مثل چهل و چهارم : بسان بنده يك شخص ، و بنده چند شخص
و لقد ضربنا للناس فى هذا القرآن من كل مثل لعلهم يتذكرون .(ما در اين قرآن از هر نوع تمثيلى براى مردم آورديم شايد متذكر گردند).قرآنا عربيا غير ذى عوج لعلهم يتقون .(قرآن عربى كه از هر كجى پيراسته است (اين مثل ها را آورديم ) شايد پرهيزكار شوند).ضرب الله مثلا رجلا فيه شركاء متشاكسون و رجلا سلما لرجل هل يستويان مثلا الحمد لله بل اءكثرهم لا يعلمون . (زمر / 27 - 29)(خدا مثلى مى زند مردى را كه چند تن در او شريكند، و بر سر او اختلاف دارند، و مردى كه تنها از آن يكى باشد آيا اين دو با هم برابرند سپاس خدا را بلكه بيشترشان مى دانند).
تفسير لغات آيه
1. (متشاكس ) از واژه (شكس ) گرفته شده كه معنى بدخوبى است ، و متشاكس به فرد مجادله گر مى گويند كه به خاطر ناسازگارى خويش با ديگران به نزاع برمى خيزد.(سلما) بمعنى خلوص و دور از هر نوع عنصر بيگانه است .
تفسير تشبيه
1. خدا در اين آيه حال كافر و مومن را با يك مثل بيان مى كند بنابراين ما بايد در اين مورد سه چيز باشد تا تمثيل تحقيق پذيرد.اء. مشبه به .ب . مشبه .ج . وجه شبه .مقصود از مشبه به در اين آيه حال دو برده است :اء. برده اى كه مملوك چند انسان ناسازگارى است كه هر كدام از او كارى مى طلبند و برده نمى داند به سخن كدام يك پاسخ بگويد.ب . برده اى كه مملوك يك انسان است و فرمان يك فرد بر او حاكم است ، طبعا او راه و روش خود را به وسيله فرمان او تشخيص مى دهد.مقصود از (مشبه ) حال كافر و مومن است ، كافر به خاطر خدايان متعددى كه هر كدام براى خود امر و نهى دارند بسان مرده اى است كه مملوك چند نفر مى باشد در حالى كه مومن خود را بنده خداى حكيم و قادر مى داند بسان برده اى است كه فقط يك مالك بيش ندارد.انسان مشرك در زندگى متحير بوده و راهى به مقصد نخواهد يافت چون آراى مختلف بر او حاكم است . در حالى كه مومن براى خود حاكم واحدى برگزيده و يك راءى بر او حكومت خواهد كرد.مشرك بر اثر اعتقاد به خدايان متعدد، جهان را به فساد تهديد مى كند چون خدايان متعددى بر جهان حكومت مى كند، چنان كه مى فرمايد:لو كان فيهما آلهة الا الله لفسدتا...(215)(اگر خدايان متعددى بر آسمانها و زمين حكومت مى كرد رو به تباهى مى نهادند).سرانجام شعار مومن اين است :...ءاءرباب متفرقون خير ام الله الواحد القهار.(216)(آيا پروردگاران متعدد و گوناگون نيكو است و يا خداى واحد قهار).
مثل چهل و پنجم : سنت الهى درباره مستكبران
و كم اءرسلنا من نبى فى الاولين .(چه پيامبرانى را براى هدايت گذشتگان فرستاديم ).و ما ياءتيهم من نبى الا كانوا به يستهزءون .(هيچ پيامبرى به سوى آنان نيامد مگر اين كه او را مسخره كردند).فاءهلكنا اءشد منهم بطشا و مضى مثل الاولين . (زخرف / 6 - 7)(نيرومندتر از آنان را به هلاكت رسانيديم و سنت پيشينيان تكرار شد).
تفسير لغات آيه
بطش در لغت عرب گرفتن چيزى با قوه و قدرت است ، و احيانا در خود قوه و قدرت بكار مى رود.بنابراين مقصود از جمله (اءشد منهم بطشا)، كسانى است كه از كافران مكه قويتر و نيرومندتر بودند.در اين آيه مشبه به و مشبه و وجه شبه داريم .مقصود از اولى كافران در طول تاريخ است كه قبل از پيامبر گرامى آمدند و با قهر الهى نابود شدند، و قوه و قدرت آنان فزونتر از قدرت قريش بود، مقصود از دومى قريش است كه مانند گروه پيشين به تكذيب پيامبر برخاسته و سد راه تبليغ ايشان بودند.وجه شبه اين كه جهالت در هر دو گروه مانع از پذيرش بوده و هر دو گروه به سخريه پيامبران برخاسته ، چه بسا ممكن است همان سنت هاى خدا درباره امت هاى پيشين دامنگير مشركان عصر رسالت باشد، اينك به تفسير آيات مى پردازيم :و كم ارسلنا من نبى فى الاولين چقدر پيامبران را در امت هاى پيشين برانگيختيم تا چراغ هدايت بوده و آنان از هدايت انبيا بهره گيرند.