن خاف مقامذ ربه جنتان سوره الرحمن، آيه 46.

372) نهج‏البلاغه، كلمات الحكمه، رقم 82، ص 482، دكتر صحبى.

373) ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه سوره توبه، آيه 112 .

374) فوق كل ذى برير حتى يقتل فى سبيل الله وسايل الشيعه كتاب جهاد، ج 11، ص 10، حديث 21 .

375) سوره نحل، آيه 99.

376) اللهم ما بنا من نعمه فمنك مفاتيح، تعقيب نماز عصر، ص 7 . و ما بكم من نعمه فمن الله سوره نحل، آيه 53 .

377) يا من كل شى‏ء قائم به دعاى جوشن كبير، رقم 38 .

378) فاقروا ما تيسر من القرآن سوره مزمل، آيه 20 .

379) ما يكون من نجوى ثلثه الا هورابعهم و لا خمسه الا هو سادسهم و لا ادنى من ذلك و لا اكثر الا هو معهم سوره مجادله، آيه 8 .

380) احاط بكل شى‏ء علماً سوره طلاق، آيه 12 .

381) الا انه بكل شى‏ء محيط. انه على كل شى‏ء شهيد سوره فصلت، آيه 53 و 54 .

382) و من يسلم وجهه الى الله و هو محسن فقد استمسك بالعروه الوثقى لقمان، آيه 21 .

383) ولله العزه و لروسله و للمؤمنين سوره منافقون ، آيه 8 .

384) دنيا در خطر سقوط، نوشته ابوالعلا مردودى.

385) و لهو القاهر فوق عباده .

سوره انعام، آيه 18

386) دنيا در خطر سقوط، نوشته ابوالعلا مودودى.

387) انى وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض .

سوره انعام، آيه 79

قل صلوتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين.

سوره انعام، آيه 163

388) من عمل صالحاً من ذكر او انثى و هو مومن فلنحيينه حيوه طيبة

سوره نحل، آيه 99

389) قالوا آمنا برب العالمين رب موسى و هارون .

سوره اعراف، آيه 122

390) ما علمت لكم من اله غيرى .

سوره قصص، آيه 38

391) لا صلبنكم فى جدوع النحل.

سوره طه، آيه 74

392) قالوا لا ضير انا الى ربنا منقلبون .

سوره شعراء، آيه 50

/ 173