ويژگی هاى بندگان خدا در قرآن

نویسنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 52/ 26
نمايش فراداده

مثال مشركان در قرآن‏

قرآن، در موارد بسيارى، براى روشن شدن مطلب، از مثال استفاده كرده است؛ زيرا مثال، يعنى حقايق عقلى به امور حسى و قابل لمس، كه موجب مى‏شود شنوندگان مفاهيم بلند عقلى را آسان‏تر و بهتر و عميق‏تر درك كنند.

يكى از آن موارد، مثال هايى است درباره شرك و مشركان، كه به چند مورد اشاره مى‏كنيم:

1. مثل الذين كفروا بربهم اعمالهم كرماد اشتدت به الريح فى يوم عاصف لايقدرون مما كسبوا على شى‏(72)؛

اعمال كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند، همانند خاكسترى است در برابر تندباد، در يك روز طوفانى.

آنها توانايى ندارند تا كمترين چيزى از آنچه را انجام داده‏اند به دست آورند.

مشركان جزو كافرانند، بنابراين، اعمال آنها - حتى اعمال نيك - آن چنان بى محتوا و پوچ است و به خاكسترى مى‏ماند كه طوفان شديد آن را از بين ببرد؛ در نتيجه مشركان آن چنان از كردار و نتايج اعمالشان جدا و بى بهره‏اند كه نمى‏توانند حتى اندكى از آن را براى خود ذخيره كنند و بهره‏مند گردند. طوفان شديد و شرك و كفر، اعمال نيك كافران را چنان بر باد مى‏دهد كه گويى خاكستر در برابر طوفان شديدى، قرار گرفته است.

2. و ضرب الله مثلا رجلين احدهما ابكم لايقدر على شى و هو كل على مولاه اينما يوجهه لايات بخير هل يستوى هو و من يامر بالعدل و هو على صراط مستقيم‏(73)؛

خداوند (در مورد مشرك و مؤمن) مثالى زده است: دو نفر را يكى از آنها گنگ مادرزاد است و قادر به هيچ كارى نيست و سربار صاحبش مى‏باشد و او را در پى هركارى بفرستند خوب انجام نمى‏دهند، آيا چنين انسانى با كسى كه امر به عدالت مى‏كند و در راه راست ايمان است برابر مى‏باشد؟

در اين مثال، خداوند مشركان را به افرادى كه داراى پنج خصلت هستند تشبيه نموده است:

1. برده و فاقد اختيارند؛

2. گنگ و لال مى‏باشند؛

3. توانايى بر هيچ كارى ندارند؛

4. سرباز مولاى خود مى‏باشند؛

5. در همه كارها شكست خورده و ناكام مى‏باشند.

ولى مومنان كه از هرگونه شرك دور هستند، نه تنها هيچ يك از اين خصال زشت را ندارند، بلكه همواره به عدل و داد امر مى‏كنند و در صراط مستقيم گام بر مى‏دارند دئ بنابراين، آيا مشرك و مؤمن مساوى هستند؟ بدون ترديد آنها مساوى نخواهند بود!

3. و من يشرك بالله فكانما خر من السما فتخطفه الطير او تهوى به الريح فى مكان سحيق‏(74)؛

هر كس براى خدا شرك قرار دهد (مثال او همانند آن است كه) از آسمان سقوط كرده و پرندگان در وسط هوا او رإ؛ّّ مى‏ربايند، يا تندباد او را به مكان دورى پرتاب مى‏كند.

اين مثال، در كمال گويايى، بيچارگى و سقوط وحشتناك مشركان را بيان مى‏كند، مشرك چنان بيچاره است كه گويى اولا، از آسمان به سوى زمين سقوط مى‏كند، ثانيا، در وسط فضا طعمه پرنده لاشخور مى‏شود، ثالثا، اگر از دست پرنده جان سالمى بدر برد، دستخوش طوفانى مرگبار مى‏گردد و رابعا، آن طوفان چنان او را در نقطه دورى - كه هيچ كس در آن جا براى نجاتش نيست - بر زمين مى‏كوبد كه بدنش متلاشى شده و هر ذره آن به گوشه‏اى پرتاب مى‏گردد؛ چرا كه او از آسمان توحيد جدا شده و به سوى دره هولناك شرك واژگون گشته، طوفان شيطان بى رحم، او را ربوده و به نقطه دورى پرتاب و متلاشى نموده است.

4. مثل الذين اتخذوا من دون الله اوليا كمثل العنكبوت اتخذت بيتا و ان اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون‏(75)؛

مثال كسانى كه غير از خدا، كسان ديگرى را به عنوان اولياى خود برگزيدند، همانند عنكبوت است كه خانه‏اى براى خود برگزيده به راستى كه سست‏ترين خانه‏ها خانه عنكبوت است، اگر مى‏دانستند!

مى‏دانيم كه خانه عنكبوت بسيار سست است، نه ديوار دارد، و نه سقف و نه در؛ از تعدادى تارهاى بسيار نازك ساخته شده است، از اين رو، اگر نسيم ملايمى بوزد، تار و پود آن درهم مى‏ريزد.

چند قطره باران كافى است تا آن را متلاشى سازد.

اگر كم‏ترين شعله آتش به آن برسد نابود مى‏شود، يك بار كشيدن جارو بر آن، زير و رو مى‏شود.

خداوند در اين آيه، كاخ زندگى مشركان را به خانه سست عنكبوتى تشبيه نموده كه به راستى سست و بى بنياد است.

مثال‏هاى چهارگانه فوق با كمال روشنى، باطن زشت و سست عنصرى مشركان را بيان مى‏كند.

در آخرت نيز، زندگى آنها اين گونه بلكه بسيار بدتر خواهد بود.

قرآن كريم مى‏فرمايد:

ائن اشركت ليحبطن عملك و لتكونن من الخاسرين‏(76)؛

اگر مشرك شوى، قطعا تمام اعمالت تباه و پوچ مى‏شود و از زيان كاران خواهى بود.