مثل سى و هفتم : شبى تاريك در دل درياى مواج - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مثل سى و هفتم : شبى تاريك در دل درياى مواج

اءو كظلمات فى بحر لجى يغشاه موج من فوقه موج من فوقه سحاب ظلمات بعضها فوق بعض اذا اءخرج يده لم يكديراها و من لم يجعل الله له نورا فما له من نور. (نور /40)

( اعمال كافران - بسان تاريكى در يك درياى پهناور و عميق است كه موجى آن را پوشانده كه بر فراز آن موجى ديگر و بر بالاى آن ابرى است . تاريكيهايى هستند كه برخى بر بالاى ديگرى هستند، تاريكى دريا، تاريكى موج ، تاريكى ابر، و تاريكى ، آن قدر شديد است كه اگر انسان دست خود را بيرون آورد نزديك است كه آن را نبيند. آن كس كه خدا براى او نورى قرار نداده ، براى او نورى نيست ).

لغات آيه

(لجى ) منسوب به (لج ) است كه درياى پهناور عميق را مى گويند ولى مقصود از آن در اينجا درياى عميق و پر موج است .

(سحاب ) آن ابر سياه پر آب را مى گويند كه آماده بارندگى است ، در حالى كه در لغت عرب (غيم ) اعم از آن است و كلمه (سحاب ) را به كار برده ، تا نشانه تاريكى بيشتر باشد.

تفسير آيه

در مثل گذشته ، اعمال كافران را به سراب تشبيه شد، ولى در اين آيه ، اعمال آنان را به تاريكيهايى تشبيه شده كه روى هم انباشته شوند. تفاوت اين دو تشبيه چيست ؟

در تشبيه نخست مشبه اعمال نيك آنهاست كه به ظاهر مانند سراب آراسته ولى فاقد باطن است . ولى در اين آيه ، اعمال بد و زشت آنان را به تاريكيهايى روى هم انباشته تشبيه كرده است كه نور در آن نفوذ نمى كند.
فرض كنيد دريايى است عميق كه نور خورشيد به اعماق آن ، نفوذى ندارد، و اگر هم نفوذ كند، به بخشى از عمق دريا مى رسد ولى در اعماق بيشتر نور نمى تواند نفوذ كند.

اين دريا كاملا مواج و پر تلاطم است . موج سوار موج مى شود و بالاى امواج ، ابر تيره است . مسلما فردى كه در اعماق چنين دريايى قرار گيرد، در تاريكى مطلق فرو مى رود كه اصلا نورى در آنجا وجود ندارد، و اگر دست خود را هم بيرون بياورد، قابل مشاهده نمى باشد، اين مشبه به .

اكنون به مشبه برسيم . مشبه آن كافر دور از معنويت و معارف است كه نور معرفت به قلب او هيچگونه نفوذى ننموده و بسان دريا سه نوع ظلمت وجود او را احاطه كرده است . اگر آن كس را كه در اعماق دريا قرار گرفته سه ظلمت به نامهاى تاريكى دريا، تاريكى موجها، تاريكى ابرها فرا گرفته كافر را نيز اين سه نوع تاريكى احاطه نموده است .

1. تاريكى گفتار و رفتار.

2. تاريكى مراكز ادراك (قلب و چشم و گوش ).

3. تاريكى نادانى و ناآگاهى از نادانى خويش و دانا پنداشتن خويش .

خلاصه اين نوع تاريكيهاى معنوى ، قلب كافر را احاطه كرده و هرگز نور معرفت ، بر آن نفوذ نخواهد كرد و لذا قرآن در پايان آيه مى فرمايد: و من لم يجعل الله له نورا فما له من نور.

مثل سى و هشتم : پناهگاهى سست تر از لانه عنكبوت

مثل الذين اتخذوا من دون الله اءولياء كمثل العنكبوت اتخذت بيتا و ان اءوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون .

(كسانى كه غير از خدا اوليايى براى خود برگزيده اند، همچون عنكبوتند كه براى خود، خانه اى برگزيده است . سست ترين خانه ها، خانه عنكبوت است ).

ان الله يعلم ما يدعون دونه من شى ء و هو العزيز الحكيم .

(خداوند آنچه را كه غير از او مى پرستند، مى داند و او قدرتمند و حكيم است ).

