برترين الگو - آفتاب در نگاه خورشید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آفتاب در نگاه خورشید - نسخه متنی

مرتضی طاهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برترين الگو

از آنجايي که طبق آيه شريفه قرآن کريم، وجود مقدّس پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم براي انسانها اُسوه والگو است - که: (لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)(1) - امام عصر عليه السلام نيز وارث کمالات آن حضرت اند وهمه انسانها بايد در جهت رسيدن به کمالات، آن حضرت را سرمشق والگوي خود قرار دهند.

امام هشتم عليه السلام در همين ارتباط در تفسير آيه: (وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ)(2) مي فرمايد:

(مَنِ اتَّخَذَ ديْنَهُ هَواهُ بِغَيرِ هُدىً مِنَ أئمّة الْهُدى).(3)

منظور از اين آيه کسي است که هدايت از امامان هدايتگر نجويد وهوا وهوس خويش را دين خود داند.

بنابراين کسي که خود را صادقانه پيرو امام زمان عليه السلام مي داند، وظيفه دارد در همسو کردن زندگي، همسان نمودن خُلق وخوي، همرنگ ساختن اعمال ورفتار خويش با او بکوشد وخواسته هاي حضرت را بر تمايلات خود مقدم دارد.

- کسي که امام زمان عليه السلام را زاهد وبي اعتنا به دنيا دانست، ديگر نمي تواند با ادّعاي پيروي از او حريصانه به دنبال دنيا باشد وهمّت خود را در نيکو پوشيدن وخوب خوردن ولذّات دنيوي خلاصه کند.

- کسي که امام زمان عليه السلام را به اهتمام در دعا وعبادت شناخت، ديگر نمي تواند نسبت به دعا بي تفاوت بوده ودر نماز وراز ونياز با خدا، سستي وکم توجهي روا دارد.

امام زمان عليه السلام، شب ها بيدار است؛ ستاره ها مي شمارد؛ شب زنده داري مي کند ومشغول عبادت وبندگي است. امام کاظم عليه السلام مي فرمايند:

(بِأَبي مَنْ لَيْلَهُ يَرْعَى النُّجومَ ساجداً وراکعاً!).(4)

پدرم فداي کسي که شب هنگام، در حال سجده ورکوع (است و) ستارگان را شباني مي کند!




  • روشني بخش ديده ام مهدي
    نرگس مست چشم تو نازم
    جز تو هر گل که ديده ام خار است
    که سحرها هميشه بيدار است



  • به صفايت قسم گل نرگس
    بي تو عالم به چشم من تار است
    که سحرها هميشه بيدار است
    که سحرها هميشه بيدار است



کسي که امام زمان عليه السلام را به دادگري وعدالت گستري باور داشت ديگر نمي تواند با ادّعاي اقتداي به او، بر بندگان خدا ستم کند ونسبت به مظالمي که بر آنها مي شود، بي تفاوت بماند.

امام باقر عليه السلام مي فرمايد:

زماني که قائم ما، قيام کند، در بين آفريدگان خدا به عدالت رفتار مي کند، چه نيکوکار باشند وچه بدکردار.(5)

پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم به کساني که مقيّد به پيروي از امام عصر عليه السلام هستند چنين مژده فرموده:

(طُوبى لِمَن أدرکَ قائمَ أهلِ بيتي وَهو يأتَمُّ به في غَيبَتِهِ قَبْلَ قِيامِهِ...).(6)

خوشا به حال آن کس که قائم اهل بيت مرا درک کند در حالي که در زمان غيبت ودوران قبل از قيام او به او تأسّي جويد.

بنابراين کسي که امام را به عنوان الگو ومقتداي خويش انتخاب کرد، خود را در جميع جهات تابع وپيرو آن حضرت مي داند ومعتقد است که: (رأيي لَکُمْ تَبَعْ)، رأي من تابع شماست.

فرمانبرداري

خدا هيچ پيامبري را نفرستاد مگر براي آن که اطاعت شود: (وَما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ).(7)

هم چنين هيچ امامي را منصوب نفرمود مگر آنکه مردم را به اطاعت وفرمانبري از او فرا خواند:

(أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأَْمْرِ مِنْكُمْ).(8)

اگر چه امام زمان عليه السلام در غيبت به سر مي برند، اراده وفرمانش در ميان همه خلايق جاري ونافذ است. دستورات حضرتش را بايد شناخت واز آن ها اطاعت کرد وحاکميت او را گردن نهاد. همين هاست که زمينه ظهور آن حضرت را فراهم خواهد ساخت.

