معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مى‏شود و نه دچار شقاوت و بدبختى مى‏گردد!» (123 / طه) و نيز فرموده: « مَنْ عَمِلَ صالِحا مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيوةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلوُنَ - هر كس با داشتن ايمان عملى صالح كند، چه مرد و چه زن، بدانند كه ما به طور يقيــن به زندگانى طيب زنده‏شــان مى‏كنيم و آن‏چه كردند به بهترين وجه پاداششان مى‏دهيم !» (97 / نحل)
« وَ الَّذينَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ خالِدينَ فيهآ اَبَدا وَعْدَ اللّهِ حَقّا وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قيلاً - كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح كردند به زودى ايشان را داخل باغ‏هايى مى‏كنيم كه نهرها در زير درختانــش جــارى است و ايشــان تا ابد در آن باغ‏هــا خواهند بــود و اين وعــده خداســت و چـه كسـى اســت كـه سخنــش از سخن خــدا راست‏تــر باشــد!؟» (122 / نساء)
پس فرق بين هدايت به معناى راه نشان دادن و بين هدايت به معناى رساندن به هدف اين شد كه هدايت اولى مستقيما كار انبياء و اولياء و ساير هدايتگران است، ولى مؤثر شدنش منوط به اذن خداست. ولى هدايت دوم چون از باب صنع و خلقت است مستقيما كار خود خداست، البته اسبابى كه بين او و خلقش در اين مورد و در همه موارد خلقت واسطه‏اند بى‏دخالت نيستند، پس اين هدايت را هم مى‏توان به تبع بـه غيـر خـداى‏تعالى نسبت داد. (1)
1- الميـــزان ج 40، ص 265.


قضاى الهى در عدم هدايت گمراهان


« اِنْ تَحْــرِصْ عَلــى هُديهُــمْ فَاِنَّ اللّــهَ لا يَهْــدى مَــنْ يُضِــلُّ !» (37 / نحل)
امت‏هاى گذشته به دو طايفه منقسم بودند يكى از آن دو آن‏ها بودند كه ضلالت بر آنان تثبيت شده بود و همان‏ها بودند كه شرك ورزيده بودند. ثبوت ضلالت در حق آنان ثبوتى است زوال‏ناپذير و غير قابل تغيير، چون در حقيقت غير از خدا كسى نيست كه هدايت كند پس اگر هدايت آنان جايز و ممكن بود خدا هدايتشان مى‏كرد ولى نكرده و نمى‏كند بلكه گمراهشان مى‏سازد و چون گمراهى با هدايت جمع نمى‏شود ديگر اميدى به هدايتشان نيست ناصرى هم كه آنان را يارى كند وجود ندارد چون كسى نيست كــه بـر خـدا غـلبه كــند.
پس در اين آيه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را تسليت داده و وى را ارشاد مى‏كند به اين كه نسبت به هدايت آنان حرص نورزد و اعلام مى‏دارد كه قلم قضاى الهى در حق آنان ضلالت را نوشته و خدا فعل خود را نقض نمى‏كند، چون نزد او سخنى مبدل نمى‏شود و او نسبت به بندگان ستمكار نيست.
پس اين كه فرمود: « اِنْ تَحْرِصْ عَلى هُديهُمْ،» هر چه هم كه بر هدايت آنان حريص شوى اين حرص تو سودى به حال آنان ندارد، زيرا از آن‏هايى نيستند كه هدايت برايشان ممكن باشد، چه هدايت تنها و تنها به دست خداست و خدا هم ايشان را هدايت  نمى‏كنــد بلكه گمــراه مى‏كند، و نه او كــار خود را نقض مى‏نمايد و نه ايشان به غير از او يــارى دارنــد كــه بــر خــدا غلبــه كنـــد و برخــلاف گفته خداســت خودش ايشان را هدايت نمايد.(1)

/ 118