روايات رسيده از ائمّه معصومين عليهم السلام حاکي از آن است که امام عصر عليه السلام وارث تمام کمالات وخُلقيّات انبياي عظام الالهي است.
ابن ابي يعفور از امام صادق عليه السلام نقل مي کند:
(هيچ يک از معجزات انبيا واوصيا نيست جز اين که خداوند براي اتمام حجّت، آن ها را به دست قائم عليه السلام جاري مي کند).(1)
امام رضا عليه السلام به يکي از شباهت هاي حضرت مهدي عليه السلام به موسى بن عمران عليه السلام اشاره مي فرمايد:
(بِأبِي وَأُمّي سَمِيُّ جَدّي وشَبيهي وَشَبيهُ موسى بنِ عِمرانَ؛ عَلَيهِ جُيُوبُ النُّورِ تَتَوَقَّدَ بِشُعاعِ ضِياءِ القُدْس...).(2)
پدر ومادرم فداي او (مهدي عليه السلام) که هم نام جدّ من است! سيماي او شبيه من وشبيه موسى بن عمران است؛ بر او هاله اي از نور است که از پرتو روشنايي قدس روشني مي گيرد.
لازم به تذکّر است که امام رضا عليه السلام بسيار خوش سيما بودند به همين دليل، گاهي که در مجامع عمومي شرکت مي فرموند، به رسم آن روزگار، به صورت مبارک نقاب مي زدند ونور امامت از زير نقاب مي درخشيد.(3)
امام عصر وحضرت موسى:
الف: دوران حمل مادر حضرت موسى عليه السلام ومادر حضرت مهدي عليه السلام هر دو مخفي بود.
ب: ولادت امام عصر عليه السلام وولادت حضرت موسى عليه السلام هر دو مخفي بود.
ج: حضرت موسى عليه السلام از قومش دو غيبت داشت که يکي از ديگري طولاني تر بود؛ غيبت اول از مصر بود وغيبت دوم، هنگامي که به سوي ميقات پروردگارش (کوه طور) رفت. مدت غيبت نخستين بيست وهشت سال وزمان دومين غيبت چهل روز بود، خداوند متعال مي فرمايد: (فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً).(4)
حضرت قائم عليه السلام نيز دو غيبت دارد که يکي از ديگري طولاني تر است.
د: حضرت موسى عليه السلام از ترس دشمنانش غائب شد. خداوند متعال مي فرمايد: (فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ)(5) امام عصر عليه السلام نيز از ترس دشمنان پنهان گرديد.
هـ : وقتي حضرت موسى عليه السلام غائب شد، قومش در منتهاي رنج وفشار ومشقّت وذلّت واقع شدند؛ به امر فرعون، پسران آنها را مي کشتند وزنانشان را زنده نگه مي داشتند. در زمان غيبت حضرت مهدي عليه السلام نيز شيعيان ودوستان آن حضرت در منتهاي سختي وفشار وذلّت مي افتند، تا خداوند کساني را که ايمان آورده اند پاک کند وکافران را هلاک گرداند: (وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكافِرِينَ).(6)
امام رضا عليه السلام مي فرمايند:
(حضرت خضر عليه السلام از آب حيات نوشيده لذا تاکنون زنده است وتا دميدن صور نمي ميرد. او همواره نزد ما (ائمّه) مي آيد وبر ما سلام مي کند... همه ساله در مراسم حج شرکت مي کند وحج به جاي مي آورد. در عرفات مي ايستد وبه دعاي مؤمنان (آمين) مي گويد. خداوند به زودي قائم ما را با خضر مأنوس کند ووحشت او را به ايمني تبديل نمايد وبا مأنوس ساختن او، قائم عليه السلام را از رنج غربت وتنهايي رهايي بخشد).(7)
برخي ديگر از ويژگي هاي حضرت خضر عليه السلام عبارت است از:
1 - حضرت خضر عليه السلام در هر سرزميني که فرود آيد، آن جا سرسبز ومصفّا مي شود. حضرت قائم عليه السلام نيز به هر سرزميني که بگذرد، آن ناحيه سرسبز وپرگياه مي گردد، وآب از آن مي جوشد وچون از آن جا برود، آب فرو مي رود، وزمين به حال خود برمي گردد.(8)
2 - خداوند به حضرت خضر عليه السلام، قدرت ونيروئي عنايت فرموده است که به هر شکلي بخواهد درآيد؛ هم چنان که به حضرت قائم عليه السلام نيز همين قدرت را مرحمت فرموده است.(9)
3 - حضرت خضر عليه السلام به علم باطن مأمور بود؛ چنان که به حضرت موسى عليه السلام گفت: (تو هرگز نمي تواني همپاي من صبر کني؛ چگونه مي تواني بر چيزي که به شناخت آن احاطه نداري صبر کني؟)(10) حضرت قائم عليه السلام نيز به علم باطن مأمور است.