خود آن بزرگوار مي فرمايد:

(ولَوْ أنَّ أشْياعَنا - وَفَّقَهم اللَّهُ لِطاعَتِهِ - عَلَى اجْتماعٍ مِنَ القُلوُبِ في الوَفاءِ بالعَهدِ عَلَيْهم لَما تَأخَّر عَنْهُم اليُمْنُ بِلِقائِنا).(9)

اگر شيعيان ما - که خداوند آنان را به اطاعت خويش موفق گرداند - در وفاي به عهد الالهي هم دل وهم پيمان مي شدند، سعادت ديدار ما از آنان به تأخير نمي افتاد.

به راستي آيا عهد الالهي چيزي جز پرستش وبندگي خداست؟

آيا اين پرستش جز با اطاعت محض از ولي خدا تحقق پذير است؟

(طُوبى لِشيعَةِ قائِمِنا المُنْتَظرينَ لِظُهورِهِ في غيبتهِ، والْمُطيعنَ لهُ في ظُهورِهِ!).(10)

خوشا به حال شيعيان قائم عليه السلام ما، آنان که در دوران غيبت او چشم انتظار ظهور اويند ودر دوران ظهورش سرسپردگان دستورات وي!

منتظران حضرت مهدي عليه السلام همان نيکبختاني هستند، که جز اطاعت نمي شناسند وجز به فرمان او کاري انجام نمي دهند. اين اطاعت وفرمان پذيري از امام عصر عليه السلام بايد به گونه اي بايد باشد که امام صادق عليه السلام توصيف مي فرمايد:

(هُم أطْوَعُ لَهُ مِنَ الأَمَةِ لِسيِّدها).(11)

اطاعت وفرمان پذيري منتظرين از امام زمان عليه السلام، افزون تر از اطاعت وفرمان بري کنيزي از مالک ومولاي خود است.

امام باقر عليه السلام نيز خرسندي خدا را در اطاعت از امام مي دانند:

(ذِرْوَةُ الأمرِ وسِنَامُهُ ومِفْتاحُهُ وبابُ الأشياءِ ورِضَا الرّحْمنِ الطّاعةُ لِلْإمامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِه).(12)

بالاترين ومرتفع ترين وکليد همه امور ديني ومدخل آنها، ومايه خرسندي خداي رحمان، پس از معرفت امام اطاعت از اوست.

رعايت ادب

بزرگداشت کريمان وتجليل از انسانهاي وارسته، هميشه ودر همه جا پسنديده است؛ چنان که براي پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم وفرزندان معصومش عليهم السلام بالاترين تکريم ها وتجليل ها شايسته وبايسته به نظر مي رسد؛ امّا برخاستن ودر حالِ قيام (دست بر سر نهادن) تواضع واحترامي است که هنگام شنيدن نام هيچ کس، جز (قائم آل محمّد عليهم السلام) به صورت سيره وسنّت مؤکّد درنيامده است.

امام رضا عليه السلام هنگام ذکر نام (قائم) ارواحنا فداه از جاي برخاسته، ودست بر سر مي نهاده ومي فرمود: (خدايا فرجش را برسان وقيامش را آسان گردان).(13)
از امام صادق عليه السلام سؤال شد: علت برخاستن، در موقع شنيدن نام حضرت قائم عليه السلام چيست؟

فرمود: زيرا براي او غيبتي طولاني است، واز شدّت مهرباني خود نسبت به دوستانش، هرکس را که به اين لقب از او ياد کند، به ديده عنايت مي نگرد؛ زيرا اين لقب يادآور قيام آن حضرت مي باشد وبه خاطر بزرگداشت آن وجود مقدّس است که بايد بنده خاضع وفروتن، هنگامي که حضرت مهدي عليه السلام با ديدگان شريفش به او نگاه مي کند، برخيزد واحترام کند وتعجيل فرج او را از خداي تعالى بخواهد.(14)

پيام اين (قيام)، احترام به حضرت قائم عليه السلام واعلام آمادگي براي آرمانهاي مقدّس وقيام جهاني اوست.

احترام نسل پاکان

حضرت عليّ بن موسى الرضا عليه السلام مي فرمايند:
نظر کردن بر فرزندان ما عبادت است.

سؤال شد: اي فرزند رسول خدا! نگاه کردن به پيشوايان از دودمان شما عبادت است يا نظر کردن به همه فرزندان پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلم؟
حضرت رضا عليه السلام فرمود: بلکه نگريستن به همه فرزندان پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم عبادت است تا وقتي که از راه وروش رسول اکرم صلى الله عليه وآله وسلم جدا نشوند وبه گناه آلوده نگردند.(15)

انتظار فرج

در روايات اهل بيت عليهم السلام، ظهور امام عصر عليه السلام، همچون زمان برپايي قيامت به صورت کاملاً ناگهاني (بغتةً) معرفي شده است. لذا اميد ظهور آن حضرت، در هر صبح وشام، وجود دارد وبايد همواره منتظر قدوم آن عزيز بود.

