نماز اول وقت
در يکي از مجالس مناظرات حضرت ثامن الحجج عليه السلام، عِمران صابي - که از ماديگرايان بود - حضور يافت ودر نزد مأمون درباره توحيد، با امام هشتم عليه السلام به بحث پرداخت. هر سؤالي که مطرح مي کرد، امام عليه السلام با استدلال محکم جواب او را مي فرمود. بحث ومناظره به اوج خود رسيده وکاملاً داغ شده بود که وقت ظهر فرا رسيد. امام رضا عليه السلام به مأمون فرمود: (الصّلاةُ قَدْ حضَرَتْ) وقت نماز فرا رسيد.عمران صابي گفت: يا سيِّدي! لا تقطَعْ عَلَيَّ مسألتي فقد رَقَّ قلبي: سرورم (دنباله بحث وبررسي وپاسخ به) سؤال مرا قطع مکنيد؛ که احساس مي کنم دلم نرم شده وآماده پذيرش حقيقت است.امّا امام رضا عليه السلام تحت تأثير احساسات عمران صابي قرار نگرفته ونماز اوّل وقت را فداي بحث وبررسي نکرده فرمودند:(نُصَلّي وَنَعُودُ).نماز را مي گزاريم وباز مي گرديم.امام عليه السلام با همراهان نماز گزاردند وپس از نماز به مجلس باز گشته وبه بحث ادامه دادند.(1)
در بيان ديگري امام رضاعليه السلام از پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم روايت مي کنند:(شيطان پيوسته از مؤمن خائف وهراسان است؛ مادام که او نمازهاي پنجگانه خود را به موقع وبا رعايت لوازم آن انجام دهد. پس هرگاه آنها را تباه کند، شيطان بر وي غالب مي شود واو را وارد گناهان بزرگ مي کند).(2) بسيار شايسته است، دوستان ومنتظران امام عصر عليه السلام از روش اولياي الالهي الهام گرفته نسبت به اقامه نماز، بهتر عمل کنيم.
انس با قرآن
رجاء بن ضحّاک گويد: امام رضا عليه السلام شبها بسيار قرآن تلاوت مي کردند، هنگام رسيدن به آيه اي که در آن سخن از بهشت ودوزخ به ميان مي آمد، گريان شده واز درگاه خدا تقاضاي بهشت مي کردند، ومي فرمود: (از آتش دوزخ، به خدا پناه مي برم!).(3) آن حضرت هر سه روز يک بار قرآن را ختم نموده ومي فرمود: (اگر بخواهم که در کمتر از سه روز قرآن را ختم کنم، مي توانم؛ ولي هيچ آيه اي را نخواندم مگر اين که در معني آن انديشيدم ودر اين که آن آيه در چه موضوع ودر چه وقت نازل شده فکر کردم. از اين رو، هر سه روز يک بار، همه قرآن را تلاوت مي کنم).(4)ياري رساني
در دوران غيبت حضرت مهدي عليه السلام - که فتنه ها فزوني مي گيرند ونابسامانيهاي اجتماعي افزايش مي يابند - بسيارند کساني که از حقوق مسلّم خويش محروم مي مانند.شيعه منتظر - اگرچه نتواند تغييري بنيادين در جامعه اش ايجاد کند - حدّاقل - تا آن جا که توان دارد - ضعيفان وبيچارگان را دستگيري مي کند؛ به فقيران ومستمندان عطوفت مي ورزد ودر خيرخواهي ديگران کوتاهي نمي ورزد.به راستي يکي از زيباترين جلوه هاي بُعد اجتماعي انتظار، همين ياري رساني هاست. کسي که خود را آماده مي کند تا در دوران ظهور، در رکاب امام عصر عليه السلام، براي براندازي ستم وبرقراري عدالت در سراسر گيتي، جهاد ومبارزه داشته باشد، اينک در دوره غيبت نسبت به رنج ستم ديدگان ومحرومان وبيچارگان چگونه مي تواند ساکت وبي اعتنا باشد؟! در جريان شرف يابي عليّ بن مهزيار خدمت امام عصر ارواحنا فداه آن حضرت علت تأخير در توفيق ديدار را ناشايستهاي زير دانسته اند:1 - مال اندوزي ثروتمندان ودر نتيجه درماندگي ضعفاي شيعه.2 - قطع رحم (بريدن از خويشاوندان).(5)هشدار
