فوايد و آثار سازنده مثل - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فوايد و آثار سازنده مثل

بهره گيرى از مثل در گفتار و نوشتار مزايايى دارد كه به صورت فشرده به آنها اشاره مى كنيم :

1. حضور پيوسته يك سخن كوتاه در ميان جامعه ، آن هم به مدت طولانى ، بيانگر پختگى فكرى است كه (مثل ) حامل آن مى باشد و اگر حامل فكر خامى بود، تجربه و مرور زمان خلاف آن را ثابت مى كرد، و مثل از چشمها مى افتد و از حافظه زمان حذف مى گرديد.

اگر براى مسائل طبيعى و رياضى ، آزمايشگاهى وجود دارد كه درستى و نادرستى فورمول ، را ثابت مى كند، براى انديشه هاى اجتماعى كه امثال بيانگر آن مى باشند، آزمايشگاهى است به نام تاريخ زندگى اقوام و ملل . و استوارى يك انديشه در ميان آنان و پايدارى آن در حافظه جامعه ، نشانه پختگى فكر و پشتيبانى مردم از آن است ما اين حقيقت را با توضيح يك مثلى روشن مى كنيم :

براى بيدار كردن انسان بى عار كه در گوشه اى لميده و پيوسته خواب ثروت مى بيند بدون اين كه دست خود را به سياه و سفيد بزند بهترين منطق ، همين شعرى است كه در جامعه به صورت مثل در آمده است . و تجربه و آزمون پشتيبان آن مى باشد.




  • نابرده رنج ، گنج ، ميسر نمى شود
    مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد



  • مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
    مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد



2. نوع مثل به خاطر ايجاز و اختصار، از نيم خط تجاوز نمى كند اما در حقيقت بازگو كننده حقايقى است كه در يك رساله و يك كتاب مى گنجد.

از اين جهت است كه توده مردم به حفظ مثل علاقه بيشترى نشان داده زيرا درس يك ماه را در يك لحظه فرا مى گيرد.

3. (مثل ) براى خود حد و مرزى را نمى شناسد زيرا يك حقيقت زنده است كه براى تمام ملل مطرح مى باشد، تو گويى واقعيت يك مثل ، مانند قوانين رياضى و هندسى است كه مرزهاى زمان و مكان را درهم مى كوبد و براى خود محدوديتى قايل نمى باشد.

به خاطر همين ويژگى است كه برخى از مثل ها جنبه جهانى داشته و به قوم و ملتى اختصاص ندارد و اگر كسى در اين مورد تتبع كند و از زبان هاى مختلفى آگاه باشد، مى تواند مثل هاى جهانى را در دفترى گرد آورد.

اينك برخى را يادآور مى شويم :

1. در زبان فارسى مى گويند: (ديوار موش دارد و موش گوش ).

در حالى كه در زبان عربى اين مثل به اين گونه مى باشد: (للحيطان اءذان ).(14)

2. در زبان فارسى كسى كه از بد برهد و به بدتر گرفتار آيد، مى گويد: (آه كه از چاه برون آمد در دام افتاد)

در حالى كه در عربى مى گويند: فر من المطر و وقع تحت الميزاب .(15)

3. در زبان فارسى مى گويند: (چاه مكن كه خود در آن افتى )

در عربى مى گويند: (من حفر بئرا وقع فيه ).(16)

و در قرآن مجيد مضمون اين مثل وارد شده است چنان كه مى فرمايد:

و لا يحيق المكر السيى ء الا باءهله ...(17)

(خدعه زشت ، خدعه گران را احاطه مى كند).

فردوسى در اين مورد مى گويد:




  • كس توبره بر كند ژرف چاه
    سزد كند خويشتن را نگاه



  • سزد كند خويشتن را نگاه
    سزد كند خويشتن را نگاه



4. (مثل ) حقايق اخلاقى و اجتماعى را كه فراتر از حس و لمس است ، در قالب امور محسوس مى ريزد و آن را به اذهان نزديكتر مى سازد، چنان كه مى گويند:




  • حق (مثل )ها را زند هر جا به جاش
    تا كه دريابند مردم از مثل
    آنچه مقصود است بى نقص و خلل



  • مى كند معقول را محسوس و فاش
    آنچه مقصود است بى نقص و خلل
    آنچه مقصود است بى نقص و خلل



5. (مثل ) به خاطر برگيرى يك رشته افكار و انديشه هاى بلند، طرف را به كنجكاوى وادار مى كند تا فكر و انديشه خويش را بكار اندازد و واقعيت را به دست آورد، ما اين حقيقت را با يك مثل روشن مى كنيم :

در زبان عرب آنجا كه پاسخ نيكى به بدى داده شود، مى گويند: (جزى جزاء سنمار).