نکته قابل تأمّل اين است که، انتظار فرج، با تقوي قرين است نه با معصيت وپليدي. لذا انتظار ظهور امام زمان عليه السلام بايد همراه با طهارت جسم وروح باشد، همين است که فرموده اند: انسان منتظر بسان مجاهد في سبيل اللَّه است که در خون خود دست وپا مي زند.(16)

از برکات ديگر انتظار فرج گشايش در کارهاي خودمان است چنان که در روايات هم به اين مهم تصريح گرديده است.

امام هشتم عليه السلام فرمودند:

(ألَيْسَ اِنْتِظارُ الفَرَجِ مِنَ الفَرَجِ؟ إنَّ اللَّهَ عزَّ وجلَّ يَقُول: (فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ)(17)).(18)

آيا انتظار فرج خود (بخشي) از فرج نيست؟

خداي عزَّ وجلَّ مي فرمايد: پس انتظار کشيد که همانا من هم با شما از منتظرانم.




  • منتظران را به لب آمد نفس
    لب بگشا تا همه شکّر خورند
    اي شه خوبان تو به فرياد رس
    ز آب دهانت رطب تر خورند
    سکّه تو زن تا امرا کم زنند(19)



  • ما همه موريم سليمان تو باش
    خطبه تو خوان تا خطبا دم زنند
    ما همه جسميم بيا جان تو باش
    سکّه تو زن تا امرا کم زنند(19)
    سکّه تو زن تا امرا کم زنند(19)



مهر محبوب

امام رضا عليه السلام مي فرمايد:
(اهل آسمان وزمين وهر زن ومرد دل سوخته وهر دل غمين واندوهگين، بر آن حضرت (امام زمان عليه السلام) گريه مي کنند).(20)




  • زگريه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است
    ببين که در طلبت حال مردمان چون است



  • ببين که در طلبت حال مردمان چون است
    ببين که در طلبت حال مردمان چون است



بايد دانست که محبّت هرچند امري است پوشيده ومخفي وعملي است باطني وقلبي، ولي آثار ودلايل آشکار وشاخه هاي بسيار دارد. محبّت بسان درخت پربرگ وباري است که بر شاخه هايش گلهاي رنگارنگ نشسته، بعضي از آثار آن در زبان وبعضي در اعضاء وجوارح انسان، آشکار مي گردد.




  • گويند که در سينه، غم عشق نهان ساز
    در پنبه چسان آتش سوزنده بپوشم؟



  • در پنبه چسان آتش سوزنده بپوشم؟
    در پنبه چسان آتش سوزنده بپوشم؟



همانطور که درخت هرچه بيشتر رشد کند وپرورش يابد، گلها وشکوفه هايش فزونتر شود، همچنان، هرچه محبّت ودوستي نيرومندتر گردد، آثار ونشانه هاي آن بيشتر مي شود. چنانکه از آثار محبّت در چشم، بي خوابي واشکباري است، ودر زبان، ياد کردن از محبوب، هميشه وهمه جا است. خداي تعالى در حديثِ قدسي مي فرمايد:

(يا موسى إنَّ ذِکْري حَسَنٌ عَلى کُلّ حالٍ).(21)

اي موسى ياد من در همه حال نيکوست.

خداوند متعال محبّت ومودّت اهل بيت پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم را بر همگان واجب وبه عنوان مزد رسالت پيامبر مطرح فرمود:

(قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى).(22)

اظهار دوستي وعلاقه به اهل بيت عليهم السلام به عنوان اجر رسالت، منفعتي براي پيامبر واهل بيت ندارد بلکه تنها مؤمنان در دنيا وآخرت از آن بهره مند خواهند شد.

(قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ).(23)

در حقيقت همين مودّت وارتباطهاي روحي ومعنوي است که راه سير به سوي خدا را فراهم مي سازد، وسلوک انسان را در راستاي اراده حق متعال شکل مي دهد.

با محبّت امام زمان عليه السلام است که زمينه هاي اطاعت از او فراهم مي شود، وبا اطاعت از اوست که راه کمال انسان بسوي خدا هموار مي گردد.

محبّت، اساس وپايه دين، بلکه مساوي با دين است.

(هَلِ الدّينُ إلّاَ الْحُبُّ؟).(24)

دين خدا جز با تکيه بر محبّت وولايت اهل بيت عليهم السلام استقرار نمي يابد. از اين رو انتظار حاکميّت وغلبه دين در جهان، به نوعي انتظار جهاني شدن محبّت وولايت امام زمان عليه السلام است.