امام رضا عليه السلام مي فرمايند: (برخي از کساني که مودّت ودوستي ما اهل بيت را دستاويز ساخته اند، زيان وفتنه انگيزي شان بر شيعيان ما از دجّال(6) بيشتر است).پرسيدند: اي فرزند رسول خدا! چرا فتنه شان از دجّال بيشتر است؟ حضرت رضا عليه السلام فرمود: (زيرا با دشمنان ما مهر ومودّت مي ورزند ونسبت به دوستان ما دشمني وعداوت مي نمايند. هرگاه چنين شد، حقّ وباطل به هم مي آميزد وحقيقت مشتبه گرديده در نتيجه انسان مؤمن از منافق باز شناخته نمي شود).(7)شناخت امام
امام هشتم عليه السلام در نوشته اي خطاب به مأمون درباره شرايع دين فرمودند:(مَنْ ماتَ ولَمْ يَعْرِفْ أَئِمَّتَهُ ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً).(8) هرکس بي شناخت امامان خويش بميرد، به مرگ جاهليّت مرده است.راستي چرا عدم شناخت ائمه عليهم السلام همپاي شرک وجاهليّت، وتکذيب ايشان، همرديف کفر وبي ايماني شمرده شده است؟! آيا غير از اين است که جز با شناخت امام عليه السلام، راه هدايت را نمي توان شناخت - وجز با معرفت او، به معرفت ديني صحيح نمي توان دست يافت؟ به يقين، شناخت امام عصر عليه السلام - که کليد همه معارف وحي است - تنها با يادگيري نامها والقاب وتاريخ ولادت وغيبت آن حضرت حاصل نمي شود.بايد جايگاه امامت را شناخت.بايد در حکمت نامها ونشانه هاي او انديشيد.بايد در شگفتي هاي ولادت وحيات او تأمّل کرد.بايد غيبت پر رمز وراز او را به بررسي نشست وعوامل ولوازم آن را با نگاهي مسؤولانه جست وجو کرد.بايد در کلمات وفرموده هاي حضرتش دقت نمود.(9) بايد آن چه را که سبب خوشنودي وناخشنودي اوست باز شناخت.و بالاخره... اهداف وآرمان هاي او را بايد فهميد.اين انديشه وتأمّل وبررسي ودقت وتدبّر وفهم وشناخت، مقدمه اي تعهدآفرين براي اطاعتي تعبّدآميز از امام زمان عليه السلام است وچنين اطاعتي، عين اطاعت از خدا وپيامبر صلى الله عليه وآله وسلم است که غايت ايمان واسلام به شمار مي آيد؛ به طوري که اصلاً دين در معرفت آن حضرت خلاصه مي شود. اصل اعتقاد به امام زمان عليه السلام ورجوع به ايشان وتسليم در برابر آن بزرگوار، بالاترين راه بندگي خدا وروح همه اعمال عبادي در دين به حساب مي آيد. به همين دليل است که در يکي از زيارات امام عصر اروحنا فداه مي خوانيم:(السّلامُ عَلَى الدِّينِ المَأْثُور).(10)سلام بر دين (به ما) رسيده.وجود مقدّس ولي عصر عليه السلام ومعرفت به ايشان همان ديني است که خداي متعال از بندگان خواسته وبر پيامبرش نازل فرموده است ودر قيامت در مورد آن سؤال خواهد فرمود.ابراهيم بن عبّاس صولي گويد: در محضر امام عليّ بن موسى الرضا عليه السلام بودم. جمعي از دانشمندان سُنّي نيز حضور داشتند درباره اين آيه سؤال شد: (ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ)(11) اين نعمتي که خداوند در قيامت از آن سؤال مي کند چيست؟ يکي از آنها جواب داد: اين نعمت آب خنک است! امام رضا عليه السلام با صداي بلند فرمود: شما اين گونه قرآن را تفسير مي کنيد! يکي مي گويد: منظور از نعيم، در اين آيه، (آب خنک) است؛ ديگري مي گويد: منظور (غذاي لذيذ) است وآن يک مي گويد: منظور (خواب راحت وآسوده) است؛ ولي پدرم از پدرش امام صادق عليه السلام نقل فرمود که همين سخنان در مورد تفسير (نعيم) در محضرش مطرح شد. آن حضرت خشمگين گرديد وفرمود:همانا خداوند، بندگانش را در مورد آن چه به آن ها تفضّل ومرحمت فرموده، بازخواست نمي کند وبه خاطر آن بر آن ها منّت نمي گذارد. منّت نهادن بر انسانها در مورد نعمتهاي مادي پسنديده نيست. پس چگونه رواست که چنين کاري ناپسند، به خداوند نسبت داده شود؟! منظور از نعيم، دوستي وولايت ما خاندان رسالت است. خداوند در اين باره، پس از مرحله توحيد ونبوّت، بندگانش را مورد سؤال قرار مي دهد).(12) برکات پذيرفتن اين ولايت تا بدانجاست که امام هشتم عليه السلام مي فرمايد:(حَقٌّ على اللَّهِ أنْ يَجْعَلَ وليّنا رفيقاً للنَبيّين والصّدّيقينَ والشّهداء والصّالحين وحَسُنَ أولئکَ رَفيقاً).(13) بر خداوند است که دوستان ما را، که بحق به مقام ولايت ومعرفت ما پيشوايان نايل شده اند، همدم ورفيق پيامبران، راستگويان، شهيدان وشايستگان قرار دهد وآنان نيکو رفقايي هستند.
ياد ومحبت امام
محمّد بن فُضَيل گويد: از امام رضا عليه السلام معناي آيه زير را پرسيدم:(قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ)(14)؟
(بگو به فضل ورحمت خداست که بايد شاد شوند واين از هرچه گرد مي آورند بهتر است).امام عليه السلام فرمود: (- مقصود اين است که - به دوستي پيامبر وخاندان او بايد شادمان باشند که آن بهتر است از دنيايي که آنها جمع کنند).(15)
وقتي انسان کسي را دوست مي دارد، به اندازه محبتش نسبت به او، از يادِ او غافل نمي شود؛ چون پيوند قلبي اش با محبوب به اندازه اي قوي است که نمي تواند او را فراموش کند.لذا اهل ايمان در زمان غيبت - اگرچه از ديدنِ پيشواي خود محروم اند - هرگز او را از ياد نمي برند.شخصي از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام در مورد آيه شريفه: (وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَباطِنَةً)
(ونعمتهاي ظاهري وباطني خود را بر شما تمام کرد)(16) پرسيد، آن حضرت چنين پاسخ دادند:(نعمت ظاهري امام ظاهر وآشکار است ونعمت باطني امام غايب).سپس راوي سؤال کرد: آيا از امامان کسي غايب مي شود؟ فرمودند:(بله، جسم او از ديدگانِ مردم پنهان مي گردد؛ ولي يادِ او از دلهاي اهل ايمان غايب نمي شود. او دوازدهمين نفر از ما (امامان) است).(17)
آري، مردم بي ايمان ممکن است او را فراموش کنند؛ چون نسبت به او معرفت ندارند واو را نمي شناسند؛ امّا آن که او را مي شناسد واهل معرفت وولايت اوست ودل در گرو محبت او دارد، چگونه ممکن است فراموشش کند؟! آن قدر مؤمنانِ زمانِ غيبت بايد پيوند خود را با حجت خدا قوي کرده باشد که هرگز از يادِ او غفلت نکنند وهيچ چيز آنها را از ياد محبوب باز ندارد.اين آرزوي همه مؤمنان است که از خدا مسئلت دارند:
(اللهمّ... وَلا تُنْسِنا ذِکْرَه).(18) (خداوندا! يادش را از صفحه خاطر ما مبر).