4 - اسرار کارهاي شگفت انگيز حضرت خضر عليه السلام، آشکار نشد مگر بعد از آن که خود، فاش کرد. اسرار غيبت حضرت مهدي عليه السلام نيز روشن نمي شود مگر بعد از ظهور.
5 - حضرت خضر عليه السلام، هر سال در مراسم حج شرکت مي کند، مناسک حج را انجام مي دهد. حضرت قائم عليه السلام نيز هر سال در مراسم حج حضور يافته مناسک به جاي مي آورد.
معمر بن خلّاد گويد: وقتي در محضر امام عليّ بن موسى الرضا عليه السلام از قائم عليه السلام سخن به ميان آمد، فرمود:
(... وَما لباسُ القائِم عليه السلام إلّا الغَليظُ، وَما طَعامُهُ إلّا الجَشِبُ).(11)
... لباس قائم عليه السلام چيزي جز پارچه خشن نيست وغذاي او نيز تنها غذايي ساده وناچيز است.
حضرت رضا عليه السلام فرمود:
(لَنَا أعينٌ لا تُشْبِهُ أعْيُنَ النَّاسِ، وفيها نورٌ، لَيْسَ لِلشَّيْطانِ فيهِ شِرْکٌ).(12)
ما (اهل بيت)، ديدگاني داريم که به چشم هاي مردم شباهت ندارد ونوري در آن است که شيطان را در آن بهره اي نباشد.
آري: جام جهان نماست ضمير منير دوست.
حضرت رضا عليه السلام مي فرمايند: (... مُضْطَلِعٌ بالإمَامَةِ، عالِمٌ بالسِّيَاسَةِ).(13)
(مهدي عليه السلام) بر امر امامت توانا وقدرتمند وبه نحوه اداره اُمور اُمت عالم وآگاه است.
قدرت رهبري الالهي وسياستمداري امام عصر عليه السلام تا بدان جاست که مي تواند همه امور را به بهترين وجهي اداره نمايد وتمام نيروهاي خدادادي خود را، براي محو آثار شرک، به بهترين وجه به کار گيرد وبا استقرار کامل وهمه جانبه ارزشهاي انساني، جامعه آرماني براي بشريّت به ارمغان آورد.
امام رضا عليه السلام مي فرمايند: حضرت مهدي عليه السلام دو نشانه بارز دارد که با آنها شناخته مي شود: يکي دانش بيکران الالهي وديگري استجابت دعا.
(... دلالَتُهُ في خَصْلَتَيْنِ: في العِلْمِ واسْتجابَةِ الدَّعْوَةِ).(14)
همچنين در بيان ديگري، از آن حضرت آمده است:
(... ويکونُ دعاؤُهُ مستجاباً حتى أنّه لَوْ دَعا على صَخْرَةٍ لَانْشَقَّتْ بِنِصْفَيْنِ).(15)
دعاي او (حضرت مهدي عليه السلام) همواره به اجابت مي رسد؛ تا جائي که اگر دعا کند که سنگي از وسط دو نيم گردد مي شود.
