مثل سى و دوم : منطق مومن و كافر در جهان آفرينش - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مثل سى و دوم : منطق مومن و كافر در جهان آفرينش

و اضرب لهم مثلا رجلين جعلنا لاحدهما جنتين من اءعناب و حففناهما بنخل و جعلنا بينهما زرعا.

(براى آنان مثلى بزن ، آن دو مرد كه براى يكى از آنها دو باغ انگور قرار داديم و گرداگرد آن دو باغ را با درختان نخل پوشانديم و در ميانشان زراعتى پربركت پديد آورديم ).

كلتا الجنتين آفرزند اءكلها ولم تظلم منه شيئا و فجرنا خلالهما نهرا.

(هر دو باغ ، ميوه آورده بود و چيزى فروگذار نكرده بود، و ميان آن دو نهر بزرگى جارى ساخته بوديم ).

و كان له ثمر فقال لصاحبه و هو يحاوره اءنا اءكثر منك مالا و اءعز نفرا.

(صاحب اين باغ درآمد فراوانى داشت پس به فردى كه با او گفت و گو مى كرد چنين گفت : من از نظر ثروت از تو برتر و از نظر نفرات نيرومندترم ).

و دخل جنته و هو ظالم لنفسه قال ما اءظن اءن تبيد هذه اءبدا.

(در حالى كه بر خود ستمكار بود به باغ خويش گام نهاد و گفت : من گمان نمى كنم كه هرگز اين باغ نابود شود).

و ما اءظن الساعة قائمة و لئن رددت الى ربى لاجدن خيرا منها منقلبا.

(باور نمى كنم كه قيامت برپا گردد و اگر به سوى پروردگارم بازگردانده شوم اگر قيامتى در كار باشد، جايگاهى بهتر از اين خواهم يافت ).

قال له صاحبه و هو يحاوره اءكفرت بالذى خلقك من تراب ثم من نطفة ثم سواك رجلا.

(طرف مذاكره به او گفت : آيا به خدايى كه تو را از خاك و سپس از نطفه آفريد و پس از آن تو را مرد كاملى قرار داد، كافر شدى ؟!)

لكنا هو الله ربى و لا اءشرك بربى اءحد.

(ولى من كسى هستم كه الله پروردگار من است و هيچ كس را شريك پروردگارم نمى سازم ).

و لولا اذ دخلت جنتك قلت ما شاء الله لا قوة الا بالله ان ترن انا اءقل منك مالا و ولدا.

(چرا هنگامى كه وارد باغت شدى نگفتى آنچه خدا بخواهد همان انجام مى گيرد نيرويى جز از سوى خدا نيست ، اگر مى بينى من از نظر مال و فرزند از تو كمترم مهم نيست ).

فعسى ربى اءن يوتين خيرا من جنتك و يرسل عليها حسبانا من السماء فتصبح صعيدا زلقا.

(شايد پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد و مجازات حساب شده اى از آسمان بر باغ تو فرو فرستد به گونه اى كه آن را به زمين بى گياه و لغزنده اى تبديل كند).

اءو يصبح ماؤ ها غورا فلن تستطيع له طلبا.

(و يا آب آن در زير زمين فرو رود تا هرگز نتوانى آن را به دست آورى ).

و اءحبط بثمره فاءصبح يقلب كفيه على ما اءنفق فيها و هى خاوية على عروشها و يقول يا ليتنى لم اشرك بربى احدا.

(و ميوه هاى آن نابود شد (به خاطر هزينه اى كه صرف آن كرده بود)؛ دستهايش را به هم مى ماليد و در حالى كه باغ با داربستهايش فرود ريخته بود، مى گفت : اى كاش كسى را همتاى پروردگارم قرار نداده بودم ).

ولم تكن له فئة ينصرونه من دون الله و ما كان منتصرا. (كهف 32 - 43)

(گروهى نداشت كه او را برابر - عذاب - خداوند يارى دهند و از خودش ‍ (نيز) نمى توانست يارى گيرد).

تفسير آيات

اين آيه با طرح مثلى طرز تفكر مومن و كافر را ترسيم مى كند، يكى به خداى جهان و معاد، معتقد بوده و ديگرى معاد و رستاخيز را منكر بوده است . يكى به فضل الهى اعتماد داشت و ديگرى به دنيا تكيه كرده و براى آن نوعى جاودانگى قائل بود.

قرآن در اين مثل ، منطق بعضى از كافران را كه به اموال خود تكيه مى كردند، ابطال كرده ، كه اين تكيه گاه جاودانه و پيوسته نيست . به همين زودى به دست فنا سپرده مى ود و از ميان مى رود، ولى آن كس كه به خدا و روز ديگر مومن باشد، حيات جاودانه اى در سراى ديگر خواهد داشت و در اين جهان ، نيز با زندگى آبرومندى روبرو خواهد بود. اينك بيان مثل :

دو برادر بودند، پدر آنان فوت كرد و اموال زيادى را به ارث نهاد. برادر مومن ، سهم خود را گرفت و قسمت اعظم آنها را در راه خدا صدقه داد و براى خود نيز مقدارى حفظ كرد كه با آن مى زيست ، ولى برادر ديگر، با آن ثروت دو باغ خريد و در ميان دو باغ مزرعه عظيمى بود چنانكه از وسط آن دو نهر آب عظيمى مى گذشت .

منطق برادر مشرك

قرآن منطق او را در چند فراز چنين نقل مى كند:

1. من از نظر ثروت و اولاد بر و برترى دارم اءنا اءكثر منك مالا و اءعز نفرا.

2. من فكر نمى كنم كه اين باغ تا ابد نابود شود و دخل جننته و هو ظالم لنفسه قال ما اءظن اءن تبيد هذه اءبدا.

3. من فكر نمى كنم كه اين باغ تا ابد نابود شود (و ما اءظن الساعة قائمة ).

4. بر فرض اين كه قيامتى باشد، جايگاهى بهتر از اين خواهم داشت : و لئن رددت الى ربى لاجدن خيرا منها منقلبا.

/ 78