مثل پنجم : بسان جاندارى كه جز داد و فرياد، بهره اى نمى برد - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. گاهى شكاف ريز و كوچكى در دل سنگ پديد مى آيد كه قرآن از آن به لفظ (يشقق ) تعبير مى كند، آنگاه آب كمى از آن بيرون آمده كه در لغت عرب آن را (عين ) و يا به زبان فارسى (چشمه ) مى نامند.

3. برخى از سنگها، به خاطر احساس عظمت حق ، از نقطه بالا به زير مى افتد هر چند دانش بشرى براى آن ، علت طبيعى معرفى مى كند ولى اين مانع از آن است كه در طول آن ، عامل ديگرى كه همان احساس عظمت حق است و موثر باشد.

در هر حال سنگ با آن صلابت و سختى از پديده نرمى به نام آب دو نوع اثر مى پذيرد در حالى كه دلهاى بنى اسرائيل از هيچ حادثه و پديده اى به خاطر قساوت متاءثر نمى شوند زيرا يك نوع اءنانيت و خودخواهى و غير خودنخواهى بر آنها حكومت مى كند.

اين بيان بر اين اساس است كه هر نوع انفجار و (شقاق ) معلول فشار آب و تاءثير آن است ، ممكن است در اين مورد عامل ديگرى نيز مانند زلزله و صاعقه كمك كند، و انفجار و يا شكافى در صخره ها پديد آيد و آب محبوس با فشار راه خود را باز كند، و موانع را از سر راه خود بردارد.

در هر حال ، سنگ با آن صلابت ، صخره با آن سختى در مقابل حادثه ، تاءثيرپذير بوده و از خود نرمش مى دهند ولى فرزندان اسرائيل به خاطر تربيت هاى ناصحيح و عوامل موروثى در برابر هر نوع پند و اندرزى ، و دليل و برهان مقاومت نشان داده و به روح و روان و قلوب آنان راه پيدا نمى كنند.

عكس العمل حكومت اسرائيل در برابر انتفاضه امروز، گواه روشن بر قساوت و سنگدلى آنها است ، با اين كه جهان خشونت اسرائيل را محكوم مى كند، و هيچ سياستمدار واقع بينى آن را حمايت نمى كند ولى آنان به عمل ننگين خود مانند كشتن نونهالان و شير خواران در آغوش پدران و مادران ادامه مى دهند، ملت اسرائيل يك جمعيت كولى و خانه به دوش ‍ هستند كه از اطراف جهان به اين سرزمين فرا خوانده شده ، با اخراج ملت فلسطين از خانه و كاشانه خود سرزمين آنها را تصاحب كرده اند.

درباره سقوط سنگ از قله كوه به خاطر احساس ترس در عظمت ، در جلد دوم منشور جاويد به صورت گسترده سخن گفته ايم ، و ثابت نموده ايم كه از نظر براهين عقلى و آيات قرآنى ، احساس و شعور بر سراسر موجودات جهان حاكم است و عارفان در اين مورد سخنانى دارند و به عنوان نمونه چند بيت مرحوم صدر المتاءلهين را مى آوريم :




  • بر عارف همه ذرات عالم
    كف خالى كه در روى زمين است
    بهر جا، دانه اى در باغ و راغى است
    به فعل آيد ز قوه هر نهانى
    بود نامحرمان را چشم دل كور
    بخوان تو آيه نور السماوات
    كه تا دانى كه در هر ذره اى خاك
    يكى نورى است تابان گشت زان پاك



  • ملك وارند در تسبيح هر دم
    بر عارف كتاب مستبين است
    درون مغز او، روشن چراغى است
    ز هر خاكى ، يكى عقلى و جامى
    وگرنه هيچ ذره نيست بى نور
    كه چون خورشيد يابى ، جمله ذرات
    يكى نورى است تابان گشت زان پاك
    يكى نورى است تابان گشت زان پاك



گسترش شعور و دانشهاى امروز

خوشبختانه دانشهاى امروز بر اثر زحمات پژوهشگران ، وجود علم و ادراك را در جهان نبات ثابت نموده است تا آنجا كه دانشمندان روسى معتقدند كه گياهان اعصاب دارند و فرياد هم مى كشند. لابراتوار علائم كشاورزى (مسكو) فرياد و گريه هاى ريشه گياهى را كه در آب گرم قرار گرفته بود ضبط كرد. خبرگزاريهاى جهان از راديو مسكو نقل مى كنند كه گياهان اعصاب دارند، فرياد مى كشند.

راديو مسكو چندى قبل گوشه اى از نتايج تحقيقات دانشمندان روسى را در نباتات و گياهان فاش ساخت و گفت دانشمندان به اين نتيجه رسيده اند كه گياهان نيز داراى دستگاهى شبيه شبكه اعصاب حيوانانند. اين نتيجه آزمايش يك دانشمند است كه در ساقه (كدو) و به دستگاههاى (اليافى ) آن فرستنده هايى نصب كرد و سپس مطالعات را با تعقيب ريشه و گياه دنبال كرد و انجام بريدگى در ريشه گياه ، با عكس العمل گياه مواجه شد.

همزمان با اين آزمايش ، آزمايش مشابهى در آزمايشگاه (فيزيولوژى نباتات فرهنگستان علوم كشاورزى ) نتيجه مشابهى به بار آورد. در اين آزمايش ‍ ريشه گياهى را در آب گرم قرار دادند و متوجه شدند كه صداى فرياد گياه بلند شد البته فرياد گياه آنچنان نبود؟ به گوش برسد ولى گريه ها و فريادهاى نامرئى اين گياه را دستگاههاى دقيق الكترونيكى روى نوار پهنى ضبط كردند.(94)

مثل پنجم : بسان جاندارى كه جز داد و فرياد، بهره اى نمى برد

1. و اذا قيل لهم اتبعوا ما اءنزل الله قالوا بل نتبع ما اءلفينا عليه آبائنا اءو لو كان آبائهم لا يعقلون شيئا و لا يهتدون ).

(بقره /170)

(وقتى به آنان (مشركان ) گفته شود از آنچه خدا فرو فرستاده است پيروى كنيد، مى گويند: از (آيينى كه ) پدران خود را بر آن يافته ايم ، پيروى مى كنيم . هر چند پدران آنها نه چيزى مى فهميدند و نه به (حقيقت ) راه مى بردند).

2. و مثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لا يسمع الا دعاء و نداء صم بكم عمى فهم لا يعقلون . (بقره /171)

(داستان دعوت كافران بسان كسى است كه بانگ مى زند چيزى را (گوسفند) كه نمى شنود جز خواندن و فرياد، كافران كر و لال و كورند چيزى نمى فهمند).

/ 78