از ريّان بن صَلْت روايت شده که گويد: از حضرت رضا عليه السلام پرسيدم: آيا شما صاحب اين امر هستيد؟ فرمود: (آري! من صاحب اين امر هستم؛ اما نه آن کسي که جهان را - در حالي که از ستم آکنده شده باشد - از عدالت پر کند. من چگونه داراي اين ويژگي باشم در حالي که ناتواني بدنم را مي بيني! همانا حضرت قائم عليه السلام کسي است؛ که هرگاه قيام کند، در کهن سالي شبيه جوانان است.
آن حضرت عليه السلام در ادامه فرمايش خود ويژگي هاي ديگري را بيان مي دارند:
(وَلکِنَّ القائمَ عليه السلام هُوَ الَّذي... قويّاً في بَدَنِهِ حتى لَو مَدَّ يَدَهُ إلي أعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلي وجْهِ الأرْضِ لَقَلَعَها، ولَوْ صاحَ بَيْنَ الجِبالِ لَتَدَکْدَکَتْ صُخُورُها...).(16)
قائم عليه السلام آن کسي است که... آن چنان نيرومند است که اگر به سوي بزرگترين درخت روي زمين دست دراز کند، آن را از جاي برمي کند واگر بين کوهها فرياد زند، سنگهاي کوه فرو ريزند.
حضرت امام رضا عليه السلام مي فرمايند:
(لِلْإمامِ عَلاماتٌ؛ يَکُونُ: براي امام نشانه هايي است؛ او:
أعْلَمَ النّاسِ داناترين مردمان.
أحکَمَ النّاسِ حکيم ترين مردمان.
أتْقَي النّاسِ باتقواترين مردمان.
أحْلَمَ النّاس بردبارترين مردمان.
أعبَدَ النّاس عابدترين همگان.
يَکُونُ آخَذَ الناسِ بِما يَأمُرُه به از همه بيشتر به آنچه که مردم را به آن امر مي کند، عمل مي کند.
وَأکَفَّ النّاسِ عَمّا يَنْهي عَنْه از همه بيشتر، از آن چه مرم را از آن نهي مي کند دوري مي نمايد).(17)
حضرت رضا عليه السلام فرمودند: (يَکُونُ أشَدَّ النّاسِ تَواضُعاً للَّهِ عزَّ وجلَّ).(18)
مهدي عليه السلام، در برابر خداوند از همه متواضع تر است.
خداي متعال براي هدايت انسانها، ائمه عليهم السلام را معرفي فرموده است تا مردم با مراجعه به ايشان، از گمراهي نجات يافته به سعادت ابدي برسند:
(وَلَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ).(19)
و به تحقيق براي ايشان پيوسته سخنان را رسانديم؛ شايد متذکّر شوند.
حضرت موسى بن جعفر عليه السلام مي فرمايد: (منظور از اين آيه: فرستادن امامان در پي يک ديگر است).(20)
اين از بزرگترين نعمت هاي خدا بر انسانهاست؛ چراکه تنها وسيله هدايت، وجود مقدس چهارده معصوم عليهم السلام اند وامّت اسلام اين سعادت پر افتخار را داشت که با سيزده نفر از اين بزرگواران زندگي کند واز محضر آنها بهره مند گردد.
اگرچه اسرار غيبت امام عصر عليه السلام براي ما به طور کامل روشن نشده وطبق رواياتي که در اين خصوص آمده است علّتِ آن پس از ظهورِ خود آن حضرت مشخص مي گردد، يکي از حکمت ها واسراري که براي آن ذکر شده است خشم گرفتن خداوند بر مردم وامّت قدر ناشناس پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم است.
نعمت حضور ائمّه عليهم السلام فضل بزرگي از طرف خدا بر انسان هاست که متأسّفانه به خاطر معاصي خود وقدرناشناسي، از آن محروم گشته اند.
