معارف قرآن در المیزان

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

نسخه متنی -صفحه : 132/ 74
نمايش فراداده

و سرزنشى دنبال داشته باشد، چون آن تصرفى از ميان همه تصرفات قبيح و مذموم است كه بدون حق باشد يعنى عُقلا حق چنين تصرفى را به تصرف كننده ندهند، پس مالكيت او محدود به مواردى است كه عقل تجويز كرده باشد و اما خداى‏تعالى هر تصرفى در هر خلقى بكند، تصرفى است از مالك حقيقى و در مملوك واقعى و حقيقى، پس نه مذمتى به دنبال دارد و نه قبحى و نه تالى فاسد ديگرى. و اين مالكيّت خود را تأييد كرده به اين كه خلق را از پاره‏اى تصرفات منع كند و تنها در ملك او آن تصرفاتى را بكنند كه خود او اجـازه داده باشد و يا خواسته باشد.
و خداى‏تعالى متصرفى است كه در ملك خود هر چه بخواهد مى‏كند و غير او هيچ كس اين چنين مالكيتى ندارد، باز مگر به اذن و مشيّت او، اين آن مـعنـايـى اسـت كــه ربـوبـيّـت او آن را اقـتـضـاء دارد.(1)
1- الميزان ج 1، ص 178

كمـال مالكيّت و تسلـط الهـى

« تَبـارَكَ الَّذى بِيَـدِهِ الْمُلْـكُ ... ! » (1 / ملك)
عبارت: « الَّذى بِيَـدِهِ الْمُلْـكُ ! » از آن جا كه مطلق است شامل تمامى ملك‏ها مى‏گردد. و اين تعبير به طور كنايه از كمال تسلط خدا بر ملك خبر مى‏دهد و مى‏فهماند آن چنان ملك در مشت اوست كه به هر جور بخواهد در آن تصرف مى‏كند، همان طور كه يك انسان نيرومند موم را در دست خود به هر شكل بخواهد در مى‏آورد و مى‏چرخاند. پس خداى‏تعالى به نفس خود مالك هر چيز و از هر جهت است و نيز مالك ملك هر مالك ديگر است. پس توصيف خداى عزّوجلّ به اين كه ملك به دست اوست توصيفى است وسيــع‏تر از تـوصيـف در جمله: «لَهُ الْمُلْكُ.»(1)
1- الميزان ج 39 ص 11.

مـالكيّت الهى و خـضوع تكـوينى اشياء

« وَ لَــــهُ مَــــنْ فِــى السَّمـــواتِ وَ الاَرْضِ كُــــلٌّ لَــــهُ قــانِتُــــــــونَ ! » (26/روم)
« و هر كه در آسمان‏ها و زمين ‏است ‏از آن اوست، همه فرمانبردار اويند!»
جمله فوق اشاره است به احاطه ملك حقيقى خدا، كه اثر آن جواز تصرف مالك در ملك خويش و به دلخواه خويش است، پس خداى‏تعالى از آن جا كه مالك حقيقى عالم است، در مملوك خود تصرف نموده از نشئه دنيا به آخرت مى‏برد. اين معنا را به جمله «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» تأكيد فرموده، چون قنوت به معناى لزوم اطاعت با خضوع است و مراد به اطاعت با خضوع، اطاعت تكوينى است نه اطاعت دستورات شرعى است، چون دستورات شرعى گاهى نافرمانى مى‏شود.
منظور از كل حتما جن و انس و ملك است و همه مطيع اسباب تكوينى هستند، اما ملائكه كه جز خضوع اطاعت ندارند. جن و انس هم منقاد و مطيع علل اسباب كونى هستند،