مىشود و نه دچار شقاوت و بدبختى مىگردد!» (123 / طه) و نيز فرموده: « مَنْ عَمِلَ صالِحا مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيوةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلوُنَ - هر كس با داشتن ايمان عملى صالح كند، چه مرد و چه زن، بدانند كه ما به طور يقيــن به زندگانى طيب زندهشــان مىكنيم و آنچه كردند به بهترين وجه پاداششان مىدهيم !» (97 / نحل)
« وَ الَّذينَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ خالِدينَ فيهآ اَبَدا وَعْدَ اللّهِ حَقّا وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قيلاً - كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح كردند به زودى ايشان را داخل باغهايى مىكنيم كه نهرها در زير درختانــش جــارى است و ايشــان تا ابد در آن باغهــا خواهند بــود و اين وعــده خداســت و چـه كسـى اســت كـه سخنــش از سخن خــدا راستتــر باشــد!؟» (122 / نساء)
پس فرق بين هدايت به معناى راه نشان دادن و بين هدايت به معناى رساندن به هدف اين شد كه هدايت اولى مستقيما كار انبياء و اولياء و ساير هدايتگران است، ولى مؤثر شدنش منوط به اذن خداست. ولى هدايت دوم چون از باب صنع و خلقت است مستقيما كار خود خداست، البته اسبابى كه بين او و خلقش در اين مورد و در همه موارد خلقت واسطهاند بىدخالت نيستند، پس اين هدايت را هم مىتوان به تبع بـه غيـر خـداىتعالى نسبت داد. (1)
1- الميـــزان ج 40، ص 265.
قضاى الهى در عدم هدايت گمراهان
« اِنْ تَحْــرِصْ عَلــى هُديهُــمْ فَاِنَّ اللّــهَ لا يَهْــدى مَــنْ يُضِــلُّ !» (37 / نحل)
امتهاى گذشته به دو طايفه منقسم بودند يكى از آن دو آنها بودند كه ضلالت بر آنان تثبيت شده بود و همانها بودند كه شرك ورزيده بودند. ثبوت ضلالت در حق آنان ثبوتى است زوالناپذير و غير قابل تغيير، چون در حقيقت غير از خدا كسى نيست كه هدايت كند پس اگر هدايت آنان جايز و ممكن بود خدا هدايتشان مىكرد ولى نكرده و نمىكند بلكه گمراهشان مىسازد و چون گمراهى با هدايت جمع نمىشود ديگر اميدى به هدايتشان نيست ناصرى هم كه آنان را يارى كند وجود ندارد چون كسى نيست كــه بـر خـدا غـلبه كــند.
پس در اين آيه رسول خدا صلىاللهعليهوآله را تسليت داده و وى را ارشاد مىكند به اين كه نسبت به هدايت آنان حرص نورزد و اعلام مىدارد كه قلم قضاى الهى در حق آنان ضلالت را نوشته و خدا فعل خود را نقض نمىكند، چون نزد او سخنى مبدل نمىشود و او نسبت به بندگان ستمكار نيست.
پس اين كه فرمود: « اِنْ تَحْرِصْ عَلى هُديهُمْ،» هر چه هم كه بر هدايت آنان حريص شوى اين حرص تو سودى به حال آنان ندارد، زيرا از آنهايى نيستند كه هدايت برايشان ممكن باشد، چه هدايت تنها و تنها به دست خداست و خدا هم ايشان را هدايت نمىكنــد بلكه گمــراه مىكند، و نه او كــار خود را نقض مىنمايد و نه ايشان به غير از او يــارى دارنــد كــه بــر خــدا غلبــه كنـــد و برخــلاف گفته خداســت خودش ايشان را هدايت نمايد.(1)