امام باقر عليه السلام مي فرمايند: (وقتي خداوند متعال بر آفريده هاي خود غضب نمايد، ما (اهل بيت) را از مجاورت آن ها دور مي کند).(21)
در برخي رواياتي که از وجود مقدّس حضرت رضا عليه السلام وارد شده، آن حضرت يکي از علل غيبت وتأخير ظهور حضرت مهدي عليه السلام را (آزمايش وامتحان) مردم مي دانند. از مجموع اخبار وارد شده در اين زمينه چنين برمي آيد که امتحان غيبت امام عصر عليه السلام يکي از دشوارترين امتحانات الالهي است.(22) دشواري اين امتحان به حدّي است که حتى معتقدان به امامت وولايت هم در آن آزمون مصون از لغزش نخواهند بود. اساساً اين امتحان براي امامت باوران است، وديگران قبل از اين رتبه، امتحان خود را داده اند. اکنون در زمان غيبت آخرين پيشوا، خداوند مي خواهد ثابت قدمها را از افراد سست ايمان وسطحي نگر جدا سازد.
آدمي بايد در اعتقادات خود بسيار استوار باشد تا در اثر اين سختي ها وناملايمات، نلغزد ودر عقايد خويش سست نشود. ضمناً از پيشوايان خود سپاسگزار باشد که قبل از آن که زمان غيبت فرا رسد، خطرات ولغزشگاههاي آن دوران را گوشزد کرده اند.
دشواري امتحان از اين جهت است که انسان به گونه اي اعتقاداتش را از دست مي دهد که خودش هم متوجه نمي شود. اين مطلب، احتياج به مدت زمان زيادي هم ندارد، بلکه يک صبح تا غروب براي بي دين شدن کفايت مي کند!(23)
امام هشتم عليه السلام در بيان شيوائي در توصيف وتبيينِ برخي از فتنه هايي که دامنگير مردم مي شود مي فرمايند:
(لابُدَّ مِنْ فِتْنَةٍ صَمّاءَ صَيْلَمٍ، تَسْقُطُ فيها کُلُّ بِطانَةٍ وَوَليجَةٍ، وذلکَ عِنْدَ فِقْدانِ الشّيعة الثالثَ مِنْ وُلْدِي؛ يَبْکي عَلَيهِ أهلُ السَّمَاءِ وَأهْلُ الأرْضِ وَکُلُّ حَرِيٍّ وَحَرّان، وکُلُّ حَزِينٍ لَهْفَان).(24)
فتنه اي کور (خيلي مبهم وپيچيده) در راه است وناگزير فرا مي رسد که هر خودي ودوست نزديکي را سرنگون مي کند. اين فتنه زماني است که شيعيان، سوّمين امام از نسل فرزندم را گم کنند، اهل آسمان وزمين وهر زن ومرد دلسوخته وهر غمگين واندوهناکي بر او (مهدي عليه السلام) مي گريد.
حضرت رضا عليه السلام از (فتنه) خبر مي دهند. (فتنه) به معناي امتحاني است که انسان را مي فريبد وهرکس ممکن است در مقابل جاذبه شديد آن، کشيده شود وبلغزد. به علاوه در بيان دشواري اين امتحان تصريح فرموده که اين فتنه (صمّاء صَيلَم) است. ((صَمّاء) يعني (کر) و(صيلم) به معناي (شديد) است)؛ يعني اين امتحان چنان سخت ونامعلوم است که دوستان وخواص را هم بر زمين مي زند وهمه در معرض سقوط وانحراف قرار مي گيرند.
امام هشتم عليه السلام اين زمان را زمان گريه اهل آسمان وزمين دانسته اند. دوره اي که اهل درد، از گم کردن امام زمانشان، غمگين وافسرده خاطرند، شادي وخوش حالي نمي بينند؛ چون غم امام غائب از دل ايشان بيرون نمي رود وزندگي آنها با غم واندوه بر غيبت امام زمانشان عجين است. لذا در پي خوش حالي هاي اهل دنيا نيستند ودر شادي ها وجشن ها، دلِ سوخته آنها التيام نمي يابد.
