با رئيس صديقين على (عليه السلام) محشور مىشود
اولئك هم الصديقون صدق لعله قوله به زبانت اقرار مىكنى من بنده خدا هستم در عملت كبر نكنى(308) به خودت مغرور نباشى، در اعمالت كبر از تو سر نزند، آدمى كه مىگويد: اياك نعبد و اياك نستعين تنها خدا را مىپرستم و تنها از خدا يارى مىجويم اجمالاً مومن در كارهايش صدق مىورزد تا به صديقين ملحق بشود كه در راس آنها اسدالله الغالب على بن ابى طالب است. يكى از القاب آقا الصديق است. صديق لقب على است نه ديگران، صدق مطلق در على (عليه السلام) است. كدام صدق مىرسد به صدق على (عليه السلام) از اول تا آخرش، گفت:بنده خدايم قولش، فعلش راه و روشش يك لحظه از طريق بندگى تجاوز نكرد يوم ينفع الصادقين صدقم اى شيعه على (عليه السلام) تو هم اگر به مقدار خودت در صدق سعى كردى ان شاء الله ملحق مىشوى به اميرالمؤمنين سيدالموحدين الصديق الاكبر و الفاروق الاعظم اسدالله الغالب على بن ابى طالب (عليه السلام).يك نفر خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد گفت: يا رسول الله فاصله من تا مدينه بسيار است جمله جامعى به من بفرمائيد تا سرمشقى باشد فرمود احفظ لسانك زبانت را درياب، باز پرسيد ديگر چه، فرمود احفظ لسانك مرتبه سوم فرمود: احفظ لسانك عرب پرسيد سه سوال كردم فرموديد:
احفظ لسانك فرمود(309) مگر آدمى را در آتش جهنم مىاندازد غير از خرمن گفتارهاى او؟!خرمن يك عمر زبانت آتش شده خيلى مواظبت كنيد گاه مىشود به همين زبان كفر مىگويد، به اين زبانش دلى را مىرنجاند، سرى را فاش مىكند، به وسيله يك كلمه، آتشهائى روشن مىكند غرضم صدق است ان شاء الله شيعيان على (عليه السلام) شما مىخواهيد برسيد به خدمت صديق اكبر، بيائيد ايمان صادقى كه با عمل همراه باشد پيدا كنيم، به مقدار قوه سعى در صدق كنيم راست بگو با خدا، با محمد، با على، با خلق راست بگو.