و اضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء اءنزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض فاصبح هشيما تذروه الرياح و كان الله على كل شى ء مقتدرا.(اى پيامبر زندگى دنيا را براى آنان به آبى تشبيه كن كه از آسمان فرو مى فرستيم ؛ و به وسيله آن گياهان زمين (سرسبز مى شود و) در هم فرو مى رود. اما بعد از مدتى مى خشكد؛ و بادها آن را هر سو پراكنده مى كند؛ و خداوند بر همه چيز تواناست ).المال و البنون زينة الحياة الدنيا و الباقيات الصالحات خير عند ربك ثوابا و خير اءملا. (كهف /45 - 46)(مال و فرزندان ، زينت زندگى دنياست و باقيات صالحات كارهاى نيك ماندنى ثوابش نزد پروردگارت بهتر و اميد بخش تر است ).
تفسير لغات آيه
(هشيم ) گياه خشك را مى گويند كه ريز و خرد شده باشد.(ذرى ) و (ذرو) مصدر فعل (تذروه ) است به معنى پراكنده شدن ذرات سبك به وسيله باد است .مثل پيشين (مثل سى و دوم ) از پايان پذيرى نعمتهاى دنيا خبر داد كه كافر آن را جاودانه و مومن آن را پايان پذير تلقى مى كند. اين مثل ، باز بر همين مطلب تاكيد مى كند.فرض كنيد زمينى است آماده نمو و رشد. در آن تخمهاى سالم به موقع ريخته شود، و باران در فصل مناسب بر آن ببارد و آفتاب بر آن بتابد. ناگهان خواهيم ديد گياه ، دل خاك را شكافته و به تدريج پرورش پيدا مى كند و به صورت گلستانى درمى آيد كه چشمها را خيره مى كند و انسان تصور مى كند كه اين گلستان از عمر جاودانى برخوردار است . ناگهان فصل سرما فرا مى رسد.بادهاى سرد مى وزد. آنچنان گلها را افسرده كرده و آنها را مى خشكاند و سپس به صورت برگهاى زرد درآمده ، در اندك زمانى ريز ريز شده ، باد و توفان ، ذرات آنها را به اطراف پخش مى كند. انسان ، اين نوع حيات موقت را كه پايان آن مرگ و نابودى است به چشم خود مشاهده مى كند، اما از آن عبرت نمى گيرد.مثل دنيا، كه انسان پس از دوران كودكى ، جوانى را در پيش مى گيرد و كم كم پا به سن مى گذارد و ثروت و اموالى را گرد مى آورد و براى خود، خانه و كاشانه مى سازد و زندگى مرفه ترتيب مى دهد. به گمان اين كه چنين زندگى پايدار و جاودانه است ، ولى در حقيقت ، عمر اين زندگى نيز بسان عمر آن گلستان و باغستان كوتاه است ، چيزى نمى گذرد كه مرگ به حيات انسان خاتمه مى دهد، اموال و ثروت دست به دست گشته و خانه و كاشانه رو به ويرانى مى نهد، تو گويى نه انسانى بوده و نه مكنت و زندگى .در اين مثل ، مشبه ، زندگى فناپذير دنيا است . (مشبه به ) همان گلستانى است كه پس از شكوفايى رو به زردى و پژمردگى نهاده و سپس نابود مى شود. در حقيقت ، انسان و مال و فرزند، بسان همين شكوفه ها و گلها و برگهاى درختان است كه مدتى شكوفا بوده و پس از آن ، نابود مى شوند.زندگى دنيا، خود موقت است تا چه رسد زر و زيور آن كه ثروت و اولاد است ، قرآن اين حقيقت را چنين بيان مى كند:و اضرب لهم مثل الحياة الدنيا.(براى زندگى دنيا مثلى بزن و موقعيت آن را با مثل روشن كن ، مثل زندگى دنيا اين است ).كماء اءنزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض .بسان آبى است كه از آسمان فرو فرستاديم ، با گياه زمين به هم آميخته و منظره زيبايى را پديد آورده است . و اين منظره تا چندى باقى و دلرباست ، لكن :فاءصبح هشيما تذروه الرياح .(ناگهان بر اثر وزش بادهاى پاييزى و زمستان بسان ذرات خس و خاشاك درآمده و باد آنها را به اطراف جهان پخش مى كند).در آيه بعدى يادآور مى شود مال و فرزند هر چند مايه زينت زندگى دنياست ولى پايدار نيست ، چنانكه مى فرمايد:المال و البنون زينة الحياة الدنيا.(مال و فرزندان زيور زندگى دنياست ).اگر بشر كار جاودانه مى خواهد، به دنبال كارهاى نيك برود كه پاداش آن جاودانه است چنان كه مى فرمايد:و الباقيات الصالحات خير عند ربك ثوابا و خير اءملا.اين مثل قبلا به صورت مفصل و گسترده در مثل هجدهم آمده .(191)