وقتى كه مأمون از خراسان تجديد جايش كرد لشكر كشيد به سمت يرموك، به حدود طراسوس رسيد هوا گرم بود. به او خبر مىدهند چشمه آبى هست مأمون آمد ديد عجب جائى است دستور داد روى همان چشمه خيمه بزنند بالاخره بعد موقع طعام خوردن شد مأمون نگاهى به آب كرد ديد آب در نهايت صفاست و يك ماهى در نهايت جلا و دلربائى در اين چشمه است گفت: كسى هست كه اين ماهى را بگيرد و آب هم خيلى سرد بود، يك نفر داوطلب پيدا شد و جايزه هم معين كرد كه اگر اين ماهى را بگيرى چنين جايزهاى به تو خواهم داد، بالاخره برهنه شد و غوص كرد و ماهى را گرفت و آورد جلوى مأمون يك دفعه ماهى از دستش پريد و رفت در آب تا افتاد آب جنبيد و لباسهاى مأمون را خيس كرد فى المجلس تب كرد ندانم همان روز يا فردايش طبيب مخصوص همراهش بود و گفت علاج ندارد نزديك است قلب از كار بيفتد تا فهميد مىخواهد برود گفت: آرزو دارم قشونم را ببينم، پنج هزار لشكر داشت، بالاخره گويند امر به لشكر كرد كه همه مسلح سوار شدند و رژه بروند همانطور كه رژه مىرفتند اين بدبخت آه مىكشيد.
آدمى هر كارى مىكند بايد براى خدا باشد، مثل على (عليه السلام) كه پانصد دانه خرما جمع كرده به دوشش كشيده مىرود دانه دانه مىكارد براى خدا بعدها كه درخت خرما شد وقفش مىكند، در هواى گرم حضرت على (عليه السلام) در ينبوع با دست خودش چاه حفر كرد تا به آب رسيد دو ركعت نماز خواند و گفت خدايا تو شاهد باش اين آب را وقف كردم بر تمام عبور كنندگان و تشنگان كه سبب شود تو هم فرداى قيامت مرا از حميم جهنم نجات دهى. اين تكاثر، روحانى است، حتى نان خوردن هم بايد براى خدا باشد مستحب است سحرى خوردن هر چند يك دانه خرما باشد، چون امر است سحرى مىخورد.
و همچنين پهلوى زنت كه مىروى براى خدا باشد، در فقه نوشته شده است هنگام جماع اول بگو بسم الله الرحمن الرحيم، جوانها ديگر از ما گذشته است، نوبت شما است، هر كدامتان زن نگرفتيد، شب عروسيتان خيلى كار مىشود كرد، عروس مستحب است با وضو باشد، داماد بايد با وضو برود در حجله، نه به عنوان دو حيوان نر و ماده به هم بچسبند، پيش از مواقعه مستحب است سجاده بگذارند كه داماد او دو ركعت نماز بخواند، نماز شكر نعمت، اين زن نعمت است كه خدا به تو داده است جعل بينكم مودة و رحمة خداى تعالى قرار داده است براى انس تو، براى بقاى نسل تو، حفظ دين تو، اگر زن حلال نبود چكار مىكردى؟
نماز ليله زفاف را بخوان كه يكى از مواقف اجابت دعا است دعا مستجاب است.
خلاصه بحث امروز ما: حيات دو قسم است حيات دنيوى و حيات اخروى.
حيات دنيائى همين پنج چيز بود كه فرمود و اين دو روز مفصل صحبت شد.