علي بن موسى الرضا عليه السلام سپس فرمودند:
(... کَمْ مِنْ حَرِيٍّ مُؤمِنَة وکَمْ مِنْ مُؤمِنٍ مُتَأَسِّفٍ حَيرانَ حَزينٍ عِنْدَ فِقدانِ الماءِ المَعين! کأنّي بِهِم آيِسٌ، کانُوا قد نُودُوا نِداءً يُسْمَعُ مِنْ بُعْدٍ کمايُسْمَعُ مِنْ قُرْبٍ، يَکونُ رَحمةً عَلَي المُؤمِنين وَعَذاباً عَلَي الکافِرينَ).(25)
... چه بسيارند زنها ومردهاي مؤمن که در گم کردن (ماء مَعين) دل سوخته واندوهناک وسرگردان وناراحت اند! گويي آن ها را مي بينم که در بدترين وضعيّت نوميدي هستند. (در هنگام ظهور) آنها را صدا مي کنند، با صدايي که از دور - همچون نزديک - شنيده مي شود که اين ندا براي مؤمنان رحمت وبراي کافران عذاب است.
اين اوصاف حال شيعه دلسوخته، هنگام گم کردن (ماء مَعين) است وحزن واندوهي که براي محروم ماندن از اين آب گوارا دارد.
دردِ شيعه اين است که اين ماء مَعين چرا غائب شده است؟! چرا وقتي بخواهند ديگران را به سوي امام عصر عليه السلام متوجه سازند بايد نشاني (بئر مُعطّله)(26) را بدهند؟!(27) با اين همه، در عين نااميدي، در زماني که گمان نمي رود وبا محاسبات عادي قابل پيش بيني نيست، به صورت ناگهاني نداي ظهور سر داده خواهد شد وياران با وفاي آن حضرت فرا خوانده مي شوند. اين نداي ملکوتي، دلهاي اندوهناک وسوخته مؤمنان را تسلّي مي بخشد وسبب عذاب کافران مي گردد.
امام رضا عليه السلام به نقل از رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم مي فرمايند:
(زماني بر مردم مي آيد که دل مؤمن در درونش آب مي شود؛ چنان که سرب در آتش ذوب مي گردد واين بدان جهت است که گرفتاريها وبدعت هايي در دينشان مي بينند؛ ولي قدرت دگرگوني آن را ندارند).(28)
فراز ونشيبهاي دوران غيبت، گوهرهايي را که در وجود منتظران واقعي نهفته است ظاهر واستعدادهاي نهاني آنان را آشکار مي سازد.
از طرف ديگر بسياري از افراد سُست ايمان، دچار شکّ وترديد گرديده از آن حضرت روي برمي گردانند.
امام رضا عليه السلام از انکار مردم وشک آنها نسبت به وجود مقدس امام عصر عليه السلام از پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم نقل مي کنند که پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
سوگند به خداوندي که مرا به حق برانگيخت، فرزندم قائم با عهد وپيماني که خداوند با من بسته است، غيبت مي کند، تا جايي که اکثر مردم مي گويند: خداوند نيازي به آل محمّدعليهم السلام ندارد، وگروهي نيز در ولادت او شک مي کنند.(29)
امام رضا عليه السلام فرمود:
مردمان را فتنه اي کوبنده وآشوبي کمرشکن خواهد بود، که پرده ها برداشته مي شود ودوستي ها وخويشاونديها از بين مي رود واين هنگامي است که سومين امام از نسل فرزندم از ديده ها ناپديد شود.(30)
حسن بن فضّال گويد:
امام رضا عليه السلام فرمود:
(گويي مي بينم، که شيعيان به هنگام رحلت سوّمين فرزندم (امام حسن عسکري عليه السلام) در طلب پناهگاهي هستند؛ ولي آن را نمي يابند).
پرسيدم: چرا؟ اي فرزند پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم.
فرمود: (زيرا امامشان از ديده ها پنهان است).
