معارف قرآن در المیزان

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

نسخه متنی -صفحه : 132/ 117
نمايش فراداده

پس خداوند آن كسى است كه هر حكمى از او صادر مى‏شود و هر چيزى از ناحيه او هستى مى‏گيرد و او جز به حق حكم نمى‏راند و غير از حق فعلى انجام نمى‏دهد، پس موجودات همه به سوى او برگشت مى‏كنند و به بقاء او باقى‏اند، وگرنه عبث و باطل مى‏بودند و عبث و بطلان در صنع او نيست و دليل آن كه خداى‏تعالى متصف به اين چهار صفت است، اين است كه او اللّهُ است يعنى موجود بالذات و موجد ماسوى است.(1)
1- الميـــزان ج 29، ص 110.

حق و هدف در آفرينش

« اَلَــــمْ تَــــرَ اَنَّ اللّــهَ خَلَـــقَ السَّمـــواتِ وَ الاَرْضَ بِــالْحَــقِّ ؟ » (19/ابراهيم)
« مگر ندانى كه خدا آسمان‏ها و زمين را به حق آفريد ؟ »
فعل و عمل وقتى حق است كه در آن خاصيّتى باشد كه فاعل، منظورش از آن فعل همان خاصّيت باشد و با عمل خود به سوى همان خاصّيت پيش برود و اما اگر فعلى باشد كه فاعل منظورى غير از خود آن فعل نداشته باشد آن فعل باطل است و اگر فعل باطل براى خود نظامى داشته باشد آن فعل را بازيچه مى‏گويند، عمل بچه‏ها را هم از اين جهت بازى مى‏گويند كه حركات و سكناتشان براى خود نظام و ترتيبى دارد، ولى هيچ منظورى از آن فعل ندارند بلكه تنها منظورشان ايجاد آن صورتى است كه در نفس خود قبلاً تصوير كرده و دل‏هايشان نسبت به آن صورت شايق شده است.
فعل خداى‏تعالى، يعنى خلقت اين عالم، از اين نظر حق است كه در ماوراى خود و بعد از انعدام خود، اثر و خلق و هدفى باقى مى‏گذارد و اگر غير اين بود و دنبال اين عالم اثرى باقى نمى‏ماند، فعل خداى‏تعالى باطل بود و لابد اين عالم را به منظور رفع خستگى و سرگرمى و تسكين غم و غصّه‏ها و يا تفرج و تماشا،يا رهايى از وحشت تنهايى و امثال آن خلق كرده، ولكن از آنجايى كه خداى‏سبحان عزيز و حميد است و با داشتن عّزت هيچ قسم ذلت و فقر و فاقه و حاجتى در ذاتش راه ندارد، مى‏فهميم كه از عمل خود يعنى خلقت اين عــالم بـايـد غــرضى و هـدفى داشته باشد.(1)
1- الميـــزان ج 23، ص 64.

اهداف فرعى و هدف اصلى و بازگشت غايى به خدا

« اَلَــــمْ تَــــرَ اَنَّ اللّــهَ خَلَـــقَ السَّمـــواتِ وَ الاَرْضَ بِــالْحَــقِّ ؟ » (19/ابراهيم)
« مگر ندانى كه خدا آسمان‏ها و زمين را به حق آفريد ؟ »
هر يك از انواع موجودات اين جهان از اول پيدايش و تكونش متوجّه نتيجه و غايتى است نشان شده، كه جز رسيدن به آن غايت هدف ديگرى ندارد، البته بعضى از اين انواع غايت بعض ديگر است. يعنى براى اين كه ديگرى از آن بهره‏مند شود به و جود آمده، مانند عناصر زمين كه گياهان از آن بهره‏مند مى‏شوند و مانند گياهان كه حيوانات از آنها انتفاع