كتابهايى پيرامون امثال قرآن - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كتابهايى پيرامون امثال قرآن

مثل هاى قرآن از روزهاى نخست مورد عنايت و اهميت مفسران و محققان قرار گرفته و درباره آن كتابهاى كوچك و بزرگ نوشته شده است كه به برخى از آنان اشاره مى كنيم :

1. امثال القرآن نگارش جنيد بن محمد قواريرى (متوفاى 298).

2. امثال القرآن نگارش ابراهيم بن محمد بن عرفه (معروف بن نفطويه ) (متوفاى 323).

3. الدرة الفاخرة فى الامثال السائره نگارش حمزة بن حسن اصفهانى (متوفاى 351).

4. امثال القرآن نگارش محقق شيعى محمد بن احمد بن جنيد اسكافى (متوفاى 381).

5. امثال القرآن نگارش شيخ ابو عبدالرحمن محمد بن حسين سلمى نيشابورى (متوفاى 412).

6. الامثال القرآنية نگارش ابوالحسن على بن محمد ماوردى شافعى (متوفاى 450).

7. امثال القرآن نگارش شيخ شمس الدين محمد بن قيم الجوزيه (متوفاى 751).

8. الامثال القرآنيه نگارش عبدالرحمن بن حسن حنبكة ميدايى .

9. روضة الامثال نگارش فقيه بزرگوار احمد بن عبدالله الكوزكنانى (متوفاى 1327) كه در سال 1324 در قطع رحلى در تبريز چاپ شده است .

10. امثال القرآن نگارش دكتر محمود بن شريف .

11. الامثال فى القرآن الكريم نگارش دكتر محمد جابر الفياضى كه اخيرا چاپ شده است .

12. الصورة الفنية فى المثل القرآنى نگارش دكتر محمد حسين على صغير كه اخيرا نيز چاپ شده است .

13. امثال قرآن به زبان فارسى نگارش على اصغر حكمت كه به زيور چاپ آراسته شده است .

14. تفسير امثال القرآن به زبان فارسى نگارش دكتر اسماعيل اسماعيلى .

15. الامثال فى القرآن الكريم به زبان عربى نگارش جعفر سبحانى كه در سال 1420 چاپ شده است .

قرآن بحر عميقى است كه به ژرفاى آن هيچ كس نمى رسد و هرچه درباره آيات و موضوعات آن بحث و بررسى به عمل آيد هنوز براى سخن گفتن جا فراوان است ، و آيندگان نيز بسان گذشتگان مثل هاى قرآنى را با نوك تحقيق تشريح خواهند كرد.

5: ويژگى مثل هاى مكى و مدنى

قرآن در عين اين كه در بيان مثلها از فرهنگ محيط تاءثير نمى پذيرد، ولى مثل هاى آن پيوسته متناسب با اهدافى است كه در هر محيطى آن را تعقيب مى كند.

انسان از محيطى كه در آنجا پرورش يافته ، تاءثيرپذير مى باشد، و فرهنگ محيط در سخنان او از شعر و نثر جوانه مى زند و افراد آگاه از ويژگى هاى ملت ها، زادگاه سخنان را به خوبى تشخيص مى دهند.

امروز دانشى به نام دانش (سبك شناسى ) در جهان ادبيات پى ريزى شده تا انسان بر اثر آگاهى از كيفيت انديشه ها و سبك گفتارهاى هر عصرى ، زمان تقريبى نثر و شعر را بشناسد. و در حد امكان گوينده آن را تعيين كند، تا آنجا كه حافظ و سعدى شناسان روى شناختى كه با فرهنگ و ادبيات حاكم بر محيط زندگى اين دو شاعر دارند، اشعار واقعى آنها را از دروغين منسوب به آنها جدا مى سازند، و به پيرايش ديوانها و نثرهاى ادبى مى پردازند.

شخصيت انسان كه خود را در گفتار و رفتار او پنهان مى سازد، زاييده مثلثى است كه يك ضلع آن را عامل تشكيل مى دهد، و دو ضلع ديگر آن (عامل وراثت ) و (تعليم و تربيت ) است .

اديبان والا مقام عرب ، شعر جاهلى را از شعر شعراى اسلامى هر چند در دو عصر به هم نزديك زندگى كنند، به خوبى تشخيص مى دهند، همچنان كه سروده هاى دوران اموى را از سروده هاى دوران عباسى باز مى شناسند.

اثر ناپذيرى قرآن از محيط

قرآن سخن آدمى نيست كه از محيط تاءثير بپذيرد، او سخن خدا است كه آفريدگار انسانها و محيط و فرهنگ و آنچه در جهان امكانى نام هستى دارد، مى باشد. انتظار اين كه قرآن از فرهنگ محيط مكى و يا مدنى متاءثر گردد، انديشه باطل است كه گاه و بيگاه دامنگير خاورشناسان مغرض مى گردد و برخى از افراد را فريب مى دهد.

مساءله اثر پذيرى قرآن از محيط كاملا بى اساس است ، بلكه اگر سخنى هست مربوط به جاى ديگر است ، و آن اين كه هدف قرآن از مثل هاى ابداعى و ابتكارى ، بيان يك انديشه نامحسوس در قالب محسوس است تا آن حقيقت نامرئى در لباس يك واقعيت مرئى ، براى مخاطبان جلوه كند.

پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله در محيط مكه گرفتار شرك مشركان ، و نيايش آنان در برابر سنگ و فلز و چوب بود. از اين جهت وحى الهى بايد در مثل هاى هدايت گرانه خود، در صدد معالجه اين بيمارى باشد، و مثل هايى مطرح كند كه ناظر به تحقير خدايان دروغين آنها مى باشد تا از اين طريق مشركان را به زشتى پندار و كردار خود متوجه سازد.

البته اين نه به آن معنا است كه تمام مثل هاى آيات مكى بر محور نكوهش از بت پرستى دور مى زند، بلكه مقصود اين است كه مثل هاى آيات مكى به گونه اى است كه مى خواهد بيمارى هاى فراگير و حاكم بر محيط مكه را مداوا كند، خواه اين بيمارى بت پرستى باشد يا ربا خوارى ، كشتن اولاد بى گناه باشد، يا خرافه گرايى .

ولى شرايط حاكم بر مدينه غير از شرايط حاكم بر مكه بود، پيامبر صلى الله عليه و آله در مدينه گرفتار نفاق و انسانهاى دو چهره ، و يهود لجوج و معاند بود كه پيوسته هر دو گروه به كارشكنى پرداخته و براى رهبر و پيروان او مشكلاتى پديد مى آوردند.

از اين جهت مثل هاى هدايت گرانه كه در آيات مدنى وارد شده است ، بيمارى هاى مخصوص اين محيط را نشانه گرفته ، و پيوسته كوشيده است تلاش هاى منافقان را بى اثر و يا كارهاى رياكارانه را بيهوده جلوه دهد.

در اين مثل ها ديگر مساءله بت پرستى و تحقير بت ها يا نكوهش امثال اينها مطرح نيست تا مثل ها به معالجه اين نوع از بيمارى ها بپردازد.

/ 78