و شايد به همين خاطر باشد که امام زمان عليه السلام مي فرمايد:
(فَلْيَعْمل کُلُّ امْرِئٍ مِنْکُمْ بِما يُقَرّبُ بِهِ مِن مَحَبَّتِنَا).(25)

پس هريک از شما بايد به آنچه که او را به مقام محبّت ما نزديک مي کند، عمل نمايد.

از اين رو هرگونه عملي که بتواند، مقدّمه اي براي ايجاد محبّت بيشتر نسبت به امام زمان عليه السلام باشد، انجام آن وظيفه اي بر عهده شيعيان خواهد بود.

ياد محبوب

اگر کسي امام زمان عليه السلام را شناخت، ديگر يادش را از خاطر نخواهد برد.

اگر کسي مهرباني هاي او را ديد، ديگر فراموشش نخواهد کرد.

اگر کسي طعم شيرين انس با امام زمان عليه السلام را چشيد هميشه به يادش خواهد بود.

بيان شيوائي است از مولا علي عليه السلام که:

(مَنْ أحبَّ شيئاً لَهِجَ بِذِکْرِهِ).(26)

هرکه، چيزي را دوست بدارد همواره نام آن را بر زبان دارد.

از جمله راههاي مداومت در ذکر وياد حضرت، سرودن وخواندن شعر در فضايل ومناقب امام عصر عليه السلام است.

امام رضا عليه السلام مي فرمايد:

(هر مؤمني که در مدح ما شعري بسرايد، خداوند در بهشت منزلگاهي را براي او بنا مي کند که وسعتش هفت برابر دنياست، ودر آن جا، هر فرشته مقرب وهر پيامبر فرستاده شده اي او را زيارت مي کند).(27)

زماني که امام رضا عليه السلام از نزد مأمون بازمي گشتند، ابو نواس شاعر نزد آن بزرگوار رفته وعرض سلام کرد وگفت: اي پسر پيامبر! من درباره شما اشعاري سروده ام، دوست دارم شما آن را بشنويد.

فرمودند: اشعارت را بياور.

وقتي ابو نواس اشعار خود را قرائت کرد، فرمودند: (به يقين هيچکس در سرودن اشعاري که براي ما آوردي بر تو سبقت نگرفته بود، خداوند بهترين پاداش را به تو عنايت فرمايد). سپس از غلام خود سؤال کردند: آيا از خرجي چيزي نزد تو هست؟

پاسخ داد: آري! سيصد دينار.

حضرت امر کردند آن را بياورد وبه شاعر تقديم نمايد. سپس به غلام فرمود:

شايد آنها در نظرش کم جلوه کند. مرکب را هم بياور، غلام آن را آورده وحضرت آن را به ابو نواس اهداء نمود.(28)


(1) احزاب 21:33.

(2) قصص 50:28. (آيا گمراهتر از آن کس که پيروي هواي نفس خويش کرده، وهيچ رهدايت الالهي را نپذيرفته پيدا مي شود؟).

(3) تفسير نور الثقلين، ج4، ص132، ح82.

(4) فلاح السائل، ص165.

(5) منتخب الاثر، ص310.

(6) بحار الانوار، ج51، ص72.

(7) نساء 64:4.

(8) نساء 59:4.

(9) احتجاج طبرسي، ج2، ص602.

(10) بحار الانوار، ج52، ص150، امام صادق عليه السلام.

(11) بحار الانوار، ج52، ص308.

(12) الکافي، ج2، ص19.

(13) منتخب الاثر، ص506.

(14) منتخب الاثر، ص506.

(15) بحار الانوار، ج96، ص218، ح2.

(16) بحار الانوار، ج68، ص61، ح113، حضرت علي عليه السلام.

(17) اعراف 71:7.

(18) تفسير عيّاشي، ج2، ص20، ح52.

(19) نظامي گنجوي.

(20) بحار الانوار، ج51، ص152، ح2.

(21) الکافي، ج2، ص497، ح8.

(22) شورى 23:42. (بگو من از شما جز مودّت ومحبّت خويشاوندانم اجر ومزدي براي رسالت نمي خواهم).

(23) سبأ 47:34.

(24) تفسير عيّاشي، ج1، ص167، به نقل از امام صادق عليه السلام.

(25) احتجاج طبرسي، ج2، ص599.

(26) غرر الحکم ودُرر الکلم، ج5، ح7851.

(27) وسائل الشيعه، ج10، ص468.

(28) بحار الانوار، ج49، ص148، ح24.


/ 9