باري، سوار اين شتران نميشدند و از گوشت و شيرشان استفاده نميكردند بلكه آنها را رها ميكردند در ميان بيابان بچرند و بخورند و آزاد بگردند تا بميرند.
اسلام همه گونه اينكارها را حرام فرموده ؛ پاره كردن گوشهاي شتران و منع از خوردن گوشتشان و همچنين رها كردن شتراني كه ده بار ماده شتر زائيدهاند، همه را حلال شمرده است ؛ و اعتقاد به حرمت آنها را بدعت در دين دانسته است.
باري، چون اين آيات به هم مربوط بود ذكر آن و ترجمه آن لازم مينمود، و همچنين شرح مختصري درباره بعضي از فقرات آن ؛ وليكن مقصود ما از ذكر اين آيات فقط استشهاد به جمله فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَهِ ميباشد كه آنرا از دسائس و وساوس شيطان شمرده است و نتيجه إضلال و غوايت او دانسته است، يعني يكي از مظاهر گمراه كردن شيطان آنست كه مردم را وادار مينمايد تا در خلقت خداوند تغيير بعمل آورند.
قاضي بيضاوي در تفسير اين آيه مباركه آورده است: «وَ لاُضِلَّنَّهُمْ: گمراه ميكنم آنها را از حقّ، وَ لاُمَنِّيَنَّهُمْ: و به آرزو در ميافكنم ايشان را به آرزوهاي باطله مثل درازي زندگي و اينكه بعثي نيست، و عذابي نميباشد، وَ لامُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ الأنْعَامِ: و حقّاً من ايشان را امر ميكنم تا گوشهاي شتران را شكاف زنند ؛ و اين شكاف بجهت تحريم آن چيزي بوده باشد كه خداوند آنرا حلال نموده است، و آن عبارت است از آنچه كه عرب با بَحيرهها و سائبهها انجام ميداده است ؛ و اشاره است به تحريم هر چه را كه خداوند حلال كرده است و تنقيص هر چه را كه خداوند بالفعل و يا بالقُوّه آنرا كامل خلق فرموده است.