استماع اين مثل طرف را وادار مى كند كه از واقعيت (سنمار) و جزاى او آگاه شود قهرا بايد تاريخ را ورق بزند، و تاريخ مى گويد: سنمار بنايى بود رومى ، قصر عظيمى را در كنار رود فرات براى نعمان ملك حيره بنا كرد، آنگاه كه آن را به نيكويى به پايان رسانيد، نعمان امر كرد تا او را از بام قصر فرو افكنند تا بميرد تا نتواند مانند آن قصر را براى ديگرى بنا كند از آن پس ‍ جزاى او در عرب مثل سائر گشت و درباره كسى كه در مقابل كار نيك ، به بد جزاء داده شود، مى گويند: جزى جزاء سنمار.

و اين حكايت را نظامى به بيانى لطيف و سخنى نغز به نظم آورده است ، و اجمال آن مفصل اين است :




  • چون سنمار سوى نعمان رفت
    آنچه مقصود بود از او درخواست
    تا هم آخر به دست زرين چنگ
    كرد سيمين بنايى از گچ و سنگ (18)



  • رغبت كار شد يكى در هفت
    وانگهى كرد كار او را راست
    كرد سيمين بنايى از گچ و سنگ (18)
    كرد سيمين بنايى از گچ و سنگ (18)



6. در مقام پند و نصيحت و نكوهش افراد ضرب المثل ها اثر معجزه آسا دارد زيرا بدون اين كه طرف را به عواقب كار خود متوجه سازد، نتيجه كار ديگرى را كه با اين مورد همسو بوده ، مطرح مى كند و آن را در نظرش مجسم مى سازد و از اين طريق احساسات طرف را عليه خود تحريك نمى كند و به گفته شاعر:




  • خوشتر آن باشد كه وصف دلبران
    گفته آيد در حديث ديگران



  • گفته آيد در حديث ديگران
    گفته آيد در حديث ديگران



7. سرانجام (مثلهاى ) هر قومى نمايانگر پايه فرهنگ و سطح تفكر و تعقل آنها است ، و مثل ها به خاطر عمومى بودن در ايفاى اين نقش ، بر اشعار و ادبيات برترى دارد زيرا آثار ادبى توسط افراد محدودى پديد مى آيد، در حالى كه مثل ها برخاسته از فرهنگ عمومى و استعداد توده ها است .

تو گويى قرآن به خاطر اين نوع آثار سازنده (مثل )ها مى گويد:

و تلك الامثال نضربها للناس لعلهم يتفكرون .(19)

اينها يك رشته فوايد متنى يا جانبى مثل ها است كه در اينجا يادآور شديم ، مسلما فوايد ديگرى دارد كه ما فعلا از بازگويى آنها خوددارى مى كنيم ، و فقط به سخنان برخى از بزرگان درباره فوايد مثل اشاره مى كنيم :

ابراهيم نظام (متوفاى 231) مثل بايد از چهار مزيت برخوردار باشد:

1. ايجاز لفظ.

2. عبارت در عين ايجاز بيانگر معنا باشد.

3. تشبيه كه در مورد مثل از زيبايى خاصى برخوردار باشد.

4. رابطه معنى ظاهر (مثل ) با معناى كنايى آن روشن باشد.(20)

ابن قيم جوزى (متوفاى 751) مى نويسد:

خدا و رسول او در قرآن مثل هايى زنده اند و هدف از آن تفهيم معنا و ايصال مقاصد به اذهان مردم است ، خصوصا احضار همجنس براى فهم حقيقت كمك بيشترى مى كند، و نفس انسان با نظاير و اشباه انس زيادى دارد.(21)

زمخشرى در فوايد مثل مى گويد:

(در نزد عرب ضرب المثل و تكلم علما با امثال و نظاير) شاءنى رفيع دارد كه از روى معانى مخفى پرده برمى دارد، و نكات تاريك را روشن مى سازد، تا آنجا كه امر مخيل ، به نظر چون محقق مى رسد، و شى ء متوهم در جاى متيقن قرار مى گيرد، و غايب مانند شاهد جلوه مى كند. و از همين جهت در قرآن و ديگر كتب الهى خداوند امثال بسيار ايراد كرده است و پيامبر و ديگر پيامبران و حكيمان مثل هاى بى شمار آورده اند.(22)

در اين جا گفتار ما درباره فوايد سازنده (مثل ) به پايان رسيد چيزى كه بايد پيرامون آن سخن گفت ، تفاوت مثل هاى قرآنى با مثل هاى رايج در ميان مردم است كه در فصل آينده پيرامون آن سخن خواهيم گفت .

/ 78