ثابت درآمده باشد.(1)
1- الميــــــــــزان ج 19، ص 91.
حكم و كتاب
« وَ كَذلِكَ اَنْزَلْنهُ حُكْما عَرَبِيّا ! » (37 / رعد)
مراد به حكم، قضا و فرمان است. چون شأن كتابى كه از آسمان نازل شود همين است. همچنان كه در آيه ديگر فرمود: « وَ اَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ - و با ايشان كتاب را به حق فرستاد تا حكم كند ميانه مردم، در آنچه اختلاف مىكنند!» (213 / بقره) پس كتاب از يك نظر حكم الهى است و از يك نظر حاكم ميان مردم است، و ايناست معناى حكم. و اگر كتاب را به زبان عربى كه زبان رسول خدا صلىاللهعليهوآله است نازلفرموده براى اينبودهكه سنت او بر اين جارىشدهكه هرپيغمبرى را بهزبان قومخودشبفرستد.(1)
1- الميــــزان ج 22، ص 292.
صدور حكم خاص هر زمان
«... وَ ما كانَ لِرَسُولٍ اَنْ يَأْتِىَ بِـأَيَةٍ اِلاّ بِـأِذْنِ اللّهِ لِكُلِّ اَجَلٍ كِتابٌ !» (38 / رعد)
معناى اين كه فرمود «لِكُلِّ اَجَلٍ كِتابٌ» اين است كه براى هر زمانى حكمى است رانده شده، مخصوص آن زمان كه اين نيز اشاره است به همان مطلبى كه استثناء «اِلاّ بِأِذْنِ اللّهِ ! » و مسأله سنت جارى خدا و تقديرات او بدان اشاره داشت. پس خداى سبحان است كه هر چه بخواهد نازل مىكند، و به هرچه بخواهد اذن مىدهد، و لكن همو در هر وقت و هر آيتى را نازل نمىكند، و بدان اذن نمىدهد، زيرا براى هر وقتى كتابى است، كـه او نـوشته، و بـه جز آنچه در آن نـوشته واقع نمىشود.(1)
1- الميـــزان ج 22، ص 294.
اصل ثابت، و حكم محو و اثبات،
و تحول كتاب در زمانهاى معين
« يَمْحُو اللّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْكِتبِ!» (39 / رعد)
جملــه فوق از يك طرف متصل شده به جمله « لِكُلِّ اَجَلٍ كِتابٌ،» و از طرف ديگر متصل است به جمله « وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْكِتبِ،» قهرا ظهور در اين يافته كه مراد به آن محو كتــاب و اثبات آن، در زمانهاى معيــن است، پس كتابى است كه خداونــد در يك زمانــى