مثل سيزدهم : انفاق كافران بسان زراعتى در گردباد سوزان - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

منطق قرآن در رد اين انديشه

قرآن مجيد در آيه 59 سوره آل عمران در رد اين انديشه از طريق تمثيل وارد مى شود، يك مساله عقلانى را در قالب حس مى ريزد تا از انسان هاى حق جو از محسوس ، به معقول پى ببرند. و آن آفرينش آدم است ، آدم به اعتقاد همه شرايع ، آفرينش ابتدايى داشته است يعنى از پدر و مادرى آفريده نشده است ، هرگاه نداشتن پدر نشانه فرزند بودن خدا باشد حضرت آدم اولى به اين مقام است ، زيرا او بدون داشتن پدر و مادر گام به گام به صفحه هستى نهاد.

در اين تمثيل يك مشبه هست و يك مشبه به .

مشبه : تولد مسيح از مادر بدون پدر.

مشبه به : آفرينش آدم است بدون پدر و مادر.

هرگاه دومى را امر ممكن و آيت الهى مى دانيد آفرينش مسيح را نيز از همين راه تفسير كنيد، چنان كه مى فرمايد:

ان مثل عيسى عند الله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون .(140)

(مثل عيسى در نزد خدا همچون آدم است كه او را از خاك آفريد سپس به او فرمود موجود باش او هم (طبق مشيت خدا) تحقق پذيرفت ).

بنابراين ولادت مسيح بدون پدر، دليل بر فرزند بودن او نيست .

نكته ادبى

قرآن مجيد در پاره اى از موارد از آن جمله آيه مورد بحث جمله (كن فيكون ) را بكار برده است .

مانند: فاذا قضى اءمرا فانما يقول له كن فيكون .(141)

و در آيه مورد بحث :

خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون .(142)

اكنون سوال مى شود كه چرا در جمله جزائيه صيغه ، مضارع مانند (فيكون ) بكار رفته است بلكه لازم بود، فعل ماضى مانند (فكان ) بكار رود، زيرا مشيت الهى ، مشيت نافذه است و تعلق آن بر تحقق چيزى ملازم با وجود آنى او است و نيازى به مرور زمان كه جمله (فيكون ) از آن حاكى است ندارد.

پاسخ : تعلق اراده خدا بر شى ء بر دو نوع است : گاهى اراده او بر وجود فورى شى ء تعلق مى گيرد، در اين صورت مسلما بدون درنگ تحقق مى پذيرد چنانكه در مساله تبديل عصاى موسى به اژدها از اين قرار است ، آنجا كه مى فرمايد:

فاءلقى عصاه فاذا هى ثعبان مبين و نزع يده فاذا هى بيضاء للناظرين .(143)

(موسى عصاى خود را افكند ناگهان اژدهاى آشكارى شد و دست خود را از گربان بيرون آورد براى بينندگان درخشان بود).

در اين موارد به گواهى كلمه (فاذا) كه معنى ناگهانى دارد مشيت خدا بر وجود آنى و دفعى شى ء تعلق گرفته بود، و طبق مشيت تحقق يافت .

ولى گاهى مشيت خدا بر وجود تدريجى شى ء تعلق مى گيرد، مثلا مشيت او بر آفرينش آدم به صورت تدريجى با عبور از مراحل ثلاثه تعلق گرفته بود در اين صورت تحقق او به نحو تدريجى خواهد بود اين مراحل عبارتند از:

مرحله نخست : خاك متحول .

مرحله دوم : مرحله تصوير.

مرحله سوم : مرحله دميدن روح .

و هر يك از اين مراحل براى خود درجاتى دارد، مثلا خلقت آدم در همان مرحله نخست مراتب متعددى را طى كرد يعنى خاك ، گل ، گل چسبنده ، گل تيره رنگ ، چكيده گل ، گل خشكيده ، به نام سفال .

از اين بيان روشن مى شود كه در آفرينش آدم و يا حضرت مسيح بايد از كلمه (فيكون ) بهره گرفت نه (فكان ) و در دو آيه ياد شده كه يكى درباره حضرت آدم و ديگرى درباره حضرت مسيح وارد شده كلمه (فيكون ) رمز تدريجى بودن خلقت اين شخصيت والا است .

سرانجام مسيح ، مانند آغاز حيات او با اعجاز توام گرديد، او از ديدگان دشمنان كه مقدمات كشتن او را فراهم مى آوردند، پنهان گرديد، و به گفته قرآن مجيد (بل رفعه الله )، به سوى جهان بالا برده شده .




  • تن رها كن تا چو عيسى بر فلك گردى سوار
    ورنه عيسى مى نشايد شد، ز يك خر داشتن



  • ورنه عيسى مى نشايد شد، ز يك خر داشتن
    ورنه عيسى مى نشايد شد، ز يك خر داشتن



مثل سيزدهم : انفاق كافران بسان زراعتى در گردباد سوزان

ان الذين كفروا لن تغنى عنهم اءموالهم و لا اءولادهم من الله شيئا و اءولئك اءصحاب النار هم فيها خالدون مثل ما ينفقون فى هذه الحياة الدنيا كمثل ريح فيها صر اءصابت حرث قوم ظلموا اءنفسهم فاءهلكته و ما ظلمهم الله ولكن اءنفسهم يظلمون . (آل عمران /116 - 117)

(كسانى كه كافر شدند هرگز نمى توانند در پناه اموال و فرزندانشان از مجازات خدا در امان بمانند آنها اصحاب دوزخند و جاودانه در آن خواهند ماند، آنچه آنها در اين زندگى پست دنيوى انفاق مى كنند، همانند باد سوزانى است كه به زراعت قومى كه بر خود ستم كرده ، بوزد و آن را نابود سازد، خدا به آنها ستم نكرده بلكه آنها خودشان ، به خويشتن ستم مى كنند).

تفسير واژه

(صر) در لغت عرب به باد بسيار سرد را مى گويند كه مايه نابودى زراعت مى گردد، طبرسى در مجمع البيان از زجاج نقل مى كند (صر) به صداى شعله هاى آتش نيز گفته مى شود.

بنابراين مقصود از آن در آيه باد مسمومى است كه به خاطر سردى و يا داغى فوق العاده مايه نابودى كشاورزى مى گردد، و برگ درختان و ميوه ها را نابود مى سازد.
جمله (حرث قوم ظلموا اءنفسهم ): (زراعت كسانى كه به خويشتن ظلم نمودند) تا حدى مبهم است ، مفسران مى گويند مقصود كشاورزانى است كه در مكان و يا زمان نامناسب كشت كنند، و طبعا چنين افرادى به خاطر نامناسب بودن محل و يا زمان از عمل خود نتيجه نمى گيرند، و اين خود كشاورز است كه بر خويش ظلم مى كند يا در نقطه بلندى زراعت مى كند كه آب نمى رسد، يا ديرتر دست به كار مى شود، كه پيش از رسيدن زراعت ، فصل سرما مى رسد.

/ 78