معارفى از قرآن

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

نسخه متنی -صفحه : 173/ 90
نمايش فراداده

23

بسم الله الرحمن الرحيم

ينادونهم الم نكن معكم قالوا بلى ولكنكم فتنتم انفسكم و تربصتم و ارتبتم و غرتكم الامانى حتى جاء امر الله و غركم بالله الغرور فاليوم لا يؤخذ منكم فديد ولا من الذين كفروا مأويكم النار هى مولاكم و بئس المصير، الم بان للذين آمنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله و ما نزل من الحق ولا يكونوا كالذين اوتوا الكتاب من قبل فطال عليهم الامد فقست قلوبهم و كثير منهم فاسقون‏(252) .

نور ايمان كجا و تاريكى شك كجا؟!

منافقين به مومنين مى‏گويند: شما چكار كرديد كه ما نكرديم؟

جواب مى‏دهند بله ما با هم در دنيا بوديم با اين تفاوت كه دعوت انبياء در ما اثر گذاشت، آمادگى پيدا كرديم گفتند: بعد از مرگ نور ايمان مى‏خواهيد؟

ما هم دست و پا زديم حرف شنيديم ولكنكم فتنتم انفسكم و ارتبتم و تربصتم ولى شما به عكس حرفهاى انبياء را مسخره پنداشتيد به مؤمنين به نظر حقارت نگاه كرديدت منتظر بوديد كسانى كه راه تقوا پيش مى‏گرفتند محروميتى ببينند و ذلت آنها را مى‏خواستيد ديگر آنكه شما در شك بوديد مى‏گفتيد از كجا كه اينها درست باشد. و غرتكم الامانى عرض كردم امانى جمع امنيه يعنى خواسته‏هاى نفس، آرزوها چه جهت جانى و چه مالى و چه شهواتى حتى جاء امر الله و غركم بالله الغرور غرور به معناى فريبنده چيزى كه آدمى را گول مى‏زند يعنى بيهوده‏اى كه از حقيقتى انسان را باز مى‏دارد.

دزد با دلسوزى مال را هدر مى‏دهد

مى‏گويند وقتى چند نفر دزد شب به در خانه‏اى آمدند بعد از آنكه چيزها را بيرون بردند، بيچاره صاحب منزل بيدار شد آنها را دنبال كرد يكى از آن دزدهاى زرنگ كه اثاثيه را به دوش گرفته بود رد شد و يكى ديگر جلو صاحبخانه ايستاد تا نگذارد صاحبخانه به دزد و اثاثيه برسد، سر راهش ايستاد به عنوان اينكه من راهگذار هستم. تا صاحبخانه به او رسيد پرسيد كجا مى‏خواهيد برويد، چه چيزهائى برده‏اند؟ راه دنبال كردنش چنين و چنان است من هم كمك مى‏كنم تو از اين راه برو، من هم از آن راه پيدايش مى‏كنيم. خيلى معطلش كرد صاحبخانه مى‏دويد دنبال دزد پيدايش نكرد بعد متوجه شد چه كلاهى سرش رفته فهميد دزد حقيقى همان بود كه بيچاره‏اش كرد سرگرم و مشغولش كرد براى اينكه وقت بگذرد مال از كفش برود.

تمام سرگرمى هائى كه امروزه براى شما مردم درست كرده‏اند داستان اين دزد است تا شما مشغول بشويد و به هدف نرسيد، صبحگاهى در خيابان ديدم آگهى مفصلى زده بود، به خط درشت دعوت كرده بود و نوشته بود كه امشب انواع سرگرميها در فلان سينماى خراب شده آماده است. خنده‏ام گرفت، مردم نادان كه اين را مى‏خوانند مى‏فهمند يعنى چه، يا نه؟ اصل سرگرمى يعنى چه يعنى سرگمتان بكند و دينتان را بدزدد. مردم را سرگرم كرده‏اند و مردم جاهل هم مثل پشه هستند كه به هر طرف باد بيايد مى‏روند و آن زرنگهاى بى ايمان از موقعيت استفاده كرده و ايمانشان را مى‏برند و رهايشان مى‏كنند. به فرموده قرآن: از خود باقى گذاردند نسلى كه نماز را ضايع كردند و شهوات را پيروى كردند زود است كه به دوزخ برسند(253) اى ناخلفها كه واقعاً ناخلف نسل سابق هستيد نسل سابق خيلى به نماز اهميت مى‏دادند اما حالا... سرگرميها و غفلتها نمى‏گذارد به فكر خدا و آخرت بيفتند.