راه ح لشان اين بود که «اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَب كيُمْ وَ تَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحينَ 7 » : يوسف را بکشيد تا يوسفي نباشد که پدر او را دوست داشته باشد. يکي ديگر از آ نها که يک مقدار انصاف داشت، گفت: او را به سرزميني بفرستيد که از پدر دور باشد و دست پدر به او نرسد؛ بعد آد مهاي خوبي باشيم. اکنون که مي بينيم پدر يوسف را بيشتر دوست دارد، نمي توانيم آدم خوبي باشيم. يوسف را بکشيم تا آدم خوبي شويم؛ عجب راه خوبي!
چرا قرآن به اين داستان اهميّت داد ه است؟ براي اي نکه بدانيم ممکن است در درون ما هم چنين چيزي باشد، و بفهميم چه خطري دارد. آدم برادر خود را، برادري که بايد مايه افتخارش باشد، به خاطر اين که يک مقدار از خودش بهتر است و پدر او را بيشتر دوست دارد، مي کُشد! و عامل آن حسد است.
داستان بعد به زمان پيغمبر اکرم اسلام ص و دستگاه نبوّت و امامت مربوط م يشود. قرآن م يفرمايد: «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ ا مِن فَضْلِهِ ... 8» . اين آيه مي تواند اشاره به اين نکته باشد که بزر گترين عاملي که موجب به شهادت رساندن اهل بيت عليهم السّلام شد، حسد بود. بنابراين اگر بگويم بزر گترين عامل فساد در طول تاريخ انسا نها، حسد بود هاست ، حرف گزافي نگفته ايم. پروردگارا به حق محمد و آل محمد، ما را از ريشه هاي فساد، از جهل، عصبيّت، حسد و از ساير ريشه هاي کفر محفوظ بدار. دل هاي ما را به نور ايمان و معرفت روشن بفرما.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته
1 . غافر / 7
2 . الحجر / 39
3 . النحل / 100 4 . الاعراف / 27 5 . المائده / 27 6 . يوسف / 8 7 . يوسف / 9 8 . النساء / 54