مثل چهل و يكم : بينا و نابينا، تاريكى و نور يكسان نيست - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

البته مضمون اين مثل در سوره نحل ، آيه 14 نيز آمده است و بسيارى از جمل هر دو آيه يكسان مى باشد، چنان كه مى فرمايد:

و هو الذى سحر البحر لتاءكلوا منه لحما طريا و تستخر جوا منه حلية تلبسونها وترى الفلك مواخر فيه و لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون .(207)

مضمون هر دو آيه اين است كه كافر، سنگدل و بى بهره كمتر از درياى شور است كه داراى اين همه منابع زندگى است ، و مضمون اين مثل باز به گونه اى ديگر در سوره بقره آمده است . آنجا كه مى فرمايد:

ثم قست قلوبكم من بعد ذلك فهى كالحجارة اءو اءشد قسوة و ان من الحجارة لما يتفجر منه الانهار و ان منها لما يشقق فيخرج منه الماء و ان منها لما يهبط من خشية الله و ما الله بغافل عما تعملون .(208)

(دلهاى شما يهوديان پس از آن ، سخت تر شد. قلوب شما بسان سنگ ، بلكه از آن هم سخت تر، زيرا از ميان سنگها نهر آب مى جوشد، برخى از آنها شكافته مى شود و آب از آن بيرون مى آيد و برخى از سنگها، خضوع و خشوع در برابر خدا سقوط مى كنند).

بنابراين سنگها، نرمتر از كافران ، و آبهاى تلخ ، بهتر از روان كافران است .

مثل چهل و يكم : بينا و نابينا، تاريكى و نور يكسان نيست

و ما يستوى الاعمى و البصير و لا الضلمات و لا النور و لا الضل و لا الحرور و ما يستوى الاحياء و لا الاموات ان الله يسمع من يشاء و ما انت بمسمع من فى القبور. (فاطر/ 19 - 22)

(هرگز نابينا و بينا، تاريكى و روشنى ، سايه و گرماى سوزنده خورشيد يكسان نيستند، چنانكه زندگان و مردگان يكسان نمى باشند. خدا هر كه را بخواهد مى شنواند - هدايت مى كند - و هرگز تو نمى توانى آنان را كه در قبرها هستند هدايت كنى ).

تفسير لغات آيه

(حرور) شدت گرماى خورشيد است . (ظل ) سايه است .
هدف از اين مثل نيز بسان مثل پيشين ، بيان منزلت و موقعيت مومن و كافر است . مومن بسان اين چهار واقعيت ياد شده در زير است :

1. بصير (بينا).

2. نور (روشنى ).

3. ظل (سايه ).

4. احياء (زندگان ).

در حالى كه كافر به خاطر نداشتن ايمان ، داراى چهار صفت مى باشد:

1. اعمى (كور) است ، زيرا نور ايمان بر دلش نتابيده و طبعا عقل او كور است .

2. ظلمات (تاريكيها)، كه نتيجه نابينايى ديده عقل است .

3. حرور (گرماى سخت ) زندگى او را فرا گرفته ، هرچند او آگاه نيست ، قرآن يادآور مى شود كه هم اكنون جهنم كافران را در برگرفته است ، چنان كه مى فرمايد: و ان جهنم لمحيطة بالكافرين .(209)

4. اموات و مردگانند.

تا اين جا با مفردات آيه آشنا شديم .

در آيه دو تشبيه وجود دارد:

الف : مومن به خاطر داشتن نور ايمان ، بسان انسان زنده و بينا و شنواست .

ب : كافر به خاطر طلب كفر بسان مرده كور و كر است .

سرنوشتى مشابه مردم انطاكيه

و اضرب لهم مثلا اءصحاب القرية اذ جاءها المرسلون .

(براى آنان سرگذشت سرزمين (انطاكيه ) را مثل بزن هنگامى كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند).

اذ ارسلنا اليهم اثنين فكذبوهما فعززنا بثالث فقالوا انا اليكم مرسلون .