پرسيدم: چرا پنهان است؟
فرمود: (زيرا (نخواسته است زير بار هيچ حکومتي باشد و) هرگاه با شمشير قيام کند، بيعت اَحَدي بر گردن او نباشد).(31) شايست ها وناشايست ها در عصر غيبت:
شيعه در دوران غيبت امام زمان عليه السلام تنها به خويش نمي انديشد وتنها به هدايت خود وحفظ ونجات خود از ورطه گناه اهميت نمي دهد؛ بلکه خود را در سرنوشت ديگران نيز سهيم مي داند ودر ياري رساندن به مردم، در دستگيري افتادگان، در بيدار سازي غافلان، در هدايت گمراهان ودر ارشاد گنهکاران، خود را مسئول مي شمارد.
او تنها به اين بسنده نمي کند که خود امام زمان را مي شناسد؛ بلکه مي کوشد تا ديگران نيز آن مولاي حقيقي وپيشواي الالهي را بشناسند.
تنها به اين اکتفا نمي کند که خود بر سبيل صلاح وتقوا حرکت کند؛ بلکه تلاش مي کند تا ديگران را نيز به صراط مستقيم رهنمون سازد.
منتظر واقعي تلاش مي کند تا با عمل به معروف ها (شايست ها) وترک منکرات (ناشايست ها) اين حجاب غيبت را از چهره جهان افروز آخرين خورشيد آسمان امامت وولايت برطرف سازد؛ امام عصر عليه السلام در نامه اي به شيخ مفيد فرموده است:
(آن چه ما را از ايشان پوشيده داشته است، نيست جز اخباري که از کارهاي ناپسند ونکوهيده آنان به ما مي رسد).(32)
براي نائل شدن به اين هدف والا جاي آن دارد که برخي از شايست ها وناشايست ها را در پرتو کلام امام رضا عليه السلام بهتر بشناسيم.
(1) اثبات الهداة، ج7، ص35. (2) بحار الانوار، ج51، ص152، ح2. (3) روزگار رهائي، ج1، ص128. (4) اعراف 7: 142. (ميعاد پروردگارت با او چهل شب تمام شد). (5) قصص 28: 21. (از شهر خارج شد در حالي که بيمناک بود وانتظار داشت که تعقيبش کنند). (6) آل عمران 3: 141. (وتا خداوند افراد با ايمان را خالص گرداند وکافران را تدريجاً نابود سازد). (7) اثبات الهداة، ج3، ص480. (8) النجم الثاقب، ص14. (9) بحارالانوار، ج13، ص286. (10) کهف 67:18 و68. (11) غيبت نعماني، باب 15، ح5. (12) بحار الانوار، ج24، ص126، ح3. (13) الکافي، ج1، ص202. (14) عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص170. (15) بحار الانوار، ج25، ص116، ح1. (16) منتخب الاثر، ص221، ح2. (17) عيون اخبار الرضا عليه السلام، باب 19، ح1. (18) بحار الانوار، ج25، ص116، ح1. (19) قصص 51:28. (20) تفسير برهان، ج3، ص229، ح1. (21) الکافي، کتاب الحجّة، بابٌ في الغيبة، ح31. (22) در اين زمينه، به کتاب ارزنده منتخب الاثر، بابهاي 27 و47، فصل 2 مراجعه شود. (23) بحار الانوار، ج52، ص101، ح2. (24) بحار الانوار، ج51، ص152، ح2. (25) عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص6. (26) اين اصطلاح برگرفته از آيه 45 سوره مبارکه حج مي باشد. (27) با مراجعه به تفاسير اهل بيت عليهم السلام مي بينيم که در تفسير (بئر مُعَطَّله) فرموده اند: (کَم مِنْ عالِمٍ لا يُرجعُ إليه ولا يُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ). (کنز الدقائق 531:6 بنقل از مجمع البيان) عالِم به چاه آب تشبيه شده که از آن مادّه حيات استخراج مي شود ومراد از معطّل وبدون استفاده ماندنِ چاه آب، مراجعه نشدن به عالِم وبهره نبردن از علم اوست. (28) وسايل الشيعه، ج16، باب 5، ص140. (29) مسند الرضا عليه السلام ج1، ص228. (30) بحار الانوار، ج52، ص152، ح2. (31) بحار الانوار، ج51، ص152، ح1. (32) احتجاج طبرسي، ج2، ص602.