شمار مثل هاى قرآن - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شمار مثل هاى قرآن

در گذشته يادآور شديم كه مقصود از (مثل ) در قرآن (مثل هاى ) اصطلاحى نيست ، بلكه مقصود (تشبيه ) و (استعاره ) است و مثل در قرآن به اين معنا طبق شمارش دانشمند محترم آقاى محمد حسين على الصغير از پنجاه و هشت آيه تجاوز نمى كند، و ما متون اين آيات را در كتاب (الامثال فى القرآن الكريم ) آورده ايم ، ولى متاءسفانه شمارش ايشان نه جامع است و نه مانع يعنى برخى از آياتى كه جنبه تشبيهى دارند، از قلم او افتاده و برخى را نيز جزء امثال قرآن شمرده كه هرگز مثل به آن معنا نيست .

مثلا آيه الذين ياءكلون الربا لا يقومون الا كما يقوم الذين يتخبطه الشيطان من المس (52) را جزء مثل ها نياورده چون لفظ (مثل ) يا (كاف تشبيه ) در آن وارد نشده است در حالى كه محتواى آن يكى از زيباترين تمثيل هاى قرآنى است كه جايگاه انسانهاى ربا خوار را بيان مى كند. از اين جهت گفتيم شمارش ايشان جامع افراد نيست .

اگر بنا شود در شمارش مثل هاى قرآن فقط آياتى را وارد بحث كنيم كه بر لفظ (مثل ) مشتمل باشد، در اين صورت تعداد آيات از 15 آيه تجاوز نخواهد كرد.(53)

واقعيت مثل بر اين محور ظاهرى دور نمى زند، بلكه هرگاه محتواى آيه ، جنبه تشبيه و تنزيل داشته باشد، بايد آن را از امثال شمرد.

6 : آياتى كه از آنها به عنوان مثل بهره مى گيرند

آمارى از امثال قرآنى

در گذشته يادآور شديم كه حقيقت مثل اين است كه سخنى در رابطه با پديده اى گفته شود و به مرور زمان در موارد مشابه آن بهره گيرى گردد. و اين نوع بهره گيرى به قدرى مستمر باشد كه سخن حالت (ضرب المثل ) به خود بگيرد.

آيات الهى كه حامل پيامهاى حكيمانه يا بيانگر سنت هاى الهى مى باشد، در طول زمان از آنها در كلمات خطيبان و نويسندگان به عنوان شاهد مثال بهره گيرى شده و به تدريج حالت مثل اصطلاحى به خود گرفته است . تا آنجا كه جامعه اسلامى اين نوع آيات را به عنوان مثل در موارد مشابه به كار مى برد.

جعفر بن محمد شمس معروف به (افضلى ) (متوفاى 622) در كتاب خود به نام (الاداب ) براى اين نوع از آيات بابى گشوده و آياتى را در اين زمينه يادآور شده است ، و عبدالرحمن سيوطى (848 - 911) در كتاب (الاتقان )(54) سه نمونه از اين كتاب نقل كرده هر چند در كتاب خود مولف شصت و نه آيه مطرح شده است .

شهاب الدين محمد بن احمد (790 - 850) مولف كتاب (المستطرف فى كل فن مستظرف ) بيشترين آياتى را كه در كتاب (الاداب ) وارد شده ، آورده است .(55)

وى از آيات ياد شده در زير به عنوان مثل هاى جارى در لسان مردم يادآور مى شود:

1. لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون .(56)

2. (الان حصحص الحق ).(57)

3. قضى الامر الذى فيه تستفتيان .(58)

على اصغر حكمت (1310 - 1396) مولف كتاب (اءمثال قرآن ) با تتبع شايان تقدير از 245 آيه ياد مى كند كه به مرور زمان در ميان مردم حالت مثلى به خود گرفته است .(59)

دكتر محمد حسين صغير با تتبع فراوان توانسته است بر 495 آيه دست يابد كه به مرور زمان در ميان مردم عنوان مثلى به خود گرفته و همگان از آن بهره مى برند.(60)

امثال قرآنى بر محور تشبيه و استعاره

همان طورى كه در گذشته يادآور شديم هدف ما در اين كتاب پى گيرى اين نوع آيات نيست كه به خاطر اتقان مضموم و بلاغت فزون از حد، حالت مثل به خود گرفته است و پيوسته گويندگان و نويسندگان بر اين آيات ، مانند ديگر مثل ها تكيه مى كند، بلكه بحث ما در اين جا مثلهايى است بر محور تشبيه و استعاره مى چرخد كه مسائل غير محسوس را در قالب محسوس ‍ مى ريزد. و از اين طريق بر مقاصد خود از بهترين راه دست مى يابد، ولى براى اينكه مقاله حاضر خالى از نمونه هاى قسم نخست نباشد به برخى از آياتى كه در طول زمان به خاطر كثرت استعمال حالت مثلى به خود گرفته است اشاره مى كنيم . و براى احاطه بر اين آيات به دو كتاب ياد شده مراجعه فرماييد.

1. ...كلوا و اشربوا و لا تسرفوا...(61)

(بخوريد و بياشاميد ولى اسراف نكنيد).

2. (هذا فراق بينى و بينك ).(62)

3. (نور على نور...).(63)

(نورى است بر فراز نور).

4. (و ما على الرسول الا البلاغ ).(64)

(بر پيامبر وظيفه اى جز ابلاغ پيام نيست ).

5. يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى ...(65)

(زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مى آورد).

6. هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون ...(66)

(ايا علمان و غير عالمان برابر مى باشند).

7. (يد الله فوق اءيديهم ).(67)

(دست خدا بالاى دست آنها است ).

8. هل جزاء الاحسان الا الاحسان .(68)

(پاداش نيكى جز نيكى نيست ).

9. (لم تقولون ما لا تفعلون ).(69)

(چرا آنچه را مى گوييد به آن عمل نمى كنيد).

10. (لكم دينكم ولى دين ).(70)

اين آيات ده گانه نمودار آيات بى شمارى است به خاطر عمق و محتوا در كلمات خطيبان و دانشمندان حالت مثل به خود گرفته و در مناسبت هاى مختلف از اين آيات به عنوان ضرب المثل بهره مى گيرند.

/ 78