مثل بيست و دوم : همچون خاكسترى در تندباد - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مثل بيست و دوم : همچون خاكسترى در تندباد

مثل الذين كفروا بربهم اءعمالهم كرماد اشتدت به الريح فى يوم عاصف لا يقدرون مما كسبوا على شى ء ذلك هو الضلال البعيد. (ابراهيم /18)

(اعمال كسانى كه به پروردگارشان كفر ورزيدند همچون خاكسترى است كه در برابر تند باد در يك روز طولانى . آنان از آنچه انجام داده اند، بهره اى نمى برند، اين گمراهى دور و دراز است .

تفسير لغات آيه

(رماد) در لغت عرب به معنى خاكستر است كه از ذرات ريزى به وجود مى آيد و اجزاى آن كاملا از هم جداست و در مقابل نسيم مختصرى توان مقاومت ندارد، تا چه رسد در برابر تند باد كه ذرات آن را در فضا پخش ‍ مى كند.

(عاصف ) باد تندى را مى گويند كه به شدت مى وزد. و چه بسا شاخه هاى درختان را شكسته و چه بسا درختان كهنسال را نيز سرنگون مى كند، كيفيت تاثير آن در گرو شدت وزش باد است . بادى كه در هر ساعت 200 كيلومتر را درهم مى نوردد، مسلما شيروانى ساختمانها را نيز كنده و آفريده اى را به جاى نمى گذارد.

عاصف اگر چه به معنى تند باد است ، و بايد صفت (ريح ) (باد) باشد، اما قرآن آن را وصف روز (يوم ) قرار داده و اين نيز نشانه بلاغت قرآن است . تو گويى باد به قدرى تند و فراگير است كه روز، تبديل به تند باد شده است . چنان كه در لغت عرب به روز بارانى ، (يوم ماطر) مى گويند به جاى اين كه بگويند (سحاب ماطر)، تو گويى باران به قدرى زياد است كه روز سرتا پا باران شده است .
با توجه به اين نكات ، اكنون به تفسير اين آيه مى پردازيم :

كارهاى نيك كافران بر سه نوع است :

1. كارهاى نيكى كه براى خدا انجام مى دهند.

2. كارهاى نيكى كه براى تقرب به بتها و خدايان دروغين ، انجام مى دهند، و انگيزه الهى ندارند.

3. كارهاى نيكى كه براى كسب شهرت و مقام انجام مى دهند و در حقيقت هدف از كار، اين است كه با كسب رضاى مردم ، به مناصب عالى ، نائل گردند.

قرآن مجيد، درباره نوع كار آنان مثلى دارد كه به توضيح آن مى پردازيم :

فرض كنيد كشاورزى مقدارى خاكستر براى تقويت باغ در يك فضاى باز فراهم آورده كه به تدريج آن را در سطح باغ پخش مى كند، ناگهان تندبادى مى وزد و تمام ذرات آن را در فضا پخش مى كند و به هيچ قيمت نمى توان از پخش آن جلوگيرى كرد. مسلما چنين كشاورزى از اين كار نتيجه نبرده و دست روى دست خواهد گذاشت . قرآن درباره اعمال كافران ، خواه اعمالى كه براى تقرب به معبودان دروغين انجام مى دهند يا كارهاى خيرى كه براى كسب شهرت و پيشرفت در امور زندگى سر و صورت مى دهند، مى فرمايد: اعمال اين گروه در پيشگاه خدا كوچكترين سودى ندارد، مثل اين گروه بسان آن خاكسترى است كه در فضاى باز در مسير تندباد قرار گيرد، همان طور كه كشاورز از عمل پيشين خود سودى نمى برد، اين گروه نيز سودى نمى برند، زيرا آنان كارهاى خود را براى بتها و يا شهرت انجام داده اند و بايد پاداش خود را از آنها بگيرند، نه از خدا كه هرگز براى او حركتى انجام نداده اند.

