مثل هفتم : بسان دانه اى كه به هفتصد دانه تبديل مى شود - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مثل هفتم : بسان دانه اى كه به هفتصد دانه تبديل مى شود

مثل الذين ينفقون اءموالهم فى سبيل الله كمثل حبة اءنبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مائة حبة و الله يضاعف لمن يشاء و الله واسع عليم .

(كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند بسان بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه يك صد دانه باشد، و خداوند براى هر كسى بخواهد دو يا چند برابر مى كند، (رحمت ) خدا وسيع و او دانا است ).

الذين ينفقون اءموالهم فى سبيل الله ثم لا يتبعون ما اءنفقوا منا و لا اءذى لهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون .

(كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، و پس از انفاق نه منت مى گذارند، و نه آزارى مى رسانند براى آنان پاداشى است نزد پروردگارشان نه ترسى دارند و نه غمگين مى شوند).

قول معروف و مغفرة خير من صدقة يتبعها اءذى و الله غنى حليم . (سوره بقره /261 - 263).

(در برابر سائلان ) گفتار خوش ، و عفو و گذشت نيكوتر از انفاقى است كه به دنبال آن آزارى باشد، خدا بى نياز و بردبار است ).

مثل هاى پياپى

قرآن مجيد در سوره بقره در ضمن آيه هاى 261 - 266 چهار تمثيل مطرح كرده كه هر يك براى خود پيام خاصى دارد.

در تشبيه نخست ، انفاق انسان را به بذرى تشبيه مى كند كه به هفتصد دانه تبديل مى گردد (آيه 261).

در تشبيه سوم ، انفاق افراد با اخلاص را به باغى تشبيه مى كند كه در نقطه بلندى قرار گيرد و باران درشت به آن برسد و ميوه خود را دو چندان دهد. (آيه 265).

اين تشبيهات چهار گانه كه همگى بر محور انفاق دور مى زند، جنبه تربيتى دارد و علاوه بر دعوت بر انفاق ، راه و رسم آن را مى آموزد، و در صورت عدم تمكن از انفاق ، شيوه برخورد با فقير را تذكر مى دهد و بر اخلاص در عمل و نيت و دورى از ريا و منت و آزار تاءكيد مى ورزد.

اينك ما يكايك اين تمثيل ها را مورد بررسى قرار مى دهيم :

تمثيل نخست : انفاق و پاداش هفت صد برابر

جامعه انسانى بسان پيكر واحدى است كه اعضاى آن به كمك يكديگر مى شتابند و اظهار همدردى مى كنند تا آنجا كه اگر دل انسان درد كند ديده اشك مى ريزد.

پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله در حديث معروف خود به اين نكته تذكر داده و فرموده است :

مثل المومنين فى توادهم و تعاطفهم و تراحمهم كمثل الجسد الواحد اذا اشتكى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهر و الحمى .(103)

(جامعه با ايمان در دوستى و مهربانى و ترحم به يكديگر بسان بدن واحد است كه هرگاه عضوى از آن بدرد آيد اعضاى ديگر نيز با بيدارى و تب ابراز همدردى مى كنند).

در چنين جامعه اى نبايد اختلاف طبقاتى به پايه اى برسد كه يكى از پرخورى دچار بيمارى هايى مزمن گردد، و ديگرى از گرسنگى جان بسپارد بلكه بايد حس تعاون و همدردى بر جامعه حكومت كند و بخشى از ثروت افراد براى بهبود وضع مستمندان اختصاص يابد.

طبيعت به ما درس آموزنده مى دهد، درخت شيره وجود خود را به صورت ميوه در اختيار ما مى گذارد، آفتاب پيوسته نور مى پاشد و پيوسته مى سوزد تا منظومه را روشن كند.

در آيين اسلام علاوه بر انفاقهاى واجب تحت عناوين زكات ، كفارات بر انفاقهاى مستحب تاكيد شده و قرآن در آيه هاى مختلف ، جامعه اسلامى را به آن دعوت كرده است . و آيات مربوط به انفاق به چند گروه تقسيم مى شود:

گاهى اصل انفاق را مطرح مى كند و مى فرمايد:

و ما تنفقوا من شى ء فان الله به عليهم .(104)

(آنچه كه از مال دنيا انفاق كنيد خدا از آن آگاه است ).

