مثل چهلم : پست تر از آب تلخ - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اكنون به مطلب دوم مى پردازيم و در حقيقت مثل قرآنى در اين آيه وارد شده است قرآن مشركان را كه معبودهاى دروغين را شريكان خدا انديشيده و آنها را مى پرستيدند با طرح مثالى نكوهش مى كند و به يك معنى به هدايت آنها مى پردازد و مثلى را به شرح زير مطرح مى كند.

فرض كنيد: مولايى داراى برده و كنيز است هيچ گاه مولى حاضر نمى شود برده و كنيز او در اموال و حقوق شريك او باشد و بسان مولى در دارايى او تصرف كند، نه از چنين شريكى مى ترسد و نه اجازه شركت مى دهد آنها را كمتر از آن مى داند كه شريك خود پندارد.

در حالى كه اين مولا گاهى با افراد آزاد عقد شركت مى بندد و حاضر است آنها را شريك خود بينديشد و حق تصرفى مانند خود براى آنان قائل شود و براى آنها حساب جداگانه باز مى كند.
علت اين اختلاف اين است كه برده و كنيز از نظر اجتماعى در رتبه مولى نيست تا همتاى او شود در حالى كه شريك آزاد از نظر وجه اجتماعى همتاى او مى شود.
با توجه به اين مقدمه قرآن يادآور مى شود اين بشر مشرك چگونه به خود اجازه نمى دهد كه برده و كنيز، همتا و شريك او باشد در حالى كه مخلوق خدا را كه در درجه خدا نيست شريك خدا قرار مى دهد و براى آن حق تصرفى در آفرينش مانند خدا قائل مى شود.

در حقيقت خدا از طريق بيدار كردن فطرت ، بيمارى شرك را معالجه مى كند و آن اين كه مخلوق خدا كه محتاج خدا است پست تر از آن كه شريك خدا باشد همچنان كه برده و كنيز به خاطر نياز به مولى پست تر از آن است كه شريك شما گردد.

اكنون كه به توضيح مثل پرداختيم ، به توضيح جمله هاى آيه مى پردازيم :

1. ضرب لكم مثلا من اءنفسكم يعنى تشبيه و تمثيلى كه مربوط به خود شما مطرح مى كند.

2. هل لكم من ما ملكت اءيمانكم من شركاء فيما رزقناكم آيا از آنچه مالك آنها هستيد مانند بردگان ، حاضريد شريك اموال قرار دهيد (فاءنتم فيه سواء) يعنى آنان مانند شما در تصرف در اموال يكسان باشند؟!

پاسخ اين است كه نه ، هرگز حاضر نمى شوند.

بنابراين استفهام در آيه هل لكم استفهام استنكارى است .

تخافونهم كخيفتكم اءنفسكم .

(آيا از آن بردگان مى ترسيد، همان طور كه ديگر شريكان آزاد خود مى ترسيد، به طور مسلم نه ).

سرانجام قرآن يادآور مى شود اين نوع مثل ها براى افرادى است كه تعقل كنند و از شرك برگردند.

مثل چهلم : پست تر از آب تلخ

و ما يستوى البحران عذب فرات سائغ شرابه و هذا ملح اءجاج و من كل تاءكلون لحما طريا و تستخر جون حلية تلبسونها وترى الفلك فيه مواخر لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون . (فاطر /12)

(هرگز دو دريا برابر نيستند، اين يكى دريا شيرين و گوارا، نوشيدنش ‍ خوشگوار، و آن ديگرى ، شور و تلخ ، و از هر دو گوشت تازه اى مى خوريد، و از آن دو وسايل تزيينى استخراج كرده و مى پوشيد و كشتى را در آن دو شكافنده مى بينى و پيش مى رود تا از كرم خدا بهره بگيريد و شايد سپاسگزار باشيد).

تفسير لغات

1. (فرات ): آب شرين را مى گويند و جمع و مفرد آن يكسان است .

چنان كه مى فرمايد:
(و اءسقيناكم ماء فراتا).

(شما را با آب گوارا سيراب كرديم ).

بنابراين ، واژه (عذب ) در آيه كه مى فرمايد (عذب فرات ) قيد توضيحى است .

2. (اءجاج ) آب تلخ است و آن در صورتى است كه شورى آن با حرارت همراه باشد.

3. (مواخر) جمع ماخر، شكافنده آب است . اگر به كشتى (ماخر) مى گويند، چون با دماغه خود، آب را شكافته و پيش مى رود.

تفسير مثل

در اين تمثيل ، كفر و ايمان ، يا كافر و مومن به آب شيرين و تلخ تشبيه شده اند، و اينكه هر دو با تمام هويت از هم جدا بوده و با يكديگر آميخته نمى شوند.

و اين حقيقت در اقيانوس اطلس به گونه اى حاكم است ، زيرا اقيانوس ‍ اطلس داراى آب شور است ولى از جانب شمال جريان آب عظيمى از آب شيرين و گوارا در حال جريان است كه هرگز با آب شور و تلخ ، آميخته نمى شود، و اين يكى از شگفتيهاى آفرينش است كه در دل درياى شور، نهر عظيمى در حال جريان باشد كه طول آن به صدها و هزارها كيلومتر مى رسد.

در حقيقت حال مومن ، حال آن آب شيرين و گوارا، و حال كافر بسان آن درياى تلخ است ، با اين تفاوت كه آن آب تلخ كه دريايى را تشكيل مى دهد، منشا بركاتى است ، در حالى كه كافر فاقد چنين بركات مى باشد.

اينك آيه به برخى از اين نكات اشاره مى كند:

1. از هر دو دريا (شيرين و تلخ ) گوشت تازه اى صيد مى شود چنان كه مى فرمايد: و من كل تاءكلون لحما طريا.

2. از هر دو دريا زينت آلاتى استخراج مى شود كه انسانها در شرايط خاصى از آن بهره مى گيرند چنان كه مى فرمايد:

و تستخرجون حلية تلبسونها.

3. هر دو دريا، حامل كشتيهايى مى شود كه انسانها را از نقطه اى به نقطه ديگر منتقل مى سازد و كشتى با دماغه خود، سينه دريا را شكافته و پيش ‍ مى رود، چنان كه مى فرمايد:

وترى الفلك فيه مواخر لتبتغوا من فضله .

/ 78