معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فكر فاسدى است كه به موجب آن نظام امتحان باطل مى‏شود و هرگز مؤمن از كافر بازشناخته نشده پاك و خالص نيز نمى‏گردد و نيز در صورتى كه تنها، بودن بر دين حق سبب هر غلبه و پيروزى باشد ديگر مصلحتى در امر و نهى و ثواب و عقاب باقى نمى‏ماند و اين فكر سرانجام اساس دين را منهدم و ويران خواهد نمود و دين اسلام كه دين فطرت است امور را مبتنى بر خرق عادت و اعجاز نمى‏داند تا اين كه صرف بودن بر دين حق روى مبناى خرق عادت و اعجاز باعث پيروزى شود بلكه دين فطرى اسلامى هرگونه غلبه و پيروزى را مبتنى بر علل و اسباب عادى مى‏داند تا اين كه مؤمنين بر طبق اوامر و نواهى‏اى كه در امور جنگى وارد شده عمل نمايند و با اميد به پاداش و ترس از عقاب الهى از خود ضعف و سستى نشان ندهند تا اين كه در جنگ‏ها پيروز شوند.
و براى تخطئه كردن همين فكر فاسد است كه خداوند بعد از بيان گردش ايام و امتحان و ابتلاء كه از مصالح آن مى‏باشد شروع در ملامت و سرزنش كسانى كه داراى  ايــن فكر غلط بوده‏انــد كرده و حقيقــت حال را براى آن‏ها شرح مى‏دهد و مى‏فرمايد: «اَمْ حَسِبْتُــمْ اَنْ تَـــدْخُـلُــوا الْـجَنَّــةَ وَ لَـمّـــا يَعْلَــمِ اللّــهُ...؟» (142 / آل‏عمــران) (1)
1- الميـــزان ج 7، ص 48.


سنت آزمايش الهى و قضاى الهى در جنگ و مرگ


« قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فى بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَالَّذينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ اِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِىَ اللّهُ ما فى صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما فى قُلُوبِكُمْ !» (434 / آل عمران)
كشته شدن كسانى كه از شما (مسلمين) در معركه قتال كشته شدند دليل بر اين نيست كه شما بر حق نمى‏باشيد و نيز به طورى كه شما پنداشته‏ايد دليل اين هم نيست كه امر غلبه و پيروزى براى شما نمى‏باشد، بلكه قضاى الهى كه گريزى از آن نيست بر اين جارى شده كه اين كشته شدگان، در اين مكان از مركب حيات ساقط گشته و كشته گردند و اگر هم شماها خود براى جنگ بيرون نمى‏آمديد باز آنان كه سرنوشتشان به حكم قضاى الهى كشته شدن بود به پاى خود به قتلگاه خويش مى‏آمدند، بنابراين گريزى از مرگ - كه حتى ساعتى هم جلو و عقب نمى‏افتد - نيست.
همچنین اين كه سنت قطعى الهى بر عموم و همگانى بودن ناموس ابتلا و امتحان است و ناچار اين ناموس در زندگى شما و آنان واقع شدنى بود، و روى اين اصل بيرون آمدن شما و انجام گرفتن اين جنگ خواه و ناخواه شدنى و از امور غيرقابل اجتناب بوده است، بنابراين چاره‏اى نبود جز اين كه شما بيرون آييد و اين جنگ انجام گيرد، تا اين كه كشته‏شدگان به آن‏چه را كه بايد برسند رسيده و به درجات خويش نايل گردند و شما نيز به آن‏چه كه بايد برسيد رسيده و پس از امتحان و روشن شدن وضعتان از نظر طرز تفكر و نيروى ايمان و يا شرك يكى از دو طرف سعادت يا شقـاوت برايتان تثبيت گردد.(1)
1- الميزان ج 7، ص 86.

/ 118