در مكتب تربيتى اسلام ، پذيرش عمل دو شرط دارد:

1. زيبايى عمل و كار.

2. زيبايى انگيزه .

كارهاى اين گروه هرچند شرط نخست را داراست . چه بسا بيمارستانى ساخته و به افراد عقب مانده كمك مى كنند، اما انگيزه آنان ، پست و آلوده است ، يا مى خواهند مقامى را كسب كنند يا به خدايان دروغين تقرب جويند.

اصولا در مكتب اسلام ، مرد نيكوكار، انسانى است كه عمل او نيك و انگيزه او نيز نيك تر باشد، يعنى كار را براى خدا انجام دهد، و در آن كار، هيچ نوع نيت مادى و كسب مقام يا تقرب به فرد ديگر نباشد.

در اينجا مكتب اسلام ، با ديگر مكتبهاى تربيتى فاصله زيادى مى گيرد.

در مكتبهاى غربى كه غالبا روح مادى دارد، مقياس در ستايش افراد، نيك بودن عمل است ، نه نيك بودن نيت ، در حالى كه در مكتب اسلام ، علاوه بر نيك بودن عمل ، نيكى انگيزه نيز كاملا مورد نظر مى باشد.

در زمان رسول گرامى صلى الله عليه و آله ، مشركان مكه ، مسجد الحرام را تعمير و بازسازى مى كردند، ولى قرآن ، عمل آنان را بى ارزش شمرده و حق بازسازى و تعمير مساجد را از آنان سلب مى كند و مى گويد:

ما كان للمشركين اءن يعمروا مساجد الله شاهدين على اءنفسهم بالكفر اءولئك حبطت اءعمالهم و فى النار هم خالدون .(173)

(مشركانى كه بر كفر خود گواهى مى دهند، شايستگى تعمير مساجد خدا را ندارند، عمل آنان پوچ و تباه شده و در آتش جاودانه هستند).

در اين آيه حق تعمير مسجد الحرام كه از كارهاى بسيار زيباى انسان است ، از آنان سلب شده و تصريح مى كند كه كفر آنان مايه حبط عمل و بى ارزش ‍ بودن كار زيباى آنان خواهد بود، زيرا اين كار به ظاهر زيباست ولى در درون نازيباست ، اگر خانه خدا را تعمير مى كنند، بايد خدا را بپرستند، نه مصنوع او را.

و لذا در آيه ديگر تعمير مساجد خدا را حق كسانى دانسته كه ايمان به خدا را با عمل صالح ضميمه كنند، و روح خداترسى و انگيزه الهى بر آنها حكومت كند، چنانكه مى فرمايد:

انما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الاخر و اءقام الصلاة و آتى الزكاة و لم يخش الا الله فعسى اءولئك اءن يكونوا من المهتدين .(174 )

(بازسازى مساجد خدا از آن كسى است كه داراى ايمان به خدا و روز ديگر باشد و نماز را به پا دارد، و زكات بدهد و از كسى جز خدا نترسد. شايد آنان از هدايت يافتگان باشند).

اگر در پايان آيه ، هدايت يافتن اين گروه را به صورت جزمى و قطعى نمى گويد به خاطر آن است كه هدايت قطعى با پايان يافتن عمر، روشن مى شود، چه بسا همين گروه تحت تاثير وسوسه هاى شيطانى قرار گرفته و از صراط مستقيم بيرون بروند، قطعا اعمال آنان نيز بسان خاكستر بيهوده خواهد بود.

آرى اعمال نيك كافرانى مانند مسحيان و غيره كه خدا را پذيرفته ولى شريعت را نپذيرفته اند، ممكن است مايه تخفيف عذاب گردد و در برخى از روايات استفاده مى شود كه كارهاى نيك اين نوع از كافران ، بيهوده نيست ، چنانكه خداوند مى فرمايد:

ان الله لا يضيع اءجر المحسنين .

(خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمى كند).

/ 78