سنت آزمايش جارى در تمام اقوام و ملتها
« اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ يُـتْرَكُـوا اَنْ يَـقُولُوا امَنّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ؟» (2 / عنكبوت)
فتنه و محنت يكى از سنتهاى الهى است كه به هيچوجه و درباره هيچ كسى شكسته نمىشود، همان طور كه در امتهاى گذشته از قبيل قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و لوط و شعيب و موسى جريان يافت و جمعى استقامت ورزيده و جمعى ديگر هلاك شدند، در امتهاى حاضر و آينده نيز جريان خواهد يافت، و خدا به كسى ظلم نكرده و نمىكند، اين خود امتها و اشخاصند كه به خود ظلم مىكنند.
پس كسى كه مىگويد من به خدا ايمان آوردم بايد در برابر ايمانش صبر كند، و خداى يگانه را بپرستد و چون قيام به وظايف دينى برايش دشوار و يا غير ممكن شد بايد به ديارى ديگر مهاجرت كند، ديارى و سرزمينى كه در آن جا بتواند به وظيفههاى خود عمل كد، چه، زمين خدا وسيع است. هرگز نبايد به خاطر ترس از گرسنگى و ساير امور زندگى از مهاجرت چشم بپوشد براى اين كه رزق بندگان به عهده خداست. و اما مشركين كه مؤمنين را آزار مىكردند با اين كه مؤمنين به غير از اين كه مىگفتند: پروردگار ما (اللّه) است هيچ جرمى مرتكب نشده بودند. كفار با اين رفتار خود نمىتوانند خد را عاجز كنند اما خود اين آزارشان فتنه و آزمايش مؤمنين است، فتنه و آزمايش خودشان نيز مىباشد، و چنان نيست كه از علم و تقدير الهى خارج باشد، بلكه اين خداست كه آنان را در چنين بوتهاى از آزمايش قرار داده، و دارد هلاكشان مىكند، تا اگر خواست در همين دنيا به وبال آن گرفتارشان كند، و اگر خواست اين عذاب را تأخير انداخته در روزى كه به سوى او بر مىگردند، و ديگر راه گريز ندارند عذاب كند.
« وَ لَقَـــدْ فَتَنَّــاالَّذيــنَ مِنْ قَبْلِهِــمْ فَلَيَعْلَمَــنَّ اللّــهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَــنَّ الْكاذِبينَ!» (3 / عنكبوت)
فتنــه و امتحــان سنتــى است جارى براى ما، كه در امتهــاى قبــل از ايشــان نيز جارى كرديم، و تو هرگـز تبديل و دگرگونــى در سنت مــا نخواهــى يافت.
مراد به اين كه مىفرمايد تا خداوند بداند كه چنين و چنان، ظهور آثار صدق و كذب آنان به وسيله امتحان در مقام عمل است، چون امتحان است كه باطن انسانها را ظاهر مىكند، و لازمه اين ظهور اين است كه آنهايى كه ايمان واقعى دارند، ايمانشان پاى برجاتــر شود، و آنهـا كه ايمانشــان صرف ادعاست همان صرف ادعا هم باطل گردد.
چه آن ثواب و سعادتى كه وعده دادهاند بر ايمان ايشان مترتب شود، بر ايمان واقعى و حقيقت ايمان مترتب مىشود، ايمانى كه آثارش در هنگام شدايد و نيز آنجا كه پاى اطاعت خدا به ميان مىآيد ظاهر مىشود، يعنى صاحب چنين ايمانى در شدايد صبر مىكند، و نيز در برابر دستورات الهى صبر نموده و آنها را انجام مىدهد، و در برابر معصيتها صبر نموده از آنها چشم بپوشد، چنين ايمانى آن سعادت و آن ثوابها را در پى دارد، نه ايمان ادعايى.(1)
1- الميــــــزان ج 31، ص 157.