در عبادت، آنچه موجب اثر بخشى مىشود و در پرتو آن، انسان به اوج تكامل مىرسد، دو ويژگى معرفت و خلوص است.
عبادت اگر خالى از معرفت باشد، كالبدى بى جان و عملى كوركورانه و بدون محتوا خواهد بود، و هم چنين اگر آلوده به ريا باشد، موجب شرك پنهان شده، به جاى تقرب به خدا باعث دورى بيشتر، و مقابله با خدا خواهد گرديد و در نتيجه بى خاصيت و پوچ مىشود مانند گردويى كه مغز آن فاسد و يا درونش پوچ شده كه نه تنها هيچ خاصيت مفيدى ندارد، بلكه زيان بخش نيز هست.
اميرمومنان على (عليه السلام) در تقسيم عبادت مىفرمايد:
همانا گروهى خدا را از روى ميل به بهشت پرستش مىكنند و اين عبادت سوداگران است.
گروهى خدا را از روى ترس از آتش دوزخ، عبادت مىكنند و اين عبادت بردگان است.
و گروهى خدا را از روى شكر نعمتها مىپرستند و اين عبادت احرار و آزادگان است(45).
عبادت خالصانه عبادتى است كه با حضور قلب، صفا و خلوص از هر گون ريا و خودنمايى و تنها براى خدا صورت گيرد؛ به عنوان مثال، آب مايه حيات است، ولى آبى كه صاف و زلال باشد، اما اگر همان آب بر اثر آميختگى به ميكروبها، آلوده شود، نه تنها مايه حيات نيست، بلكه زيان بخش نيز خواهد بود.
عبادت آلوده به ريا و خودنمايى، همانند آن آب آلوده است؛ كه اگر خالص و صاف بود، داراى آثار درخشان مىشد و مايه انسان سازى و كمال مىگرديد.
در آيه مورد بحث - كه بيانگر سومين ويژگى عباد الرحمن است - دو نكته وجود دارد:
1. آنان همواره خدا را عبادت مىكنند و به آن خود گرفته و آن را تداوم مىبخشند و بندگى خود را با سجده و قيام ابراز مىدارند.
2. آنان در دل شب از بستر بر مىخيزند و به راز و نياز و با خدا مىپردازند.
اين كه سخن از دل شب به ميان آمده بيانگر اخلاص است؛ يعنى آنان در تاريكى شب و دور از هر گونه شائبه ريا - كه معمولا چنين حالتى در دل شب پديد مىآيد - با خدا راز و نياز دارند.
حقيقت اخلاص آن است كه انگيزه تصميمگيرى و انجام عمل تنها براى خدا باشد و بس.
مرحوم فيض كاشانى مىگويد:
اخلاص آن است كه نيت انسان از هرگونه شرك خفى و جلى، پاك باشد.
سپس با استفاده از آيه 66 سوره نحل مىنويسد:
شير خالص آن است كه نه رگههاى خون در آن باشد و نه اثرى از آلودگى درون شكم و نه غير آن، بلكه صاف و پاك و بدون غل و غش باشد، نيت و عمل خالص نيز همان گونه است.
بايد هيچ انگيزهاى جز انگيزه الهى بر آن حاكم نگردد(46).
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
لايكون العبد عابد لله حق عبادته حتى ينقطع عن الخلق كله اليه، فحيئذ يقول: هذا خالص لى فيتقبله بكرمه(47)؛
هيچ عبادت كنندهاى حق عبادت خدا را به جا نمىآورد، مگر اين كه از اتكا به تمام مخلوقات پرهيز كند و تنها متوجه او شود، در اين هنگام خداوند مىفرمايد: اين شخص براى من خالص شده است، پس به كرمش او را مىپذيرد.
بنابراين، از ويژگىهاى بندگان ممتاز خداوند رحمان آن كسى است كه به عبادت با معرفت و خالصانه اهميت بسيار مىدهند و همواره در شب و روز با نيت و اراده محكم و خالص، در راه خدا حركت مىكنند، تا به مقام عالى بندگى نائل شود كه پايه و اساس مقامهاى ديگر است.
ابن ابى يعفور مىگويد: امام صادق (عليه السلام) را ديدم كه دست هايش را به سوى آسمان بلند كرده بود و مىگفت:
رب لا تكلنى الى نفسى طرقه عين ابدا، لا اقل من ذلك و لا اكثر؛
پروردگار! هرگز مرا به اندازه يك چشم به هم زدن، به خودم و امگذار، نه به اندازه كمتر از آن و نه بيشتر از آن.
همان دم ديدم قطرات اشك از محاسنش سرازير شد، سپس به من رو كرد و فرمود:
اى ابى ابن يعفور! خداوند به اندازه كمتر از يك چشم به هم زدن، يونس پيامبر (صلى الله عليه آله و سلم) را به نفس خودش واگذارد، و آن ماجرا (ترك اولى و قرار گرفتن در شكم نهنگ...) برايش پيش آمد.
ابن ابى يعفور گفت: آيا كار يونس (عليه السلام) به كفر رسيد؟
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
نه! ولى اگر كسى در اين حال بى توبه بميرد، به هلاكت رسيده است(48).