دمي کان بگذرد بي ياد رويش
از آن دم بي شمار استغفر اللَّه
از آن دم بي شمار استغفر اللَّه
از آن دم بي شمار استغفر اللَّه
حب وبغض
حضرت رضا عليه السلام مي فرمايند:(شيعتُنا المُسَلِّمون لأَمْرِنا، الآخِذُونَ بِقَولِنا، المُخالِفُونَ لِأعْدائِنا؛ فَمَنْ لَمْ يَکُنْ کَذلِک فَلَيْسَ مِنَّا).(20) پيروان ما کساني اند که به امر ما گردن مي نهند وبه گفتار ما عمل مي کنند، با دشمنان ما مخالفت مي ورزند؛ پس هرکه چنين نباشد، از ما نيست.زماني که حضرت رضا عليه السلام عازم خراسان بودند مردي سني از اهالي کَرْمَند شتربان امام بود وچون رسيدند وخدمتش تمام شد آنگاه که مي خواست برگردد به حضرت عرض کرد: اي پسر رسول خدا! مرا به مختصري از خطّ مبارکتان مشرّف گردانيد تا به آن تبرّک جويم. امام عليه السلام اين عبارت را براي او مرقوم فرمودند:(... کُنْ مُحبّاً لآلِ مُحَمَّد وَإنْ کُنتَ فاسِقاً، وَمُحِبّاً لِمحبّيهِم وَإن کانُوا فاسِقين).(21) دوستدار آل محمّد باش؛ اگرچه فاسق باشي ودوستدار دوستان ايشان باش؛ اگر چه آنها فاسق باشند.همچنين درباره بيزاري جستن واجتناب از مساعدت ومعاونت دشمنان اهل بيت عليهم السلام به سليمان بن جعفر جعفري فرمودند:(يا سُليمان، الدُّخُول في أعْمالِهِم وَالعَونُ لَهُم والسَّعْيُ في حَوائجِهِم عَديلُ الکفر، والنَّظَرُ إليهم على العَمْدِ مِنَ الکبائِرِ الَّتي يُسْتَحَقُّ به النّار).(22) اي سليمان، وارد شدن به دستگاه دشمنان وکمک به آنها وکوشش در تأمين نيازهايشان، معادل کفر است وتوجه عمدي به ايشان، در زمره گناهان بزرگي است که آتش دوزخ سزاي آن است.(1) عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص172.(2) وسايل الشيعه، ج3، ص81 .(3) عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص182.(4) مناقب آل ابي طالب، ج4، ص365.(5) پيام امام زمان عليه السلام، سيد جمال الدين حجازي، ص47.(6) دجّال از کلمه (دَجَلَ) مشتق شده است؛ به معناي حق را به باطل آلودن، پوشاندن حق، خدعه ودروغ است. دجّال صفت مردي است که قبل از ظهور حضرت مهدي عليه السلام خروج مي کند؛ ولي آن حضرت فعاليتهاي او را عقيم وتوطئه هايش را خنثى مي سازد.(7) بحار الانوار، ج75، ص391، ح11.(8) بحار الانوار، ج23، ص84.(9) کلمة الامام المهدي.(10) مفاتيح الجنان، زيارت سرداب مطهّر.(11) تکاثر 8:102. (سپس بي ترديد در همان روز از نعمت پرسيده خواهيد شد).(12) وسايل الشيعه، ج16، ص464.(13) بحار الانوار، ج23، ص307، ح4.(14) يونس 58:10.(15) تفسير نور الثقلين، ج2، ص307.(16) لقمان 20:31.(17) کمال الدين، باب 34، ح6.(18) مفاتيح الجنان، دعا در غيبت امام عصر عليه السلام.(19) بحار الانوار، ج36، ص296.(20) همان، ج65، ص167، ح24.(21) بحار الانوار، ج69، ص252، ح33.(22) همان، ج75، ص374، ح25.