و تلك الامثال نضربها الناس و ما يعقلها الا العالمون . (عنكبوت /43 - 41)

(اين مثلها را براى مردم مى زنيم و جز عالمان آن را درك نمى كنند).

تفسير آيات

قرآن براى تحقير خدايان دروغين مشركان به مثلهاى مختلفى دست زده .
در گذشته آنها را به (ذباب ) و مگس تشبيه كرد و حتى آنها را هم پست تر حشرات دانست و در اين آيه آنها را به لانه عنكبوت تشبيه مى كند كه از سست ترين لانه ها است .

در اينجا سوال مى شود كه چرا قرآن در تحقير بتان و خدايان دروغين مشركان اين همه عنايت به تشبيه دارد. پاسخ آن روشن است ، زيرا تشبيه اثر عميقى در قلوب مردم دارد. قرآن در عين حال كه براى نكوهش بت پرستان به دليل و برهان روى مى آورد، ولى از تشبيه هم بهره مى گيرد.

قرآن يك بار مى گويد مومن نبايد غيبت كند و غيبت گناه كبيره است و داراى كيفر دردناكى است .

يكبار ديگر موقعيت غيبت كننده را چنين ترسيم مى كند: (اى مردم آگاه باشيد كسى كه پشت سر برادر دينى خود بدگويى مى كند، بسان كسانى است كه گوشت مرده برادر نسبى خود را مى خورد، زيرا انسان غيبت كننده در غياب مومن با هتك او، خود را ارضاء مى كند، و روح خود را اشباع مى سازد، همچنين كه فرد ديگر از گوشت برادر تغذيه مى شود.(206)

هر دو كار در حالى صورت مى پذيرد كه طرف غائب و ناآگاه است .

مسلما يك چنين تشبيهى ، در روح و روان انسانها، اثر بيشترى دارد.

از اين بيان روشن مى گردد كه غرض از تشبيه خدايان دروغين ، به حشرات زمين مانند پشه و مگس ، يا تشبيه آنان به لانه عنكبوت ، تحقير و نكوهش ‍ آنهاست و اين كه از اين معبودهاى باطل كارى ساخته نيست . همچنان كه از حشرات ، كارى ساخته نيست ، و يا اين معبودهاى دروغين ، دژ محكم و استوارى براى شما نيست ، همچنان كه لانه عنكبوت ، از چنين استوارى برخوردار نيست .

عنكبوت حشره اى است كه نر آن بزرگتر از ماده است . او با پاى خود تارهايى مى تند، و آن را بر ديوار خانه ها مى گستراند، حشراتى را شكار مى كند. شبكه او از دقت و ظرافت خاصى برخوردار است و علت چسبندگى اين تارها به هم وجود ماده صمغى است كه در اين تارها وجود دارد، هرگاه ، شكارى در اين شبكه قرار گرفت ، براى اين كه از فرار آن جلوگيرى كند، دايره شبكه را تنگتر كرده و سمى بر آن مى پاشد كه از حركت بازمانده و از خود دفاع نكند.

در انديشه عنكبوت ، اين لانه ، از استحكام خاصى برخوردار است ولى اين لانه در برابر حوادث جوى و طبيعى ، مقاومت ندارد. اگر نسيم مختصرى بوزد آن را پاره مى كند، اگر قطره آبى بر آن بچكد، متلاشى مى گردد. اگر در نزديكى آتش قرار بگيرد، مى سوزد.

و اما (مشبه ) همان بتهاى چوبى و فلزى است كه هم اكنون بسان صدر اسلام در هند و ژاپن و جنوب شرق آسيا پرستيده مى شوند. قرآن يادآور مى شود كه وضع اينها بسان لانه عنكبوت است . بلكه از آن هم پست تر زيرا صاحب اين خانه يعنى عنكبوت مى تواند براى حيات خود دست و پا كند و حشراتى را شكار كند، ولى بتهاى مورد پرستش كافران براى آنها كوچكترين سودى ندارد.
اكنون برگرديم به تفسير جمله هاى آيه :

مثل الذين اتخذوا من دون الله اءولياء كمثل العنكبوت اتخذت بيتا...

(مثل كسانى كه جز خدا را مى پرستند، و آن را پناهگاه خود مى انگارند، بسان عنكبوت است كه لانه خود را پناهگاه خود مى انديشد).

/ 78