علت اين اختلاف اين است كه برده و كنيز از نظر اجتماعى در رتبه مولى نيست تا همتاى او شود در حالى كه شريك آزاد از نظر وجه اجتماعى همتاى او مى شود.
با توجه به اين مقدمه قرآن يادآور مى شود اين بشر مشرك چگونه به خود اجازه نمى دهد كه برده و كنيز، همتا و شريك او باشد در حالى كه مخلوق خدا را كه در درجه خدا نيست شريك خدا قرار مى دهد و براى آن حق تصرفى در آفرينش مانند خدا قائل مى شود.در حقيقت خدا از طريق بيدار كردن فطرت ، بيمارى شرك را معالجه مى كند و آن اين كه مخلوق خدا كه محتاج خدا است پست تر از آن كه شريك خدا باشد همچنان كه برده و كنيز به خاطر نياز به مولى پست تر از آن است كه شريك شما گردد.اكنون كه به توضيح مثل پرداختيم ، به توضيح جمله هاى آيه مى پردازيم :1. ضرب لكم مثلا من اءنفسكم يعنى تشبيه و تمثيلى كه مربوط به خود شما مطرح مى كند.2. هل لكم من ما ملكت اءيمانكم من شركاء فيما رزقناكم آيا از آنچه مالك آنها هستيد مانند بردگان ، حاضريد شريك اموال قرار دهيد (فاءنتم فيه سواء) يعنى آنان مانند شما در تصرف در اموال يكسان باشند؟!پاسخ اين است كه نه ، هرگز حاضر نمى شوند.بنابراين استفهام در آيه هل لكم استفهام استنكارى است .تخافونهم كخيفتكم اءنفسكم .(آيا از آن بردگان مى ترسيد، همان طور كه ديگر شريكان آزاد خود مى ترسيد، به طور مسلم نه ).سرانجام قرآن يادآور مى شود اين نوع مثل ها براى افرادى است كه تعقل كنند و از شرك برگردند.
مثل چهلم : پست تر از آب تلخ
و ما يستوى البحران عذب فرات سائغ شرابه و هذا ملح اءجاج و من كل تاءكلون لحما طريا و تستخر جون حلية تلبسونها وترى الفلك فيه مواخر لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون . (فاطر /12)(هرگز دو دريا برابر نيستند، اين يكى دريا شيرين و گوارا، نوشيدنش خوشگوار، و آن ديگرى ، شور و تلخ ، و از هر دو گوشت تازه اى مى خوريد، و از آن دو وسايل تزيينى استخراج كرده و مى پوشيد و كشتى را در آن دو شكافنده مى بينى و پيش مى رود تا از كرم خدا بهره بگيريد و شايد سپاسگزار باشيد).تفسير لغات
1. (فرات ): آب شرين را مى گويند و جمع و مفرد آن يكسان است .چنان كه مى فرمايد:(و اءسقيناكم ماء فراتا).(شما را با آب گوارا سيراب كرديم ).بنابراين ، واژه (عذب ) در آيه كه مى فرمايد (عذب فرات ) قيد توضيحى است .2. (اءجاج ) آب تلخ است و آن در صورتى است كه شورى آن با حرارت همراه باشد.3. (مواخر) جمع ماخر، شكافنده آب است . اگر به كشتى (ماخر) مى گويند، چون با دماغه خود، آب را شكافته و پيش مى رود.