امثال نبوى - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امثال نبوى

يادآور شديم تشبيه معقول به محسوس يكى از ابزار بلاغت و وسيله تعليم و تربيت است و قرآن مجيد نيز در تعقيب همين هدف امثالى را به كار گرفته ، و حقايقى را در لباس محسوسات بيان كرده است .

پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله كه معلم و مبلغ قرآن مى باشد در سخنان خود كه به عنوان تعليم و تربيت مطرح مى كند، از مثل هايى بهره گرفته و تشبيهات بليغ و استعاره هاى زيبا در كلام او فراوان است .

ولى متاءسفانه در گذشته عالمان اسلامى عنايتى به گردآورى امثال نبوى از خود نشان نداده جز محدث ترمذى در كتاب حديثى خود بابى تحت عنوان (ابواب الامثال عن رسول الله ) گشوده و در آن 14 مثل يعنى (تشبيه ) نقل كرده است . و در هر حال اگر راهى را كه ترمذى گشوده ديگران تعقيب مى كردند گنجينه بزرگى در اختيار امت اسلامى قرار مى دادند.

پس از ترمذى تنها كسى كه اين راه را تعقيب كرده جلال الدين سيوطى است كه در حدود چهل و دو مثل از امثال نبوى را در كتاب خود (جامع الصغير) جاى داده است در حالى كه پيامبر بليغى كه پيوسته در حال خطابه و هدايت است بايد پيش از اين در سخنان او مثل وجود داشته باشد.

خوشبختانه اخيرا محقق معاصر جناب آقاى محمد غروى به اهميت موضوع پى برده و با تتبع شايان تقدير امثال نبوى را در دو جزء طبق حروف ابجد گرد آورده و به نام (الامثال النبوية ) منتشر ساخته است .

ما در اينجا نمونه اى از مثل هاى نبوى ياد آور مى شويم كه مى تواند پايه بلاغت رسول خدا را روشن سازد.

1. مثل الصلوات الخمس كمثل نهر جار عذب على باب اءحدكم ، يغتسل فيه كل يوم خمس مرات ، فما يبقى ذلك من الدنس .

(نمازهاى پنج گانه بسان آب شيرين نهرى است كه در خانه انسان مى گذرد و هر روز در آن پنج بار خود را شستشو مى دهد در اين حالت آلودگى در آن باقى نمى ماند).

2. مثل العالم الذى يعلم الناس الخير و ينسى نفسه ، كمثل السراج يضى ء للناس و يحرق نفسه .

(مثل دانشمندى كه نيكى را به مردم مى آموزد اما خود را فراموش مى كند، بسان چراغى است كه اطراف خود را روشن مى كند ولى خود را مى سوزاند).

3. مثل اءهل بيتى كمثل سفينة نوح ، من ركبها نجى و من تخلف عنها غرق .

(مثل خاندان من بسان كشتى نوح است ، هر كه بر آن سوار شد نجات يافت و آن كس كه از آن عقب ماند هلاك گشت ).

4. مثل المومن كمثل السنبلة ، تميل اءحيانا و تقوم اءحيانا.

(مثل مومن بسان سنبلى است كه در مقابل باد شديد متمايل مى شود سپس برمى خيزد).

امثال علوى

تاريخ بشر، سخنوران فصيح و بليغ فراوانى به خود ديده است ، اما به تصديق همگان سخنان امير مومنان و كلمات او براى خود حساب جداگانه دارد.
در عضمت زيبايى و حلاوت كلام او همين بس كه مى گويند: دون كلام الخالق و فوق كلام المخلوق . پايين تر از زيبايى قرآنت و بالاتر از سخنان ديگران است .

به خاطر عظمتى كه در سخنان امام نهفته است گروهى از محققان به گرد آورى سخنان او پرداخته حتى عبدالواحد آمدى (متوفاى 505) در كتاب (غرر الحكم و دامير المؤ منين الكلم ) قريب به دوازده هزار كلمات قصار براى آن حضرت گرد آورده است .

در كلمات امير مومنان عليه السلام تمثيل و تشبيه به فراوانى ديده مى شود و خوشبختانه محقق معاصر جناب آقاى شيخ محمد غروى در اين باره نيز پيش قدم شده و اثر جاويدانه براى خود به يادگار گذاشته است ، و ما براى اختصار حتى از آوردن نمونه پوزش مى طلبيم .

تا اينجا بحث هاى مقدماتى ما به پايان رسيد و به تفسير تمثيل هاى قرآنى به ترتيب سور آن مى پردازيم .

و نخستين تمثيل آن مربوط به منافقان است كه در سوره بقره آيه هاى 1814 وارد شده است .

مثل يكم : خاموشى نور در بيابان تاريك و وحشت زا

مثلهم كمثل الذى استوقد نارا فلما اءضاءت ما حوله ذهب الله بنورهم و تركهم فى ظلمات لا يبصرون (بقره /17).

آنان (منافقان ) همانند كسى هستند كه آتشى بر افروخته (تا در سايه آن راه پيدا كند وقتى اطراف او را روشن ساخت ناگهان آتش او خاموش گردد) خدا نور آنان (منافقان ) را برد و آنان را در تاريكى ها رها ساخت كه نمى بينند.

صم بكم عمى فهم لا يرجعون (بقره /18).

(آنها كر، گنگ و كورند، از گمراهى باز نمى گردند).

قرآن در آغاز سوره بقره ، مردم را نسبت به پذيرش آيين اسلام به سه گروه تقسيم مى كند. و مجموع بحث او درباره اين سه گروه در آيه بيستم از سوره ، پايان مى پذيرد. اين سه گروه عبارتند از:

1. متقيان و پرهيزگاران و گفت و گوى او درباره اين گروه در آيه پنجم به پايان مى رسد.

2. كافران كه درست نقطه مقابل گروه متقيان مى باشند و بحث او درباره اين گروه در آيه هفتم ، به پايان مى رسد.

3. منافقان و گروه دو چهره ، كه به ظاهر ايمان آورده و در باطن ، جزو كافران مى باشند و حكم ستون پنجم در ميان مسلمانان را دارند، بررسى قرآن درباره اين گروه ، از آيه هشتم آغاز شده و در آيه بيستم پايان مى يابد.

بنابراين در آغاز سوره بقره ، درباره متقيان ، پنج آيه ، كافران دو آيه ، منافقان سيزده آيه وارد شده است و از اين كه گفتار خود را درباره كافران در دو آيه ، ولى درباره دو چهره ها در سيزده آيه خلاصه مى كند، خود گواه روشن بر اهميت شناخت منافقان است كه از نظر موضع گيرى ، به مراتب خطرناك تر از كافران مى باشند.

/ 78