مىنمايد. اين جامعه عبارت است از گروه مؤمنان و يا انبياء به ضميمه مؤمنان، كه پيرو انبيايند. بنا بر احتمال دوم در اين كلام تعميم بعد از تخصيص به كار رفته و به هر حال، پس مؤمنان مانند متبوعان خود منصورند، همچنان كه در جاى ديگر خطاب به مؤمنان فرموده: « وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَنْتُمُ الاَْعْلَوْنَ اِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ - سست و اندوهناك مشويد كه غلبه با شماست!» (139 / آلعمران)
و اين حكم يعنى نصرت و غلبه حكمى است اجتماعى و منوط است بر حفظ عنوان و لا غير، يعنى اين نصرت و غلبه تنها نصيب انبياء و مؤمنين واقعى است، كه جند خدا هستند و به امر او عمل مىكنند و در راه او جهاد مىكنند. هر جامعهاى كه اين عناوين بر آن صادق باشد، يعنى ايمان به خدا داشته باشد و به اوامر خدا عمل كند و در راه او جهاد نمايد منصور و غالب است، نه جامعهاى كه اسامى اين عناوين را دارد و واقعيت آنها را ندارد، پس جامعهاى كه از ايمان اسم در آن نمانده باشد و از انتسابش بـه خـدا جـز سخنـى در آن نمانـده باشـد، نبايـد اميـد نصرت و غلبه را داشته باشد.(1)
1- الميـــزان ج 33، ص 283.
قـضاى الـهى در بشارت مؤمنين و اولـياء الله
« لَهُمُ الْبُشْرى فِى الْحَيوةِ الدُّنْيا وَ فِى الاْخِرَةِ لا تَبْديلَ لِكَلِماتِ اللّهِ!» (64 / يـونـس)
خدا در اين آيه به طور مجمل به مؤمنين بشارت مىدهد تا چشمشان روشن گردد. اگر « لَهُمُ الْبُشْرى، » انشاء بشارت باشد معنايش اين است كه چيزى كه خدا بدان بشارت داده هم در دنيا صورت مىگيرد و هم در آخـرت.
در كلام الهى بشارتهايى براى مؤمنان وجود دارد كه منطبق است بر اولياى خـدا مثـل آيــات زيـر:
« وَ كانَ حَقّا عَلَيْنا نَصْرُالْمُؤْمِنينَ ـ يارى كردن مؤمنان بر ما حتمى است!» (47/ روم) « اِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ امَنُوا فِى الْحَيوةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الاَشْهادُ ـ ما قطعا رسولان خود و آنها را كه ايمان آوردهاند هم در دنيا و هم روزى كه شاهدان به پا خيزند، يارى مىكنيم!» (51 / غافر) « بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنّاتٌ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ ـ بشارت شما امروز بهشتهايى است كه از زير ساختمان آنها نهرها جارى است!» (12 / حديد) و آيات ديگر.
جمله « لا تَبْديلَ لِكَلِماتِ اللّهِ!» اشاره به اين است كه اين مسأله جزو قضاهاى حتمى الهى است كه تغيير و تبديل در آن راه ندارد و در ضمن دلهاى مؤمنان را خوش مىكند.(1)
1- الميزان ج 19، ص 154.