مثل چهل و ششم : نمونه اى براى آيندگان - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. و ما ياءتيهم من نبى الا كانوا به يستهزءون شيوه امت هاى پيشين اين بود هر موقع پيامبرى به سوى آنان مى آمد، او را ريشخند كرده و به استهزاى او برخاستند.

3. فاءهلكنا اءشد منهم بطشا و مضى مثل الاولين .

قريش كافر بداند كه سختر و قويتر از آنان را نابود كرديم و در قرآن سرگذشت آنان به عنوان مثل بيان شده است .

بنابراين قريش كافر از نزول عذاب در امان نباشد زيرا حكم الهى درباره همگان يكسان است .

آيه اى كه تمثيل نيست

در برخى از كتابهاى پيرامون امثال قرآن نوشته آيه ياد شده در زير را جزو امثال قرآن معرفى كرده اند.

و اذا بشر اءحدهم بما ضرب للرحمن مثلا ظل وجهه مسودا و هو كظيم .(217)

(هرگاه به يكى از آنان به آنچه كه خدا را با آن توصيف كردند خبر داده مى شد چهره او سياه مى گشت در حالى كه خشم و تاسف خود را فرود مى برد).

برخى تصور كردند كه اين آيه جزو امثال قرآن است در حالى كه واقع مثل همان تشبيه و تمثيل است و اركان آن را سه چيز تشكيل مى دهد.

1. مشبه به ، 2. مشبه ، 3. وجه شبه .

در حالى كه در اين آيه اين اركان موجود نيست و مفاد آيه اين است كه هر موقع به يكى از عرب ها گزارش مى دادند كه همسرت دختر زاييده او از شرمسارى صورتش سياه مى گشت و خشم خود را فرو مى برد و اظهار نمى نمود.

اكنون سوال مى شود كه پس مقصود از (ضرب للرحمن مثلا) چيست ؟

در گذشته يادآور شديم قرآن گاهى كلمه (ضرب المثل ) را در مورد توصيف يك شى به كار مى برد، مثلا درباره پيامبر مى فرمايد: انظر كيف ضربوا لك الامثال ...(218) بنگر چگونه تو را توصف و تعريف مى كنند قرآن اين جمله را در مورد مشركان به كار مى برد كه پيامبر را (محور) مى خواندند، و مى گفتند: (ان تتبعون الا رجلا مسحورا)(219) از مرد سحر شده پيروى مى كنيد، قرآن نام اين توصيف را ضرب المثل مى خواند و مى فرمايد: (انظر كيف ضربوا لك الامثال ).

در آيه مورد بحث جريان از اين قبيل است ، مشركان مى گفتند فرشتگان دختران خدا هستند چنان كه مى فرمايد:

و جعلوا الملائكة الذين هم عباد الرحمن اناثا...(220)

(آنان فرشتگان را كه بندگان خدا هستند دختر مى انديشيدند).

در آيه ديگر مى فرمايد:

و يجعلون لله البنات سبحانه و لهم ما يشتهون .(221)

(براى خدا دخترانى قرار داده اند و براى خود، آنچه مى خواستند).

بنابراين چون فرشتگان را دختران خدا مى انديشيدند و خدا را چنين توصيف مى كردند كه او داراى دختر است . خدا در اين مورد يادآور مى شود هر موقع فردى را به چيزى (نوزاد دختر) كه خدا را با آن توصيف مى كردند، بشارت مى دادند، چهره او سياه مى گشت .

در حقيقت جمله (ضرب للرحمن مثلا) كنايه از تولد دختر است چون خدا با آن توصيف مى نمودند.

مثل چهل و ششم : نمونه اى براى آيندگان

فاستخف قومه فاطاعوه انهم كانوا قوما فاسقين .

(قوم خود را سبك شمرد از او اطاعت كردند، آنان قومى فاسق بودند).

فلما آسفونا منهم فاغرقناهم اءجمعين .

(هنگامى كه ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتيم و همگان را غرق نموديم ).

و جعلناهم سلفا و مثلا للاخرين . (زخرف / 54 - 56)

(و آنان را عبرتى براى آيندگان قرار داديم ).

تفسير لغات آيه ها

(اءسف ): طبق گفته راغب در مفردات در دو مورد بكار مى رود.

1. غضب و خشم .

2. حزن و اندوه .

ولى مقصود از فعل (آسفونا) در آيه كه از ماده (اءسف ) گرفته شده است همان معناى نخست است ، يعنى هنگامى كه ما را خشمگين كردند.

3. (سلف ) جمع (سالف ) مانند: (خدم ) جمع (خادم ) و مراد نمونه پيشين است . (مثلا) به معناى وصف حال قوم فرعون ، و مقصود (عبرت ) است .

/ 78