مثل دوازدهم : عيسى نيز همچون آدم ، پدر نداشت - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جنون ممكن است سبب محسوس و غير محسوس داشته باشد بلكه اسباب قريبه آن همان اسباب طبيعى مانند اختلال اعصاب و آفت فكر و مغز است و در عين موثر بودن آنها، در پشت سر شيطان نيز موثر باشد، چنان كه كرامات به ملك نسبت داده مى شود، با اين كه اسباب طبيعى در كار است . و ما در بحث فلسفى يادآور شديم كه علم ، حق اثبات دارد ولى حق نفى ندارد.
در قرآن شريف (سوره ص آيه 1) از قول ايوب پيغمبر نقل مى كند كه به پروردگار عرض كرد: انى مسنى الشيطان بنصب و عذاب و در سوره انبياء آيه 83 مى فرمايد: انى مسنى الضر و اءنت اءرحم الراحمين و منظور از ضر همان مرض است كه بدان مبتلا شده بود، و مرض اسباب طبيعى دارد كه در بدن ظاهر مى شود، در عين حال ايوب آن را در آيه اول به شيطان نسبت داده است .(131)

در هر حال اين مساءله نياز به بررسى بيشترى دارد و الان نمى توان درباره آن قضاوت قطعى كرد.

و اكنون با توجه به اين امور به تبيين تشبيه مى پردازيم ، بارها گفته ايم تمثيل دو پايه دارد:

الف : مشبه به.

ب : مشبه .

مشبه به : انسان ديوانه است كه به هنگام راه رفتن تعادل خود را از دست مى دهد و افتان و خيزان راه مى رود، به زمين مى خورد و برمى خيزد، و اين يك مساءله مشهود و ملموس است و اگر همه مجنون ها چنين نباشند بسيارى از آنان چنين راه مى روند.
و اما مشبه حال رباخوار است كه او هم مانند انسان مجنون افتان و خيزان راه مى رود.

اكنون سوال مى شود كه چگونه آنان داراى چنين ويژگى هستند؟

در اينجا مفسران آراء و نظرات مختلفى دارند كه يادآور مى شويم :

الف : مقصود اين است كه آنان در روز قيامت داراى چنين حالتى مى باشند و چنين حالت نشانه رباخوارى در دنيا است .

معنى آيه اين است كه آنان ديوانه وار از قبرها برمى خيزند همچنان كه انسان مجنون از زمين برمى خيزد.

ب : هدف آيه تبيين شخصيت اجتماعى رباخواران در دنيا است زيرا عمل آنان عمل ديوانگان است كه فاقد تفكر صحيح اجتماعى مى باشند، زيرا ربا توازن و تعادل اجتماع را به هم مى زند و بر فطرت انسانى پرده افكنده و آن را به دست فراموشى مى سپارد، و اين همان خبطى است كه رباخوار بدان مبتلا مى شود، زيرا رباخوارى موجب اين مى گردد كه نظام داد و ستد و معاوضه در نظر او مختل شود و ديگر ميان خريد و فروش عادى ، و رباخوارى فرق نگذارد، و اگر او را به ترك رباخوارى دعوت كنند بگويد: بيع هم مثل ربا است و مزيتى بر آن ندارد تا دست از ربا برداريم و به بيع بپردازيم . همين كلام در آيه شريفه دليل خبط رباخوار قرار داده شده مى فرمايد: ذلك بانهم قالوا انما البيع مثل الربا.(132)

پاسخ به يك پرسش

رباخواران در تصحيح عمل خود مى گفتند: فرقى ميان بيع و ربا نيست ، و ربا نيز مانند بيع است ، و همين طورى كه بيع حلال است ربا نيز حلال است اين منطق رباخواران بود.

ولى قرآن در مقام بيان منطق آنان مى فرمايد: آنها مى گويند (انما البيع مثل الربا) بيع مثل ربا است در حالى كه منطق آنان بر عكس اين تعبير بود.

پاسخ اين سوال روشن است و آن اين كه آنان براى مبالغه در تحليل ربا از واقعيت گفتار خود پا فراتر نهاده بيع را به ربا تشبيه كردند تا از اين طريق در تحليل ربا مبالغه بيشترى كنند.

در حقيقت اين نوع كلام متضمن قلب است كه در برخى از موارد بكار مى رود.

مثل دوازدهم : عيسى نيز همچون آدم ، پدر نداشت

ان مثل عيسى عند الله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون (آل عمران /59).

(مثل عيسى در نزد خدا همچون آدم است كه او را از خاك آفريد، و سپس ‍ به او فرمود: موجود باش ، او هم (طبق مشيت خدا) تحقق پذيرفت ).

جهان آفرينش جهان اسباب و مسببات است ، مشيت الهى بر اين تعلق گرفته كه هر پديده اى از سبب ويژه اى پديد آيد، و در عين حال همه اسباب و مسببات ، قائم به خدا بوده و تاءثيرگذارى اسباب ، و تاءثير پذيرى مسببات يكى از مظاهر اراده او است .

جهان امكانى در حالى كه از يك رشته اسباب و مسببات تشكيل يافته و روابط پيچيده اى ميان آنها حاكم است ولى همگان يك كاسه ، قائم به وجود الهى بوده و همه از او نيرو مى گيرند.

اين مكتب همان مكتب (بين الامرين ) است كه عقل و نقل بر صحت آن متفقند. در مقابل اين مكتب ، دو نظريه ديگر هست كه آنها را بايد به افراط و يا تفريط توصيف كرد.

/ 78