مثل هاى آموزنده قرآن
(در تبيين پنجاه و هفت مثل قرآنى)آية الله جعفر سبحانىمقدمه مولف
امثال يكى از اركان ادبيات هر زبانى است.بسم الله الرحمن الرحيمدر هر زبانى كم و بيش امثالى است كه در اداء مقصود از آن كمك گرفته و مسائل غير ملموس در قالب ملموس ريخته مى شود، و جايگاه مثل در مسائل محسوس ، جايگاه برهان ، در معقولات است زيرا مرور زمان ، (مثل ) را شفاف و روشن مى سازد و جاى ترديد در آن باقى نمى گذارد، هرگاه موردى كه در تبيين آن از مثل بهره مى گيريم ، همتاى مثل باشد، قهرا، شفافيت مثل را خواهد داشت .فرض كنيد جوان بى تجربه اى ، دارايى موروثى خود را، در مواردى غير ضرورى مصرف مى كند تا آنجا كه حالت اسرافكارى به خود مى گيرد، ديگر پس از اندى ، آهى در بساط نخواهد داشت ، در تبيين مضرات و زيان هاى اين نوع رفتار دور از خرد، هيچ دليل و برهانى برنده تر از مثل وارد در شعر سعدى نيست :
ابلهى كو روز روشن شمع ، كافورى نهد
زود باشد كش ، به شب روغن ندارد در چراغ
زود باشد كش ، به شب روغن ندارد در چراغ
زود باشد كش ، به شب روغن ندارد در چراغ
مكن تُرك تازى ، بكن ترك آز
به قدر گليمت بكن پا دراز
به قدر گليمت بكن پا دراز
به قدر گليمت بكن پا دراز
زين سرزنش كه كرد ترا دوست حافظا
بيش از گليم خويش مكن پا كشيده اى
بيش از گليم خويش مكن پا كشيده اى
بيش از گليم خويش مكن پا كشيده اى