فصل اول
قضاى الهى
مـفـهـوم قـضـا
« وَ قَضَيْنا اِلى بَنى اِسْرائيلَ فِى الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِى الاَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوّا كَبيرا!» (4 / اسراء)
« قَضا » به معناى فيصل دادن به امرى است، چه با گفتار باشد و چه با عمل، و هر كدام بر دو وجه است: يكىالهى و ديگرى بشرى. ازجمله قضاى الهى اين است كه فرمود:
« وَ قَضــى رَبُّكَ اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاّ اِيّاهُ ـ خدا دستور داده كه جز او را نپرستيد!» (23 / اسرى)
« وَ قَضَيْنا اِلى بَنى اِسْرائيلَ فِى الْكِتابِ - ما اعلام كرديم و حكم فيصل يافته كرديم و به ايشان به وسيله وحى چنين اعلام نموديم كه...!» (4 / اسرى) و بر همين حمل مىشود، آيه: « وَ قَضَيْنا اِلَيْهِ ذلِكَ الاَمْرَ اَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ ـ اين امر را به وى حكم كرديم كه نسل اينان مقطوع خواهد بود ! » (66 / حجر)
و اما قضاء الهى در فعل، اين آيات است كه مىفرمايد:
« وَ اللّهُ يَقْضى بِالْحَقِّ وَ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لايَقْضُونَ بِشَىْءٍ - تنها خداست كه به حق قضا مىراند و آن خدايان كه اينان به غير خدا مىخوانند قضايى ندارند نه به حق و نه به باطل !» (20 / غافر) و
« فَقَضهُنَّ سَبْعَ سَمواتٍ فى يَوْمَيْنِ - پس آنها را در دو روز هفت آسمان كرد!» (12 / فصلت) كه قضا در آن به معناى ابداع و فراغت از ايجاد است و آيه در معناى آيه «بَديعُ السَّمواتِ وَالاَرْضِ...! » (117 / بقـره) اسـت.
و از جمله قضاى بشرى در قول، اين است كه مىگويند: «داود چنين قضا كرد.» چه حكمى كه حاكم مىكند از مقوله كلام است و در قضاى فعلى بشرى آيه شريفه است كه مىفرمايــد: « فَاِذا قَضَيْتُـمْ مَناسِكَكُــمْ ـ پس چون مناسك خود را به پايان رسانديد،» (200 / بقره) و « ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذوُرَهُمْ - پس آلودگىهاى خود را زايل نموده و به نذرهـاى خود وفا كننـد !» (29 / حج)
معناى آيه مورد بحث اين است كه ما بنى اسرائيل را در كتاب تورات اخبار داده و