ومشتمل بر چند فصل است:
بدان كه اهم امور واوجب واجبات توبه از گناهان است پيش از موت وحقيقت آن ندامت وپشيمانى از معاصى است وان از امور قلبيه است ومجرد لفظ استغفر الله در آن كفايت نمىكند بلكه با تحقق ندامت حاجت بلفظ بودن هم معلوم نيست اگر چه احوط است واما عزم بر ترك عود بسوى معصيت پس آن ملازم است با پشيمانى بلى معتبر نيست وثوق باين كه عود نمىكند ومرتبه كامله آن بنحوى است كه حضرت أمير المؤمنين صلوات الله عليه فرموده است در وقتى كه شنيد از شخصى كه مىگفت استغفر الله تعالى شانه انجناب فرمود مادرت بعزايت بنشيند ايا ميدانى كه استغفار چه چيز است بتحقيق كه استغفار درجه عليين است وان اسمى است كه مشتمل است بر شش معنى
ندامت از گناهانى كه كرده
عزم بر ترك آن بعد از اين
اداء حقوق مخلوقين تا ملاقات كرده باشى خدا را وبر تو گناهى نباشد
عزم بر اداء واجباتى كه بجا نياورده وضايع كرده
اين كه اراده داشته باشى كه بگذارى در هم وغم گوشتى را كه از حرام پرورده تا پوست تو باستخوان بچسبد وبعد گوشت تازه از حلال برويد
اين كه بچشانى جسم خود را از الم طاعت چنانچه چشانيده آنرا شيرينى معصيت
(مسألة 1) واجب است نزد ظهور علامات موت اداء حقوق واجبه مردم ورد ودايع و امانتهائى كه نزد او است بصاحبانش با امكان وبا عدم امكان وصيت كند كه بايشان رد كنند ووصيت نامه خود را محكم درست كند كه خللى در آن راه نيابد
(مسألة 2) هر گاه بر ذمه او از حق الله باشد كه در حال حيوة قبول نيابت نمىكرده مثل نماز وروزه وحج ومانند اينها واجب است كه وصيت بان نمايد اگر مال داشته باشد بلكه مطلقا هر گاه احتمال بدهد كه كسى هست كه تبرعا از او بجا اورد وچيزهائى كه ولى او بايد بجا اورد مانند نماز وروزه كه از او فوت شده است واجب است كه ولى را اعلام نمايد يا وصيت كند باستيجار آن نيز