انواع حكم در قرآن
« اُولآئِكَ الَّذينَ ءَاتَيْنهُمُ الْكِتبَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ...!» (89 / انعام)
ماده حكم بر حسب آنچه كه از موارد استعمال آن به دست مىآيد در اصل به معناى منع است، و به همين مناسبت احكام مولوى را حكم ناميدهاند، چه مولاى آمر با امر خود مأمور را مقيد ساخته و او را از آزادى در اراده و عمل تا اندازهاى منع نموده، و هوى و خواهش نفسانى او را محدود مىسازد، و همچنين حكم به معناى قضا، كه آن نيز دو طرف دعوا را از مشاجره و يا تعدى و جور باز مىدارد، و حكم به معنى تصديق كه قضيه را از اين كه مورد ترديد شود منع مىنمايد. و احكام و استحكام كه معناى منع در آن دو نيز خوابيده چون هر چيزى وقتى محكم و مستحكم مىشود كه از ورود منافى و فساد در بين اجزايش جلوگير بوده باشد، و نگذارد اجنبى در بين اجزايش تسلط پيدا كند، و در آيه: « كِتابٌ اُحْكِمَتْ ءَايتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَّدُنْ حَكيمٍ خَبيرٍ!» (1 / هود) به اعتبارى احكام در مقابل تفصيل استعمال شده و معناى اصلىاش را از دست نداده، براى اين كه اين احكام نيز از فصل كه همان بطلان التيام و تركيب اجزاء هر چيزى است جلوگيرى بـه عـمل مىآورد، و بـه همين مـعنى است محكــم در مقابـل متشابه.(1)
1- الميـــــــزان ج 14، ص 77.
حكم و قضاى الهى در ايجاد
« اُولآئِكَ الَّذينَ ءَاتَيْنهُمُ الْكِتبَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ...!» (89 / انعام)
وقتى كلمه حكم به خداىتعالى نسبت داده مىشود اگر در مسأله تكوين و خلقت باشد معناى قضاى وجودى را كه ايجاد و آفرينش باشد مىدهد كه همسو و همزمان با وجود حقيقى و واقعيت خارجى به مراتب آن است، مانند آيه: « وَ اللّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِه!» (41 / رعد) و « وَ اِذا قَضى اَمْرا فَاِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ!» (117 / بقره) (1)
1- الميـــــــــزان ج 14، ص 78.
احكام الهى و قوانين تشريعى
« اُولآئِكَ الَّذينَ ءَاتَيْنهُمُ الْكِتبَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ...!» (89 / انعام)
اگر حكم در تشريع باشد معناى قانونگذارى و حكم مولوى را مىدهد، و به اين معنا است آيه: « وَ عِنْدَهُمُ التَّوْريةُ فيها حُكْمُ اللّهِ ! » (43 / مائده) و « وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْما - كيست كه حكمش بهتر از حكم خدا باشد؟» (50 / مائده) و لذا در جمله « سآءَ ما يَحْكُمُونَ!» (136 / انعام) كسانى را كه به خود اجازه تشريع و قانونگذارىرا دادهاند ملامت كرده است. وقتى همين لفظ به انبياء عليهمالسلام نسبت داده شود معناى قضا را كه يكى از منصبهاى الهى است و خداوند انبياء خود را به آن منصب تشريف و اكرام كرده افاده