و گاهى ديگر به بيان كيفيت آن مى پردازد و يادآور مى شود كه در انفاق بايد ميانه رو بود نه اسرافگر و نه امساك پيشه .

و الذين اذا اءنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا.(105)

(آنان كه انفاق مى كنند در حالى كه نه در انفاق اسراف مى كنند و نه راه امساك را در پيش مى گيرند).

در مرحله سوم يادآور مى شود كه انفاق بايد براى رضاى خدا باشد نه كسب مقام و نه نام و نشان چنان كه مى فرمايد:

و ما تنفقون الا ابتغاء وجه .(106)

(انفاق نمى كنند مگر براى كسب رضاى خدا).

در مرحله چهارم يادآور مى شود كه فرد انفاقگر نبايد بر فقير منت بگذارد و نه به او آزار برساند همچنان كه در آيات مورد بحث خواهد آمد آنجا كه مى فرمايد:

لا يتبعون ما اءنفقوا منا و لا اءذى .(107)

(انفاق خود را با منت و آزار همراه نمى سازند).

در مرحله پنجم يادآور مى شود كه انفاق به هر دو حالت خوب است آشكار و پنهان ، چنان كه مى فرمايد:

و اءنفقوا مما رزقناهم سرا و علانية .(108)

(از آنچه كه به آنان داديم به صورت پنهان و آشكار انفاق مى كند).

بنابراين آيات انفاق به گروههاى مختلف تقسيم شده است و هر گروهى هدف خاصى را تعقيب مى كند.

ولى در آيه مورد بحث هدف ديگرى تعقيب مى شود و آن اين كه انسان انفاقگر در راه خدا به دانه اى تشبيه مى شود كه در دل زمين پنهان گرديده سپس پس از يك رشته فعل و انفعالات و ريزش باران و تابش آفتاب به هفتصد دانه تبديل مى گردد. چنانكه مى فرمايد:

مثل الذين ينفقون اءموالهم فى سبيل الله كمثل حبة اءنبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مائة حبة .(109)

(كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند بسان دانه اى است كه هفت سنبل مى روياند و در هر سنبل صد دانه هست ).

ظاهر آيه انسان انفاقگر را به دانه تشبيه مى كند ولى از نظر تحليل حقيقت به شكل ديگر است .

الف : انسان انفاقگر بسان كشاورز است كه دانه مى كارد.

ب : انفاق اين انسان دانه است كه كشاورز آن را در دل زمين پنهان مى سازد.

ج : همانطورى كه دانه به هفتصد دانه تبديل مى شود، انفاق انسان نيز دهها برابر مى گردد.

ولى ممكن است سوال شود اگر واقعيت تمثيل همين است كه در سه بخش ‍ آمده پس چرا قرآن خود شخص انفاقگر را به دانه تشبيه مى كند در حالى كه شخص بايد به زراع ، و انفاق به دانه تشبيه شود.

پاسخ اين سوال اين است كه عمل هر انسانى پرتوى از وجود او است مثلا ايمان مومن و كفر كافر نمونه روحيات اوست و عمل هر چه توسعه پيدا كند تو گويى ذات انسان گسترش يافته است .

بنابراين هر دو تشبيه صحيح مى باشد، خواه منفق را به دانه تشبيه كنيم ، يا عمل او را، تو گويى ذات و عمل ، دو رو از يك سكه مى باشد كه گاهى به آن ذات گفته مى شود و احيانا عمل .

ممكن است در اين مورد وجه ديگرى نيز داشته باشد و آن اين كه افراد نيكوكار بر اثر فزونى اعمال نيك ، مجسمه انفاق مى باشند كه واقعيت جز نيكى و احسان ندارند و لذا تشبيه شخص به دانه بسان تشبيه انفاق به دانه است .

/ 78