آدميزاد به گونه اي خلق شده است که چنين امکاني براي او وجود دارد که با اين که در ابتداء ايمان دارد، اهل جهاد و انفاق مال در راه خدا است، امّا آرام آرام به گناه، به دنيا پرستي و به رياست طلبي کشيده شود، تا جائي که گويا به مبدأ و معاد اعتقادي ندارد. شايد وقتي از او در مورد اين اعتقادات سؤال شود، با تأکيد بگويد که انسان معتقدي است و شايد نماز هم بخواند؛ مگر عمرسعد صبح عاشورا نماز نخواند؟ اصحاب عمر سعد نماز صبح عاشورا را به او اقتداء کردند و براي تعقيب نمازشان به جنگ سيدالشهداء رفتند و او را به شهادت رساندند. پس اين که مي گوئيم:
دسته اوّل آگاهانه فتنه گري م ي کنند، يعني باکي ندارند که چه نتيجه اي حاصل م ي شود. عمر سعد در شب عاشوراء تا صبح با خودش فکر کرد و نزديکي هاي صبح تصميم گرفت که جنگ با سيدالشهداء را قبول کند. پس اقدام به فساد داراي مراتبي است. همه در يک حدّ نيستند؛ همه کافر، مشرک و معاند نيستند.