آيا مى توان انسان ناتوان را با انسان توانا يكسان گرفت ؟در پرتو اين مقايسه ، موقعيت بتها را نسبت به خود، روشن مى كند. بت موجود ناتوانى است كه نمى بيند و نمى شنود و حتى قدرت دفاع از خود ندارد، و هيچ نوع مبدا اثرى و كارى نيست . در حالى كه خدا، موجود عظيم و دانا و توانايى است كه همه كمالات ، از وجود او سرچشمه مى گيرد، چگونه مى توان اين دوتا را يكسان دانست ؟در حقيقت با اين تمثيل ، مقام هر دو معبود را روشن ساخت ، معبود دروغين و معبود حقيقى .از نظر ما آيه (ضرب الله مثلا) مثلى است براى تبيين موقعيت بتها و مقام عظيم الهى . چيزى كه هست (مشبه به ) در اولى برده مملوك است و در دومى انسان ثروتمند بخشنده ، و حاصل سخن اين كه همين طورى كه انسان برده عاجز را نمى توان با انسان توانگر منفق يكسان دانست ، همچنين نمى توان بتهاى ناتوان و عاجز را با خداى دانا و توانا يكسان گرفت .و اين همان معنايى است كه مرحوم طبرسى نيز برگزيده است .(181) گواه روشن بر اين كه آيه در مقام بيان موقعيت معبود دروغين و معبود واقعى است ، نخستين آيه مورد بحث است كه مى فرمايد: و يعبدون من دون الله ما لا يملك ، آنگاه پس از اين جمله ، وارد اين مثل مى شود و اين خود مى رساند كه آيه در صدد بيان موقعيت بتها نسبت به خداى بزرگ است .
مثل بيست و هشتم : موقعيت مومن و كافر
و ضرب الله مثلا رجلين اءحدهما اءبكم لا يقدر على شى ء و هو كل على مولاه اءينما يوجهه لا ياءت بخير هل يستوى هو و من ياءمر بالعدل و هو على صراط مستقيم . (نحل /76)(خدا مثلى را زده است ، دو نفر را كه يكى از آن دو گنگ مادرزاد است و توانايى بر هيچ كارى ندارد و سربار مالك خود مى باشد، او را سراغ هر كارى بفرستد، كار خوبى انجام نمى دهد، در مقابل انسانى كه به عدل و داد دعوت مى كند و در راه راست گام برمى دارد، آيا اين دو نفر باهم يكسانند؟).توضيح مفاد آيه
در مثل بيست و هفتم ، هدف ، انتقاد از معبودهاى دروغين ، در مقايسه با معبود حقيقى بود به گواه اينكه فرمود: و يعبدون من دون الله ما لا يملك ولى هدف در اينجا بيان حال كافر و مومن است و قرآن مى خواهد با مثلى موقعيت اين دو را روشن كند.1. عرض كنيد برده اى است گنگ و لال ، بر چيزى توانايى ندارد، و به خاطر عجز، سرباز مولاى خود مى باشد، او را براى هر كارى روانه كند، نتيجه نمى گيرد.2. فرض كنيد انسانى است كه جامعه را به عدل و داد، دعوت كرده و از نظر انديشه و رفتار بر (صراط مستقيم ) است .آيا اين دو نفر با هم يكسانند؟
اگر اين دو نفر يكسان نيستند پس كافر و مومن نيز يكسان نمى باشند.از نظر قرآن كافر بسان فرد نخست كه چهار ويژگى دارد كه هر يك ، نوعى نقص و كاستى هست .1. گنگ و لال است : ضرب الله مثلا رجلين اءحدهما اءبكم و از آنجا كه گنگ و لال است ، ناشنوا هم خواهد بود چون دومى نتيجه اولى است ، و غالبا لالى افراد به كر و ناشنوايى آنها است ، چون سخنان پدر و مادر نمى شنوند، طبعا، قوه ناطقه ، تحريك نمى شود.2. بر چيزى توانايى ندارد: (لا يقدر على شى ء).3. او سربار مولاى خود است و مصرف كننده است ، نه توليد كنند: (و هو كل على مولاه ).4. او را پى هر كارى بفرستد، نتيجه نمى گيرد: (اينما يوجهه لا ياءت بخير).در حقيقت انسانى است انگل ، جز خوردن و خوابيدن ، كارى از او ساخته نيست ، در مقابل ، فردى كه مومن را به او تشبيه مى كند، با دو ويژگى از او ياد مى كند، ويژگيهايى كه ، ديگر كمالات را به دنبال دارد:1. او به دادگرى و عدالت دعوت مى كند: (ياءمر بالعدل ) و كسى كه به چنين كارى قيام مى كند قهرا گويا و شنوا خواهد بود. دعوت جامعه به عدل ، فرع آن است كه از قدرت گويندگى و شنوايى برخوردار باشد و يك چنين فرد طبعا شجاع و دلير خواهد بود، زيرا دعوت به عدل نوعى امر به معروف است كه نياز به شجاعت در فكر و انديشه دارد و بدون يك سلسله قدرت روحى و جسمى امكان پذير نيست .2. او بر صراط مستقيم است چنان كه مى فرمايد: (و هو على صراط مستقيم ) و مقصود از صراط مستقيم آن است كه از نظر انديشه و كار و برنامه ، راه درستى را مى پيمايد و منحرف به چپ و راست نمى شود، بلكه در راهى گام برمى دارد كه او را به مقصد برساند.مثل نخست ، مثل كافر است و مثل دوم ، مثل مومن است ، زيرا فرد نخست ، از هدايت الهى بى بهره بوده ، و طبعا كور و كر و دور از عدل و انصاف خواهد بود، در حالى كه دوى در پرتو هدايت الهى با فساد و تبعيض مبارزه كرده ، همگان را به اعتدال در زندگى دعوت مى كند و خود نيز عامل است .اكنون بايد ديد از كدام يك از اين دو فرد بايد پيروى كرد؟مسلما دومى ، چنان كه مى فرمايد:اءفمن يهدى الى الحق اءن يتبع اءم من لا يهدى ...(182)(آيا آن كس كه افراد را به حق و حقيقت هدايت مى كند، شايسته پيروى است ، يا آن كس كه توان چنين هدايتى را ندارد).با اين بيان روشن شد كه مثل پيشين مربوط به تبيين موقعيت خدايان دروغين و خداى حقيقى است در حالى كه اين مثل ، براى تبيين موضع مومن و كافر است .