قرآن زبان نمادها يا حقايق متعالى ؟ عنوان فصل نهم اين نوشتار است كه با تفكيك مسئله بسيار مهم حقيقت و مجاز عرفى - لغوى ، با حقيقت و مجاز فلسفى ، به اين موضوع مى پردازد كه تمثيل ، كنايه ، استعاره و گونه هاى مجاز ادبى در قرآن ، هرگز در مفهوم ، نمادانگارى حقايق متعالى قرآن نمى شود. به سخن ديگر مبانى جهان شناختى ، انسان شناختى ، معرفت اسلامى ، در بُعد وجودشناختى و تعبير زبانى ، خود را ناگزير نمى بيند كه زبان قرآن را در قلمرو مفاهيم متافيزيكى و فراطبيعى ، صرفا شبحى از حقيقت بداند، نه خود حقيقت .
فصل دهم پاسخى است به اين پرسش كه آيا زبان قرآن تنها اثر كاركردى و تعهدبرانگيزى دارد يا آنكه گزاره ها و آموزه هاى اين متن در قلمرو موضوعات گوناگون ، تمامى برخاسته از واقعيت است و حكايت از حقيقت دارد؟ راقم از اين نظريه دفاع مى كند كه جمله هاى قرآنى در عين برخوردارى از پيام فرا تاريخى و سازنده براى انسان ، همه ارجاع به حقيقت دارد.
در فصل يازدهم راه هاى گوناگون پيشادينى و درون دينى كه زمينه هاى كشف زبان قرآن را فراهم مى نمايند بررسى شده است .
فصل دوازدهم ديدگاه نويسنده را در زبان قرآن مى نمايد. اين ديدگاه در پرتو مطالعه ويژگيهاى زبان قرآن ، بر آن است كه زبان قرآن را اگر نامى بايد، آن زبان همان زبان هدايت و دعوت به كمال است كه فراگير عموم مردم و خواص از انديشمندان و متوجه تمامى مراتب حركت معنوى انسانها (ناس )، اعم از دورافتادگان طريق سعادت (كافران ، معاندان ، مشركان ، منافقان )، تا مومنان متوسط و كاملان واصل و اولياء الله است و براى هر يك از اين طبقات ، به فراخور، پيامى ويژه دارد.
آخرين فصل اين نوشتار را معناشناسى و هرمنوتيك فهم قرآن تشكيل مى دهد. در اين فصل با استناد به اصول و باورهاى پايه ، تعيّن معنايى و هدف متن قرآنى ، امكان فهم عينى از محتواى آن مورد تاءكيد واقع شده ، روشها و معيارهاى دستيابى به معانى و مقاصد گوينده وحى را در پرتو فلسفه نزول قرآن و نظام ارزيابى منطقى بررسى مى كند.
لازم است اشاره شود كه ملاك نويسنده در گزينش و پردازش مطالب ، ميزان ارتباط آنها با موضوع پژوهش بوده است . اين ارتباط يا با لحاظ فراهم سازى مقدمات لازم در جهت پرداخت مناسب موضوع ، يا در شكل ارتباط مستقيم با خود موضوع و يا آنكه از منظر ثمرات و نتايج موضوع نگريسته شده است . با اين همه راقم اين سطور بر آن است كه اين تلاش سرآغاز حركت در مسيرى ناشناخته و طولانى است و همت هاى والايى را مى طلبد تا استوار آيد. از اين رو تذكرهاى عالمانه ارباب معرفت ، خدمتى در ساحت گرامى نامه خداوند و منت بر نويسنده خواهد بود. و سرانجام سپاس خويش را نثار همه اساتيد محترم ، دوستان ارجمند و همه گراميانى مى دارم كه به نحوى در پيدايش و پيرايش اين اثر سهيم بوده اند، توفيقات همه آن عزيزان با خداى منان باد.
محمد باقر سعيدى روشن
قم ، هشتم خرداد 1381
شانزدهم ربيع المولود 1423