هــم كه زنده مىگــردد با دليــل زنــده شــود.» (42 / انفال)
حال كه اين معنا روشن شد معلوم گرديد كه يكى از سنتهاى الهى اين است كه بشر را از راه ارائه طريق به سوى سعادت حياتش هدايت كند، جمله « لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً،» به همين معنا اشاره مىكند چون تذكره به معناى اين است كه راه سعادت او را به يادش بياورند، و اين مستلزم آن نيست كه آدمى تذكر هم پيدا بكند، و حتما راه سعادت را پيش بگيرد، ممكن است تذكر در او اثر بكند، و ممكن هم هست نكند.
يكى ديگر از سنتهاى الهى اين است كه همه موجودات را به سوى كمالشان هدايت كند، و به سوى آن نقطه به حركتشان در آورد، و به آن نقطه برساند، جمله « وَ تَعِيَها اُذُنٌ واعِيَةٌ !» به همين معنا اشاره دارد، چون (وعى - فرا گرفتن) يكى از مصاديق هدايت شدن به هدايت ربوبى است و اگر خداىتعالى اين وعى را به خودش نسبت نداد، همانطور كه تذكره را به خود نسبت نداد، براى اين بود كه منظور از تذكره اتمام حجت است، كه كار خداست و اما وعى و فرا گرفتن، كار مستقيم او نيست، هر چند كه هم ممكن است به او نسبت داده شود و هم به خود انسان، و لكن سياق آيه سياق دعوت و بيان اجر و ثواب است، اجرى كه بر اجابت دعوت مترتب مىشود، و اجر و مثوبت از آثار وعى است البته بدان جهت كه فعل انسان و مستند به اوست، نه بدان جهت كه توفيقى الهى و منسوب به آن جناب است.
از آيه شريفه بر مىآيد كه حوادث خارجى در اعمال انسان اثر مىگذارد، همچنان كه از آيه شريفه « وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى امَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّمآءِ وَ الاَْرْضِ!» (96 / اعراف) عكس اين مطلب استفاده مىشود، يعنى از آن بر مىآيد كه اعمال انسان هم در حوادث خارجى اثر دارد، چون مىفرمايد: « مردم قريهها اگر ايمان بياورند و تقــوى پيشه كننــد بركاتى از آسمــان و زميــن به رويشــان مىگشاييم.» (1)
1- الميــــزان ج 39، ص 101.
سنت الهى در عذاب دنيوى جوامع بشرى
« وَ مــا كُنّـــا مُعَــذِّبيــــنَ حَتّـــــى نَبْعَـــــثَ رَسُـــولاً !» (15 / اســــراء)
سنت الهيه جاريه در امم گذشته بر اين بوده كه هيچ امتى را عذاب نمىكرده مگر بعد از آن كه رسولى به سويشان بفرستد و او ايشان را از عذاب خدا بترساند. اين كه در آيه مورد بحث تعبير به رسول كرده، خود مؤيد اين است كه مراد به تعذيب، تعذيب دنيوى است نه اخروى و يا مطلق تعذيب.
خدا به رحمت واسعه و عنايت كاملهاش يك عذاب را كه همان عذاب استيصال دنيوى باشد مقيد تقيدى كرده، و آن اين است كه بعد از بعث رسول و انذار او باشد، هر چند مىتوانست اين قيد را در كار نياورد، و لكن به خاطر رحمت و رأفتش به زبان رسولش بندگانــش را تا نهايــت درجه موعظــه نموده و حجــت را بعد از تمــام شدنش تمامتر مىكنــد آن وقـت اگر باز هـم به گمراهــى خــود ادامــه دادنــد عــذاب را مىفرستــد.
بنابراين آيه شريفه همانطور كه ملاحظه مىشود در مقام اين نيست كه حكم عقل را