معارف قرآن در المیزان

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

نسخه متنی -صفحه : 118/ 77
نمايش فراداده

كه مى‏گويد: «عقاب بدون بيان جايز نيست،» امضا كند، بلكه كاشف از اقتضايى است كه عنايت و رحمت خداوندى دارد، و آن اين است كه هيچ قومى را (هر چند مستحق عذاب باشنــد،) به عــذاب استيصــال دچار نكند مگر بعــد از آن كه رسولــى به ســوى آن‏ها گسيل بدارد تا حجــت را برايشان مؤكد و تمام‏تــر نموده و با بيان‏هايى پى در پى گوشزدشـــان كنـــد.(1)
1- الميزان ج 25، ص 103.

سنت الهى در بى اثر كردن فعاليت‏هاى كفار

« اِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ اَمْولَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبيلِ اللّهِ!» (36 / انفال)
اين آيه بيان حال كفار است كه چطور مساعى آن‏ها در باطل كردن دعوت خدا و جلوگيرى از سلوك راهروان طريق خدا خنثى و بى‏اثر است. و اين معنا را جمله            « فَسَيُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ !» (36 / انفال) شرح مى‏دهد. حاصل معناى آيه اين است كه كفر مشركين - به حسب سنتى كه خداوند در اسباب دارد - به زودى وادارشان مى‏كند به اين كه در راه ابطال دعوت و براى جلوگيرى از راه حق فعاليت كنند، و اموالشان را در راه اين غرض‏هاى آلوده و فاسد خرج كنند، غافل از اين كه ظلم و فسق و هر فساد ديگرى كسى را به سوى رستگارى و گرفتن نتيجه رهبرى نمى‏كند، پس در نتيجه اموالى كه در اين راه خرج كرده‏اند هدر رفته و باعث حسرتشان مى‏شود، آن‏گاه مغلوب و خورد شده و از اموالشان سودى نگرفته‏اند، براى اين كه كفار سر از قبر به سوى دوزخ بر مى‏دارند، و فعاليت‏ها و جوقه‏بندى‏هاى براى شر، و براى بيرون شدن به جنگ خدا و رسول كه عمر دنيائى آنان را تشكيل مى‏داد و در ازاء حشر به سوى دوزخ قرار گرفت.(1)
1- الميـــــزان ج 7، ص 117.

سنت الهى در نابودى فتنه ‏گران
و تصفيه محيط براى رشد اسلام

« قُلْ لِلَّذينَ كَفَرُوآا اِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدَ سَلَفَ... وَقاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَكُونَ فِـتْنَـةٌ وَ يَكُونَ الدّينُ كُـلُّهُ لِلّـهِ !» (38 و 39 / انفال)
در اين آيه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مأمور شده كه آن را بر كفار قريش قرائت نموده و ابلاغ بدارد. در معناى آن هم تطميع هست و هم تهديد، و حقيقتش دعوت به اين است كه جنگ و فتنه‏انگيزى را ترك كنند تا خداوند به خاطر آن از ايشان آن قتل و آزارى را كه درباره مؤمنين روا داشته بودند بيامرزد و اگر از آن‏چه نهى شدند دست بر ندارند، همان سنت خدا كه درباره نياكان ايشان جريان يافت و نياكان آنان را هلاك و منقرض ساخته و كوشش‏هايشان را هدر داد در حق ايشان نيز جريان مى‏يابد.
« وَقاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَكُونَ فِـتْنَـةٌ...!» اين آيه و آيه بعدش مشتمل بر تكليف مؤمنين است به وظيفه‏اى در قبال آن وظيفه كه كفار در آيه قبلى مكلف به آن بودند، بدين معنا كه در