(هنگامى كه دو تن از رسولان را به سوى آنها فرستاديم ، اما آنان رسولان را تكذيب كردند. براى تقويت آن دو، شخص سومى را فرستاديم ، آنگاه همگان گفتند: ما فرستادگان خدا به سوى شما هستيم ).

قالوا ما اءنتم الا بشر مثلنا و ما اءنزل الرحمن من شى ء ان اتم الا تكذبون .

(آنان ، به رسولان ما گفتند: شما بشرى مثل ما هستيد و خداى رحمان چيزى را نفرستاده است . شما دروغ مى گوييد).

قالوا ربنا يعلم انا اليكم لمرسلون .

(رسولان ما گفتند: پروردگار ما آگاه است كه ما قطعا فرستادگان او به سوى شما هستيم ).

و ما علينا الا البلاغ المبين .

(بر عهده ما جز بيان پيامهاى آشكار چيزى نيست ).

قالوا انا تطيرنا بكم لئن لم تنتهوا لنرجمنكم و ليمسنكم منا عذاب اءليم .

(گفتند ما شما را به فال بد گرفتيم - و شما موجودات شومى هستيد - اگر از سخنان خود دست برنداريد شما را سنگسار مى كنيم ، و عذاب دردناكى از ما به شما مى رسد).

قالوا طائركم معكم ائن ذكرتم بل اءنتم قوم مسرفون .

(گفتند شومى شما از خودتان است ، اگر درست بينديشيد، بلكه شما گروه اسرافگرى هستيد).

و جاء من اءقصا المدينة رجل يسعى قال يا قوم اتبعوا المرسلين .

(از نقطه دور شهر، مردى با شتاب آمد، رو به مردم كرد و گفت : اى قوم من از فرستاده شدگان پيروى كنيد).

اتبعوا من لا يساءلكم اءجرا و هم مهتدون .

(از كسى پيروى كنيد كه از شما پاداشى نمى خواهد و آنان هدايت شده هستند).

و مالى لا اءعبد الذى فطرنى و اليه ترجعون .

(من چرا كسى را كه مرا آفريده است پرستش نكنم و به سوى او بازگردانده مى شويد).

ءاءتخذ من دونه الهة ان يردن الرحمن بضر لا تغن عنى شفاعتهم و لا ينقذون .

(آيا غير او، خدايانى را براى خود اتخاذ كنم ؟ در حالى كه اگر خداى رحمان بخواهد ضررى بر من برساند، شفاعت آنان ، سودى نمى بخشد و مرا نجات نمى دهند).

انى اذا لفى ضلال مبين .

(اگر غير او خدايى اتخاذ كنم ، در گمراهى آشكارى هستم ).

انى آمنت بربكم فاسمعون .

(رو به رسولان كرد و گفت : من به خداى شما ايمان آوردم . به سخنان من گوش دهيد).

قيل ادخل الجنة قال يا ليت قومى يعلمون .

((او را كشتند)، به او گفته شد: به بهشت وارد شود. او پيام داد: اى كاش ‍ قوم من از سرنوشت من آگاه مى شدند).

بما غفر لى ربى و جعلنى من المكرمين .

(اى كاش آگاه مى شدند خدايم مرا بخشيد و مرا گرامى داشت ).

و ما اءنزلنا على قومه من بعده من جند من السماء و ما كنا منزلين .

(ما در انتقام از قوم او پس از كشتن او لشكرى از آسمان نفرستاديم ، و هرگز چنين نمى كنيم ).

ان كانت الا صيحة واحدة ...

(تنها كارى كه كرديم يك صيحه آسمانى بود كه ناگهان همگى خاموش ‍ شدند - قالب تهى كردند ).

يا حسرة على العباد ما ياءتيهم من رسول الا كانوا هب يستهزءون . (يس / 13 - 30)

(افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى به سوى آنان نمى آيد، مگر اين كه او را استهزاء مى كنند).

/ 78