مثل چهل و يكم : بينا و نابينا، تاريكى و نور يكسان نيست
و ما يستوى الاعمى و البصير و لا الضلمات و لا النور و لا الضل و لا الحرور و ما يستوى الاحياء و لا الاموات ان الله يسمع من يشاء و ما انت بمسمع من فى القبور. (فاطر/ 19 - 22)(هرگز نابينا و بينا، تاريكى و روشنى ، سايه و گرماى سوزنده خورشيد يكسان نيستند، چنانكه زندگان و مردگان يكسان نمى باشند. خدا هر كه را بخواهد مى شنواند - هدايت مى كند - و هرگز تو نمى توانى آنان را كه در قبرها هستند هدايت كنى ).تفسير لغات آيه
(حرور) شدت گرماى خورشيد است . (ظل ) سايه است .هدف از اين مثل نيز بسان مثل پيشين ، بيان منزلت و موقعيت مومن و كافر است . مومن بسان اين چهار واقعيت ياد شده در زير است :1. بصير (بينا).2. نور (روشنى ).3. ظل (سايه ).4. احياء (زندگان ).در حالى كه كافر به خاطر نداشتن ايمان ، داراى چهار صفت مى باشد:1. اعمى (كور) است ، زيرا نور ايمان بر دلش نتابيده و طبعا عقل او كور است .2. ظلمات (تاريكيها)، كه نتيجه نابينايى ديده عقل است .3. حرور (گرماى سخت ) زندگى او را فرا گرفته ، هرچند او آگاه نيست ، قرآن يادآور مى شود كه هم اكنون جهنم كافران را در برگرفته است ، چنان كه مى فرمايد: و ان جهنم لمحيطة بالكافرين .(209)4. اموات و مردگانند.تا اين جا با مفردات آيه آشنا شديم .در آيه دو تشبيه وجود دارد:الف : مومن به خاطر داشتن نور ايمان ، بسان انسان زنده و بينا و شنواست .ب : كافر به خاطر طلب كفر بسان مرده كور و كر است .سرنوشتى مشابه مردم انطاكيهو اضرب لهم مثلا اءصحاب القرية اذ جاءها المرسلون .(براى آنان سرگذشت سرزمين (انطاكيه ) را مثل بزن هنگامى كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند).اذ ارسلنا اليهم اثنين فكذبوهما فعززنا بثالث فقالوا انا اليكم مرسلون .(هنگامى كه دو تن از رسولان را به سوى آنها فرستاديم ، اما آنان رسولان را تكذيب كردند. براى تقويت آن دو، شخص سومى را فرستاديم ، آنگاه همگان گفتند: ما فرستادگان خدا به سوى شما هستيم ).قالوا ما اءنتم الا بشر مثلنا و ما اءنزل الرحمن من شى ء ان اتم الا تكذبون .(آنان ، به رسولان ما گفتند: شما بشرى مثل ما هستيد و خداى رحمان چيزى را نفرستاده است . شما دروغ مى گوييد).قالوا ربنا يعلم انا اليكم لمرسلون .(رسولان ما گفتند: پروردگار ما آگاه است كه ما قطعا فرستادگان او به سوى شما هستيم ).و ما علينا الا البلاغ المبين .(بر عهده ما جز بيان پيامهاى آشكار چيزى نيست ).قالوا انا تطيرنا بكم لئن لم تنتهوا لنرجمنكم و ليمسنكم منا عذاب اءليم .(گفتند ما شما را به فال بد گرفتيم - و شما موجودات شومى هستيد - اگر از سخنان خود دست برنداريد شما را سنگسار مى كنيم ، و عذاب دردناكى از ما به شما مى رسد).قالوا طائركم معكم ائن ذكرتم بل اءنتم قوم مسرفون .(گفتند شومى شما از خودتان است ، اگر درست بينديشيد، بلكه شما گروه اسرافگرى هستيد).و جاء من اءقصا المدينة رجل يسعى قال يا قوم اتبعوا المرسلين .(از نقطه دور شهر، مردى با شتاب آمد، رو به مردم كرد و گفت : اى قوم من از فرستاده شدگان پيروى كنيد).اتبعوا من لا يساءلكم اءجرا و هم مهتدون .(از كسى پيروى كنيد كه از شما پاداشى نمى خواهد و آنان هدايت شده هستند).و مالى لا اءعبد الذى فطرنى و اليه ترجعون .(من چرا كسى را كه مرا آفريده است پرستش نكنم و به سوى او بازگردانده مى شويد).ءاءتخذ من دونه الهة ان يردن الرحمن بضر لا تغن عنى شفاعتهم و لا ينقذون .(آيا غير او، خدايانى را براى خود اتخاذ كنم ؟ در حالى كه اگر خداى رحمان بخواهد ضررى بر من برساند، شفاعت آنان ، سودى نمى بخشد و مرا نجات نمى دهند).انى اذا لفى ضلال مبين .(اگر غير او خدايى اتخاذ كنم ، در گمراهى آشكارى هستم ).انى آمنت بربكم فاسمعون .(رو به رسولان كرد و گفت : من به خداى شما ايمان آوردم . به سخنان من گوش دهيد).قيل ادخل الجنة قال يا ليت قومى يعلمون .((او را كشتند)، به او گفته شد: به بهشت وارد شود. او پيام داد: اى كاش قوم من از سرنوشت من آگاه مى شدند).بما غفر لى ربى و جعلنى من المكرمين .(اى كاش آگاه مى شدند خدايم مرا بخشيد و مرا گرامى داشت ).و ما اءنزلنا على قومه من بعده من جند من السماء و ما كنا منزلين .(ما در انتقام از قوم او پس از كشتن او لشكرى از آسمان نفرستاديم ، و هرگز چنين نمى كنيم ).ان كانت الا صيحة واحدة ...(تنها كارى كه كرديم يك صيحه آسمانى بود كه ناگهان همگى خاموش شدند - قالب تهى كردند ).يا حسرة على العباد ما ياءتيهم من رسول الا كانوا هب يستهزءون . (يس / 13 - 30)(افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى به سوى آنان نمى آيد، مگر اين كه او را استهزاء مى كنند).