آنچه كه به (مثل ، زيبايى مى بخشد، و به گفتگوها و پرسشگرى ها تا حدى خاتمه مى دهد، ويژگى هاى چهارگانه است كه غالبا مثل ها از آنها برخوردار مى باشند:
1. ايجاز لفظ.
2. وضوح و روشنى معنى .
3. حسن تشبيه .
4. لطافت آن .
كه پايه هاى فصاحت و بلاغت (مثل ) را مى ريزند.
ابو عبيد قاسم بن سلام مولف كتاب (الاموال ) متوفاى 224 درباره امثال عرب مى گويد مثل رشته و شعبه اى از فلسفه و حكمت عرب در زمان جاهليت و پس از اسلام است كه در گفتگوها از آن كمك مى گيرند و گوينده مقصود خود را به وسيله آن روشن مى سازد، و به جاى تصريح به مقصود، از كنايه و تشبيه استفاده مى كند، و اختصار لفظ و استوارى معنى ، و زيبايى تشبيه لطافت آن ، از ويژگى هاى آن است .
درباره اين سه مثل كه يكى عربى و ديگرى ، فارسى و سومى شعر منظوم است كمى دقت كنيد كه همگى از ويژگى هاى چهارگانه برخوردار بوده ، هر چند از نظر لفظ مختلفند ولى از نظر معنى ، يك هدف را تعقيب مى كنند.
1. ما تزرع تحصد.
2. هر چه بكارى همان بدروى .
در اين سه جمله اين حقيقت كه سرنوشت هر كس در گرو كردار پيشين خودش است به نحو مبرهن و روشن بيان شده كه هر مجادله گر را قانع و خاموش مى سازد.
در بحث هاى آينده ، روشن خواهيم ساخت كه مثل هاى قرآن همگى تمثيل و تشبيه اند، و حد مثل اصطلاحى بر آنها صدق نمى كند، ولى در عين حال نتيجه اى كه از شنيدن (مثل ) عايد مخاطب مى گردد و از شنيدم تمثيل نيز به دست مى آيد.
پيش از آن كه به تبيين مثل هاى آموزنده قرآن بپردازيم يك رشته بحث مقدماتى درباره (مثل ) انجام مى دهيم كه مطالعه پيشين آنها، روشنى بخش مثل هاى قرآنى است .
نگارنده اين دسته گل را كه تار و پود آن را از آيات قرآنى برگرفته است ، به قرآن پژوهان كشور تقديم مى نمايد اميد آن دارد كه در روز رستاخيز، مشمول شفاعت قرآن گردد، و در شمار عاملان به آن قرار گيرد.
قم - 26 ماه صفر المظفر 1424
برابر 9/2/1382